فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
... که رخشنده شمعی بر آمد ز آب
همه روی گیتی شب لاژورد
از آن شمع گشتی چو یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳
... همانگه سر از کوه بر زد چراغ
تو گفتی که بر گنبد لاژورد
بگسترد خورشید یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳
... پر از مشک جامی ز یاقوت زرد
ز پیروزه دیگر یکی لاژورد
عقیق و زمرد بر او ریخته ...
================================
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶
... بدانگه که دریای یاقوت زرد
زند موج بر کشور لاژورد
کسی را که زنده ست بیجان کنیم ...
================================
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷
چو روشن شد آن چادر لاژورد
جهان شد به کردار یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۱
... چنین تا سپیده ز یاقوت زرد
بزد شید بر شیشه لاژورد
پدید آمد از دشت گرد سوار ...
================================
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱
... چهارم چو از چرخ گیتی فروز
بیندازد آن چادر لاژورد
پدید آید از جام یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۷
... که جایی دد و دام و ماهی ندید
یکی کوه دید از برش لاژورد
یکی خانه بر سر ز یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۰
... همان در ناسفته هفتاد و پنج
یکی جام دیگر بدش لاژورد
نهاد اندرو شست یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۲
... که خورشید خوانی مر او را به نام
بینداخت آن چادر لاژورد
بگسترد بر دشت یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
... تو گفتی که جامی ز یاقوت زرد
نهادند بر چادر لاژورد
بدیدند بر چهره شاه ماه ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳
... از آنجا گذشتن نبودی روا
چوپنهان شدی چادر لاژورد
پدید آمدی کوه یاقوت زرد ...
================================
- یاقوت زرد12
- گنبد لاژورد
- کشور لاژورد
- چادر لاژورد
- تو گفتی که بر گنبد لاژورد........بگسترد خورشید یاقوت زرد
- همه روی گیتی شب لاژورد.......از آن شمع گشتی چو یاقوت زرد
- تو گفتی که بر گنبد لاژورد........بگسترد خورشید یاقوت زرد
- .پر از مشک جامی ز یاقوت زرد...ز پیروزه دیگر یکی لاژورد
- بدانگه که دریای یاقوت زرد........زند موج بر کشور لاژورد
- چو روشن شد آن چادر لاژورد.....جهان شد به کردار یاقوت زرد
- ... چنین تا سپیده ز یاقوت زرد.....بزد شید بر شیشه لاژورد
- بیندازد آن چادر لاژورد........پدید آید از جام یاقوت زرد
- یکی کوه دید از برش لاژورد......یکی خانه بر سر ز یاقوت زرد
- یکی جام دیگر بدش لاژورد.........نهاد اندرو شست یاقوت زرد
- بینداخت آن چادر لاژورد.......بگسترد بر دشت یاقوت زرد
- تو گفتی که جامی ز یاقوت زرد....نهادند بر چادر لاژورد
- چوپنهان شدی چادر لاژورد........پدید آمدی کوه یاقوت زرد