۴
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳
... ببوسید و شد بر زمین ناپدید
کس اندر جهان این شگفتی ندید
دو مار سیه از دو کتفش برست ...
۲۵
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶
... چنان بی گزندش برون آورید
که کس در جهان این شگفتی ندید
۲۹
فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۳
... همه لشکر ما به هم بردرید
کس اندر جهان این شگفتی ندید
درفش مرا دید بر یک کران ...
۳۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۴
... بماند بدو چشمت از خیرگی
تو کوتاه بگزین شگفتی ببین
که یار تو باشد جهان آفرین ...
۶۱
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳
... که اینت به آیین خور و ماه جفت
یکی اندر آی و شگفتی ببین
بزرگی و رای جهان آفرین ...
۶۸
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
... چو چوپان بر شاه توران رسید
بدو باز گفت آن شگفتی که دید
که تنها گله برد رستم ز دشت ...
۷۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
... سرآمد شما را همه ترس و بیم
شوید آن شگفتی ببینید گرم
کزان بیشتر کس ندیدست چرم ...
... همه بیشه سرتابسر اژدهاست
تو نیز ار شگفتی ببینی رواست
بیامد دمان کرد آهنگ من ...
۷۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲
... چو نزدیک هیشوی و اهرن رسید
همه یاد کرد آن شگفتی که دید
به اهرن چنین گفت کان اژدها ...
۷۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۲ - سخن دقیقی
... بشد آفتاب از جهان ناپدید
چه داند کسی کان شگفتی ندید
بپوشیده شد چشمه آفتاب ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰
... بیفتاد از درد و بیهوش گشت
ستاره شمرکان شگفتی بدید
بران تاجدار آفرین گسترید ...
۸۸
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۴
... همی آتش آمد ز کامش برون
چو اسفندیار آن شگفتی بدید
به یزدان پناهید و دم درکشید ...
۹۱
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۸
... برفتی برابر بروبر چهار
چو اسفندیار آن شگفتی بدید
یکی باد سرد از جگر برکشید ...
۹۲
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰
... دو دیده تر و خاکسار آمدند
چو اسفندیار آن شگفتی بدید
دو رخ کرد از خواهران ناپدید ...
۱۰۰
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲
... که دارد بران کودک خرد مهر
ستاره شمرکان شگفتی بدید
همی این بدان آن بدین بنگرید ...
۱۰۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۴
... شکسته رواق اندر آمد ز جای
چو سالار شاه آن شگفتی بدید
سرو پای داراب را بنگرید
چنین گفت کاینت شگفتی شگفت
کزین برتر اندیشه نتوان گرفت ...
... همی گفت کای دادگر یک خدای
کسی در جهان این شگفتی ندید
نه از کار دیده بزرگان شنید ...
۱۰۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵
... بیامد صلیبی گرفته به مشت
چو زو رشنواد آن شگفتی بدید
ز شادی دل پهلوان بردمید ...
۱۰۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶
... که پیروز باشید همواره شاد
که کس در جهان این شگفتی ندید
نه از موبد پیر هرگز شنید ...
۱۱۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۳
... فرو شد بران چشمه لاژورد
ز یزدان پاک آن شگفتی بدید
که خورشید گشت از جهان ناپدید ...
۱۳۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۹
... به آب اندرون شد تنش ناپدید
کس اندر جهان این شگفتی ندید
ز لشکر خروشی برآمد چو کوس ...
۱۶۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
... بگفت آن سخن کزلب او شنید
ز مار سیاه آن شگفتی که دید
جهاندار کسری ورا پیش خواند ...
۱۶۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳
... نگون شد سرتخت شاه جهان
کس اندر جهان این شگفتی ندید
که اکنون بنوی به ایران رسید ...
۱۷۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۲
... بگفت این سخن نیز و شد ناپدید
کس اندر جهان این شگفتی ندید
چو آن دید بهرام خیره بماند ...
۱۹۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹
... بپرموده و ساوه شاه آن رسید
که کس درجهان آن شگفتی ندید
اگر چه فراوان کشیدیم رنج ...
۲۲۷
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۲
... گرفتش به بر شاه گردن فراز
بگفت آن شگفتی که دید اندر آب
ز گم بودن جادو افراسیاب ...
۲۲۸
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۳
... بزرگان پرمایه با شهریار
همی گفت شاه آن شگفتی که دید
به دریا در و نامداران شنید ...
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۰
... چو نزدیک دستان و رستم رسید
بگفت آن شگفتی که دید و شنید
غمی گشت پس نامور زال گفت ...
============================
- شگفتی ندید10
- شگفتی که دید
- و نزدیک دستان و رستم رسید.......بگفت آن شگفتی که دید و شنید
- گفت این سخن نیز و شد ناپدید....کس اندر جهان این شگفتی ندید