ناگهان در شاهنامه
۱
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳
... چنان دید کز کاخ شاهنشهان
سه جنگی پدید آمدی ناگهان
دو مهتر یکی کهتر اندر میان ...
۲
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶
... یکایک خبر شد سوی شهریار
ز بیشه ببردم ترا ناگهان
گریزنده ز ایوان و از خان و مان ...
۳
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷
... نه آواز داد و نه برگفت نام
به کار آگهان گفت تا ناگهان
بگویند با سرفراز جهان ...
۴
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۰
... کس از یادکردن سخن نشمرد
یکی بومهین خیزد از ناگهان
بر و بومشان پاک گردد نهان ...
۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵
... که ایرانیان مردمی ریمنند
همی ناگهان بر طلایه زنند
برون آمد از نزد خسرو قلون ...
۶
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۴
... بدو گفت رستم که هر شهریار
که کردی مرا ناگهان خواستار
گهی گنج بودی گهی ساز بزم ...
۷
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳
... که اندر شبستان شاه جهان
نباشد شگفت ار شوی ناگهان
فرستاده رفت و بدادش پیام ...
۸
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵
... مگر گم کنم نام او در جهان
وگر نه چو تیر از کمان ناگهان
سپه سازد و رزم ایران کند ...
۹
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶
... برآساید از ما زمانی جهان
نباید که مرگ آید از ناگهان
دو بهر از جهان زیر پای منست ...
۱۰
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰
... گر ایدونک بردارم از پشت زین
ترا ناگهان برزنم بر زمین
چنان دان که از تو دلاورترم ...
۱۱
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
... به فرمان دادار بسته کمر
از ایدر ترا با پسر ناگهان
سوی رود جیحون برد در نهان ...
۱۲
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳
... چو پیوسته شد مهر دل بر جهان
به خاک اندر آرد سرش ناگهان
تو از وی به جز شادمانی مجوی ...
۱۳
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
... گرفتش کمربند و از پشت زین
برآورد و زد ناگهان بر زمین
پیاده به پیش اندر افگند خوار ...
۱۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۳ - سخن دقیقی
... کس آید مرا از در شهریار
که آواز بشنیدم از ناگهان
بترسم که از گفته بی رهان ...
۱۵
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶
... به سیمرغ گفت ای گزین جهان
چه خواهد برین مرگ ما ناگهان
جهان یادگارست و ما رفتنی ...
۱۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹
... که ای شاه پیروز و دانش پذیر
بکشتیم دشمنت را ناگهان
سرآمد برو تاج و تخت مهان ...
۱۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۶
... که گردد بدو تیره روزم سپید
به دام من آویزد او ناگهان
به خونی که او ریخت اندر جهان ...
۱۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۰
... ازان برز درگاه با فرهی
برفتند کارآگهان ناگهان
نهفته بجستند کار جهان ...
۱۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام شاپور » پادشاهی بهرام شاپور
... تو از باد تا چند رانی سخن
همان روز تو ناگهان بگذرد
در توبه بگزین و راه خرد ...
۲۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۲ - پادشاهی هرمز یک سال بود
... همی آب رشک اندر آمد به چشم
سوی شاه هیتال شد ناگهان
ابا لشکر و گنج و چندی مهان ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
... چنین گفت کاین ماه جفت تو باد
پسندیدی و ناگهان دیدیش
بدان سان که دیدی پسندیدیش ...
۲۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
... به خاکش سپردند و شد نوش زاد
ز باد آمد و ناگهان شد به باد
همه جند شاپور گریان شدند ...
۲۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
... جز از خون آن شاه آزادمرد
بکشتند پیروز را ناگهان
چنان شهریاری چراغ جهان ...
۲۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... برین برنیامد بسی روزگار
که بیمار شد ناگهان شهریار
به کدبانو اندرز کرد و به مرد ...
... دلت را به زنار افسون مبند
به آتش شوی ناگهان سوخته
روان آژده چشمها دوخته ...
