فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۳
... ندانی که بی اسپ مردان جنگ
بیایند با تیغ هند ی بچنگ
ببینی مرا گر بمانی بجای ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵
... غو کوس با ناله کرنای
دم نای سرغین و هند ی درای
برون آمد از باره دژ فرود ...
... چو رهام گرد اندر آمد به پشت
خروشان یکی تیغ هند ی به مشت
بزد بر سر کتف مرد دلیر ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۸
... جهان پر شد از ناله کرنای
ز غریدن کوس و هند ی درای
هوا سربسر سرخ و زرد و بنفش ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۲
... برفتند یکسر سوی رزمگاه
ز بس ناله بوق و هند ی درای
همی آسمان اندر آمد ز جای ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳
... چو بگرفت هم در زمان برنشست
یکی تیغ هند ی گرفته بدست
چو بفشارد ران هیچ نگذارد پی ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۴
... پر از درد و پر کین بزین برنشست
یکی تیغ هند ی گرفته بدست
بدانگه که شد روی گیتی سیاه ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۵
... از اسپان تازی بزرین ستام
ز شمشیر هند ی بزرین نیام
یکی تخت پرمایه از عاج و ساج ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۴
... فراوان مرا دیده ای روز جنگ
به آوردگه تیغ هند ی بچنگ
کس از تخم کشواد جنگی نماند ...
... سیه شد ز خم یلان روی مرگ
گرفتند شمشیر هند ی بچنگ
فرو ریخت آتش ز پولاد و سنگ ...
... چو هومان بران زین توزی نشست
یکی تیغ بگرفت هند ی بدست
که آید دگر باره بر جنگ طوس ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶
... دگر باره بر شد دم کرنای
خروشیدن زنگ و هند ی درای
ز بانگ سواران پرخاشخر ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱
... چو پیروز کانی سپهر نبرد
چو سگسار غرچه چو شنگل ز هند
هوا پردرفش و زمین پر پرند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۳
... چو تیره شبانست با نور ماه
ز چین و ز سقلاب وز هند و روم
ز ویران گیتی و آباد بوم ...
... تو در بستی و ما کلید آوریم
گر از کابل و زابل و مای و هند
شود روی گیتی چو رومی پرند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۴
... شد از گرد خورشید تابان سیاه
خروشیدن زنگ و هند ی درای
همی دل برآورد گفتی ز جای ...
... ازیشان نمودی چو یک مهره موم
کشانی و شگنی و سقلاب و هند
چغانی و رومی و وهری و سند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵
... چو منشور و فرطوس مرد نبرد
شمیران شگنی و شنگل ز هند
ز سقلاب چون کندر وشاه سند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۶
... پس پشت او ژنده پیل و بنه
ابر میسره لشکر آرای هند
زره دار با تیغ و هند ی پرند
بقلب اندرون جای خاقان چین ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
... تلی کشته بینی ببالای کوه
کشانی و سقلاب و شگنی و هند
ازین مرز تا پیش دریای سند ...
... همه نامداران و خاقان چین
گرفتند بر شاه هند آفرین
چو پیران بیامد بپرده سرای ...
... که تا زنده ام خون سرشک منست
یکی تیغ هند ی پزشک منست
چو بشنید رستم بگودرز گفت ...
... بیامد بر شنگل رزم خواه
بدو گفت کای نامبردار هند
ز بربر بفرمان تو تا بسند ...
... همی گشت شنگل میان دو صف
یکی تیغ هند ی گرفته بکف
یکی چتر هند ی بسر بر بپای
بسی مردم از دنبر و مرغ و مای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۵
... گرفتند بر جنگ جستن شتاب
نبرد تو خواهد همی شاه هند
بتیر و کمان و بهند ی پرند
مرا این درستست کز پیلتن ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۶
... دلیری کند رزم جوید ز من
نه سقلاب ماند ازیشان نه هند
نه شمشیر هند ی نه چینی پرند
پی و بیخ ایشان نمانم بجای ...
... تن و پشت و سر بود و ترگ و کلاه
ز چینی و شگنی و از هند وی
ز سقلاب و هری و از پهلوی ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۷
... بیامد بپیش تهمتن بجنگ
یکی تیغ هند ی گرفته بچنگ
بگردید گرد چپ و دست راست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۰
... همه نامداران گیهان بدند
ز چین و ز سقلاب وز هند و وهر
همه گنج داران گیرنده شهر ...
