جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ - 1:25 - علی رضا نقش نیلچی -
۵۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۱
... چو قیصر که فرمان یزدان بهشت
به ایران به جز تخم زشتی نکشت
به زاری همی بند ساید کنون ...
۵۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۶
... برفت و بماند این سخن یادگار
تو اندر جهان تخم زفتی مکار
که هم یک زمان روز تو بگذرد ...
۵۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام شاپور » پادشاهی بهرام شاپور
... بد و نیک ماند ز ما یادگار
تو تخم بدی تا توانی مکار
چو شد سال آن پادشا بر دو هفت ...
۵۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۳
... که آید هنر بر نژادش پدید
دو تازی دو دهقان ز تخم کیان
ببستند مرا دایگی را میان ...
۵۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۱
... بخوردند سوگند یکسر سپاه
کزان تخم ه هرگز نخواهیم شاه
که بهرام فرزند او همچو اوست ...
... که اکنون چو شد روز ما تار و تور
ازین تخم ه گر نام شاهنشهی
گسسته شود بگسلد فرهی ...
... به بیدادی از جای برخاستند
چو از تخم شاهنشهان کس نبود
که یارست تخت کیی را بسود ...
۶۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱
... به کوشش بجوییم خرم بهشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت
ششم گفت بر مردم زیردست ...
۶۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۸
... بدادم سه جام نبیدش نهان
که ماند کس از تخم او در جهان
هم اندر زمان لعل گشتش رخان ...
۶۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹
... چنین داد پاسخ که مهتر بود
به جایی که تخم گیا بر بود
بدو روزبه گفت مهتر تو باش ...
... ز گنج جهاندار دینار خواه
هم از تخم و گاو و خر و بار خواه
بکش هرک بیکار بینی به ده ...
۶۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۹
... بره کشت باید ترا کاین سوار
بزرگست و از تخم ه شهریار
که فر کیان دارد و نور ماه ...
... که هرکاره و آتش آر از نهفت
ز هرگونه تخم اندرافگن به آب
نباید که بیند ورا آفتاب ...
۶۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۰
... به دختر چنین گفت کای بدنژاد
که چون تو ز تخم بزرگان مباد
تو با این فریبنده مرد دلیر ...
۶۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۴
... چو شد گرسنه تا نیاید به بانگ
کسی کو ندارد بر و تخم و گاو
تو با او به تندی و زفتی مکاو ...
۶۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۵
... بدان تا بورزد به گاو و به خر
ز گندم کند تخم و آرد به بر
کند پیش درویش رامشگری ...
... بدو گفت شاه این نه کار تو بود
پراگندن تخم و کشت و درود
خری ماند اکنون بنه برنهید ...
۶۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
... بدو گفت کز آفریدون گرد
که از تخم ضحاک شاهی ببرد
پدرم این چنین گفت و من این چنین ...
۶۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
... گر ای دون که دهقان نباشد دژم
کسی را کجا تخم گر چارپای
به هنگام ورزش نبودی بجای ...
... که ابر بهاران به باران نشست
ز تخم پراگنده و مزد رنج
ببخشید کارندگانرا ز گنج ...
... بر موبدان ارجمندی بود
به نزدیک یزدان ز تخم ی که کشت
به باید بپاداش خرم بهشت ...
... به دیوان نگه کن که رومی نژاد
به تخم کیان باژ هرگز نداد
تو گر شهریاری نه من کهترم ...
۶۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
... جزان هرک ما را به دل دشمنست
ز تخم جفا پیشه آهرمنست
ز ما نیکوییها نگیرند یاد ...
... ز روی تو خورشید گریان شود
به گیتی همه تخم زفتی مکار
ستیزه نه خوب آید از شهریار ...
۷۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
... فرامش کند گرز و کوپال را
وگرنه خود از تخم ه خوشنواز
گزینیم جنگاوری سرفراز ...
... چوشد مرز هیتالیان پر ز شور
بجستند از تخم بهرام گور
نو آیین یکی شاه بنشاندند ...
۷۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... چنین گفت فرزانه ای رای زن
که این زن که از تخم جمهور بود
همیشه ز کردار بد دور بود ...
... من این تاج و تخت از پدر یافتم
ز تخم ی که او کشت بریافتم
همه پادشاهی و گنج و سپاه ...
۷۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۲ - وفات یافتن قیصر روم و رزم کسری
... به پاداش نیکی بیابی بهشت
بزرگ آنک او تخم نیکی بکشت
نگر تا نباشی به جز بردبار ...
... ور ایدونک دشمن شود دوستدار
تو در بوستان تخم نیکی بکار
چو از خویشتن نامور داد داد ...
۷۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان
... چو بخشایش از دل کند شهریار
تو اندر زمین تخم کژی مکار
هرآنکس که او پند ما داشت خوار ...
... تو پاسخ چنین ده که این بدتنست
بداندیش وز تخم آهرمنست
وزان پس ز من هرچ خواهی بخواه ...
... بدو گفت بهرام آذرمهان
که تخم ی پراگنده ای در جهان
کزان بر نخستین توخواهی درود ...
۷۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵
... همی گفت با داور پاک راز
گر این پادشاهی زتخم کیان
بخواهد شدن تا نبندم میان ...
... که ای بیهده مرد پیکار جوی
اگر پادشاهی زتخم کیان
بخواهد شدن تو کیی درجهان ...
... ز ری بود ناپاکدل ماهیار
کزو تیره شد تخم اسفندیار
ازان پس ببستند ایرانیان ...
... کنم تازه آیین میلاد را
من از تخم ه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم ...
... که هرگز ندیدی بهی و مهی
گرین پادشاهی زتخم کیان
بخواهد شدن تو چه بندی میان ...
... بدو گفت بهرام کز راه داد
تواز تخم ساسانی ای بد نژاد
که ساسان شبان وشبان زاده بود ...
... بدو گفت خسرو که ای بدکنش
نه از تخم ساسان شدی برمنش
دروغست گفتار تو سر به سر ...
... تو از بدتنان بودی وبی بنان
نه از تخم ساسان رسیدی بنان
بدو گفت بهرام کاندر جهان ...
۷۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳
... بزد دست و تیغ از میان برکشید
چنین گفت کز تخم شاهان زنی
اگر باز یابیم در بر زنی ...
۷۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۹
... نگیرید بر بد ازین سان شتاب
که تا درجهان تخم ساسانیان
پدید آمد اندر کنار و میان ...
۷۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۴
... چون من کهتری را ببندم میان
ز بن برکنم تخم ساسانیان
چو بشنید خاقان پر اندیشه شد ...
... که این کارخوارست و دشوارنیز
که بر تخم ساسان پرآمد قفیز
ولیکن چو بهرم راند سپاه ...
۷۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۷
... که شاخ وفا را تو از بن مکن
که از تخم ساسان اگر دختری
بماند به سر برنهد افسری
همه شهر ایرانش فرمان برند
ازان تخمه هرگز به دل نگذرند
سپهدار نشنید پند مرا ...