۲۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳
... جهاندار وز نامداران سری
بکشتند هیتالیان ناگهان
نگون شد سرتخت شاه جهان ...
۲۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۳
... کمان را بزه کرد و یک چوبه تیر
بزد ناگهان بر کمرگاه شاه
بکژ اندر آویخت پیکان به راه ...
۲۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۰
... ورا داور دادگر یار باد
یکی ناگهان مرگ بود آن نه خرد
که کس در جهان ز آن گمانی نبرد ...
۲۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۱
... بسازید تا ما ز ترکان نهان
به ایران بریم این سخن ناگهان
به گردوی من نامه ای کرده ام ...
۲۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶
... همی رفت با مشک صد آبکش
که تا ناورد ناگهان گرد باد
نشاند بران شاه فرخ نژاد ...
۳۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۲
... ز گیتی یکی گوشه ای برگزید
به فرمان ما ناگهان کشته شد
سر و رای خونخوارگان گشته شد ...
... سر مایه اورمزد آن بدی
برفتی خود از گنج ما ناگهان
مسیحا شد او نیستی در جهان ...
۳۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی پوران دخت » پادشاهی پوران دخت
... چو شش ماه بگذشت بر کار اوی
ببد ناگهان کژ پرگار اوی
به یک هفته بیمار گشت و بمرد ...
۳۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳
... ز جایی بیاید به درگاه شاه
مرین ترک را ناگهان بشکند
همه لشکرش را بهم برزند ...
۳۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۷
... همی کین بخواهند فرجام کار
نیایم همان پیش تو ناگهان
بترسم که برمن سرآید زمان ...
۳۴
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۸
... ازین نامداران با فرهی
مگر ناگهان بر سر آن گروه
فرود آرم این گشن لشکر چو کوه
برون کرد کارآگهان ناگهان
همی جست بیدار کار جهان ...
۳۵
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۲
... یکی تیغ بگرفت بیژن بنفش
بزد ناگهان بر میان درفش
بدو نیمه کرد اختر کاویان ...
۳۶
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۸
... کنون آگهی شد بشاه جهان
بیاید زمان تا زمان ناگهان
بزرگان لشکر شدند انجمن ...
۳۷
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۹
... دریغ آن در و گاه شاه جهان
که گیرند ما را کنون ناگهان
تهمتن به زاولستانست و زال ...
۳۸
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱
... بنزدیک شاه دلیران شویم
ترا پیش تختش برم ناگهان
سرت برفرازم بجاه از مهان ...
۳۹
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
... که چندین مدار آتش و باد را
که روزی شوی ناگهان سوخته
خرد سوخته چشم دل دوخته ...
۴۰
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۰
... مبادا که آید بما بر نهیب
نگه کن که کارآگهان ناگهان
برند آگهی نزد شاه جهان ...
۴۱
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۳
... میان سواران درآمد چو باد
مرا ناگهان در عماری نشاند
بران خوب چهره فسونی بخواند ...
۴۲
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۵
... که بیژن کجا ماند و چون بود کار
همی گفت گرگین بدو ناگهان
همانا بدی ساخت اندر نهان ...
۴۳
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۲
... که ای پهلوان زاده شیرگیر
درودست باری که بس ناگهان
رسیدی به نزدیک شاه جهان ...
۴۴
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷
... به کیخسرو این پس نمانم جهان
به سر بر فرود آیمش ناگهان
به خنجر از آن سان ببرم سرش ...
۴۵
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸
... ور ایدونک آید ز توران زمین
شبی ناگهان تاختن گر کمین
تو باید که پیکار مردان کنی ...
۴۶
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵
... نگون اندر آمد چو باران به زیر
که آید به دام اندرون ناگهان
سر آرد بر آن شوربختی جهان ...
۴۷
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۵
... نیایش کنان پیش یزدان شدم
سروش خجسته شبی ناگهان
بکرد آشکارا به من بر نهان ...