... ز تیر و کمان و ز بر گستوان
ز گوپال وز خنجر هند وان
یکی کوه بد در میان دو کوه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۱
... ز دشمن فزون بود در کارزار
کشانی و شگنی و چینی و هند
سپاهی ز چین تا بدریای سند ...
... که دانست کین چاره گر مرد سند
سپاه آرد از چین و سقلاب و هند
من او را چنان مست و بیهش کنم
تنش خاک گور سیاوش کنم
که از هند و سقلاب و توران و چین
نخوانند ازین پس برو آفرین ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴
... گهار و چو گرگوی با آفرین
دگر کندر و شنگل آن شاه هند
سپاهی ز کشمیر تا پیش سند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۳
... چه مایه عماری بمن برگذشت
یکی چتر هند ی برآمد ز دور
ز هر سو گرفته سواران تور ...
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۳
... یلان صف کشیدند بر در سرای
خروش آمد از بوق و هند ی درای
سپاهی ز توران بدان مرز راند ...
... دلیران توران همه کشته دید
بیفگند شمشیر هند ی ز دست
یکی اسب آسوده تر برنشست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳
... نباید که یابد به خانه شکیب
بفرمود کز روم وز هند وان
سواران جنگی گزیده گوان ...
... ره سیستان گیر و برکش پگاه
به هند وستان اندر آور سپاه
ز غزنین برو تا به راه برین ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۴
... ز ترگ و ز شمشیر و برگستوان
ز خفتان و از خنجر هند وان
همه آلت لشکر و سیم و زر ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۵
... برفتند بسته کمرها به جنگ
همه نیزه و تیغ هند ی به چنگ
چو دانست گودرز کآمد سپاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۴
... سوی باختر برگشاییم راه
بپردازم این تا در هند وان
نداریم تاریک از این پس روان ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۵
... برآورد از ایشان دم رستخیز
سر هند وان با درفش سیاه
فرستاد رستم به نزدیک شاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷
... وز آن پس ز ایران سپه کرنای
برآمد دم بوق و هند ی درای
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸
... بکوشید و هم بر نیامد به جنگ
بیفگند شمشیر هند ی ز مشت
به نومیدی از جنگ بنمود پشت ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۰
... همی آزمودند هرگونه جنگ
گرفتند پس تیغ هند ی به چنگ
درفش همایون به دست اندرون ...
... برآمد به بالا چو شرزه پلنگ
خروشان یکی تیغ هند ی به چنگ
درفش همایون به دست اندرون ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۸
... بمالید بر خستگیهاش دست
پزشکان که از روم و ز هند و چین
چه از شهر یونان و ایران زمین ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱
... به بالا و پهنای پرتاب تیر
همی موبد آورد از هند و روم
بهشتی بر آورده آباد بوم ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵
... به جنگ دژ اندر توانا بدند
چه از چین وز روم وز هند وان
چه رزم آزموده ز هر سو گوان ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۶
... تبیره برآمد ز پرده سرای
خروشیدن زنگ و هند ی درای
بدین سان سپاهی بیامد ز گنگ ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۶
... مکافات بد را ز یزدان بدیست
به شمشیر هند ی بزد گردنش
به خاک اندر افگند نازک تنش ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۸
... همی گفت ویران و آباد بوم
ز چین و ز هند و ز توران و روم
هم از خاوران تا در باختر ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۲
... ز قنوج وز دنور و مرغ و مای
برفتند با زیج هند ی ز جای
بدان تا بجویند راز سپهر ...
- هند
- هند سی
- مهند س
- فور هند
- خط هند
- کوه هند
- هند ی
- هند وی
- بهند ی
- زیج هند ی
- برش هند سی
- هند وستان
- شمشیر هند ی
- هند وان
- کز کوه هند
- هند ی درای(33)
- تیغ هند ی(44)
- تیغ هند
- شاه هند
- آیین هند
- دین هند
- چتر هند ی(5)
- مرز هند
- منشور هند
- خنجر هند وان
- لشکر آرای هند
- دینار هند وستان
- دانای هند وش
- اندیشه هند وان
- شهنشاه هند وستان
- بت پرستان هند
- خلعت هند ویی
- ژنده پیلان هند ی
- ز خفتان وز خنجر هند وان
- همه کابل و زابل و مای و هند ----------ز دریای چین تا به دریای سند