======================
کلید واژه ها و برگزیده ها
- ناگهان
- سروش
- شبی ناگهان
- جهان23
- نهان4
- مهان3
- زمان3
- سروش خجسته شبی ناگهان…….بکرد آشکارا به من بر نهان
- ... ور ایدونک آید ز توران زمین……….شبی ناگهان تاختن گر کمین
- سه جنگی پدید آمدی ناگهان……….دو مهتر یکی کهتر اندر میان
- ز بیشه ببردم ترا ناگهان………….گریزنده ز ایوان و از خان و مان
در شاهنامهی فردوسی، واژهی «ناگهان» بهصورت گسترده و در معانی گوناگون به کار رفته است، اما در مجموع میتوان گفت که این واژه با محوریت معنای "بیمقدمه، پیشبینینشده، و غافلگیرانه" به کار میرود. در ادامه تحلیل معنای آن بر اساس نمونههای آوردهشده:
📌 معنای بنیادین "ناگهان":
"ناگهان" در فارسی کهن به معنای:
یکباره، بیمقدمه، بدون هشدار یا انتظار قبلی
بهطور غافلگیرانه
در لحظهای پیشبینینشده
📚 انواع کاربردهای واژه "ناگهان" در شاهنامه:
1. رخداد ناگهانی (حادثهای بیمقدمه)
مثال:
«یکی ناگهان مرگ بود آن نه خرد» (بخش ۵۰ - خسرو پرویز)
☑ مرگ بهطور غافلگیرانه رخ میدهد، نه با خرد و برنامهریزی.
«که بیمار شد ناگهان شهریار» (بخش ۷ - نوشینروان)
☑ بیماری پادشاه بدون مقدمه پیش آمد.
2. حمله یا یورش ناگهانی
مثال:
«همی ناگهان بر طلایه زنند» (بخش ۵ - گرشاسپ)
☑ حملهی بیمقدمه به نگهبانان.
«شبی ناگهان تاختن گر کمین» (دوازده رخ)
☑ حملهی شبانه و ناگهانی، عنصری نظامی و استراتژیک.
3. ظاهر شدن یا ورود ناگهانی
مثال:
«ترا ناگهان برزنم بر زمین» (سیاوش)
☑ ضربهای ناگهانی، بدون هشدار قبلی.
«به درگاه شاه مرین ترک را ناگهان بشکند» (هرمزد)
☑ ورود و اقدام ناگهانی علیه دشمن.
4. احساسات یا پیامهای ناگهانی (شهودی، الهامی)
مثال:
«سروش خجسته شبی ناگهان / بکرد آشکارا به من بر نهان» (کیخسرو)
☑ آمدن الهام یا پیام آسمانی، در شبی ناگهانی و رازآلود.
5. مرگ یا فاجعهی ناگهانی
مثال:
«ببد ناگهان کژ پرگار اوی / به یک هفته بیمار گشت و بمرد» (پوراندخت)
☑ انحراف سرنوشت بهطور ناگهانی، به مرگ انجامید.
«به آتش شوی ناگهان سوخته» (خاقان چین)
☑ سوختن ناگهانی به عنوان هشداری اخلاقی یا سرنوشت شوم.
🧭 نکات تحلیلی نهایی:
ناگهان هم در بستر وقایع تاریخی و جنگی، و هم در مفاهیم فلسفی و وجودی چون مرگ، سروش، الهام و سرنوشت بهکار میرود.
تکرار این واژه نشاندهندهی نگاه اسطورهای و پهلوانی به نقش اتفاقات غیرمنتظره در سرنوشت انسان است.
این واژه با عنصر "نهان" و "نهفتگی" پیوند دارد: آنچه پنهان است، ممکن است ناگهان ظاهر شود.
در ساختار شاهنامه، "ناگهان" گاه یک چرخش در داستان ایجاد میکند، و گاه شوک یا بحران را به تصویر میکشد.