آبراهام پیس

آبراهام "برام" Pais (زاده 19 مه 1918 در آمستردام ؛ † 28 ژوئیه 2000 در کپنهاگ ) یک فیزیکدان هلندی و نظریه پرداز میدان کوانتومی بود. وی به عنوان یک متخصص در فیزیک قرن بیستم و پیشرفت آن از شهرت بین المللی برخوردار بود. او به عنوان همکار ، کارمند و دوست سابق آلبرت انیشتین ، یکی از زندگینامه های برتر انیشتین بود.

فهرست

• 1زندگی و کار
• 2آثار
• 3ادبیات
• 4پیوندهای وب
• 5منابع

زندگی و کار [ ویرایش | ویرایش منبع ]

پدر و مادر پای معلمان مدرسه بودند (اجداد پدر وی یهودیان سفارد بودند) و او در آمستردام بزرگ شد ، جایی که با مکس درسدن به مدرسه رفت. از سال 1935 در دانشگاه آمستردام در رشته فیزیک ، شیمی و ریاضیات تحصیل کرد و سپس به همراه جورج اولنبک در دانشگاه اوترخت در رشته فیزیک تخصص یافت . با این وجود ، در اواخر دهه 1930 ، این عمدتاً در ایالات متحده بود و پائیز تو را شنید. آ. با هندریک کاسیمیر (از لیدن) ، لئونارد اورنشتین و هندریک آنتونی کرامرز (همچنین در لیدن). وی در سال 1940 فارغ التحصیل شد و سپس دستیار لئون روزنفلد شدکه از لیژ به عنوان جانشین اولنبک به لیدن آمد. پس از اشغال هلند توسط نیروهای آلمانی در می 1940 ، یهودیان به تدریج از زندگی دانشگاهی بیرون رانده شدند. اول از همه ، اشتغال عمومی در نوامبر 1940 ممنوع شد - اما پیس مخفیانه جانشین جانشین روزنفلد شد. از ژوئن سال 1941 ، یهودیان دیگر نمی توانستند دکترای خود را انجام دهند ، اما پیس موفق شد چند روز پیش دکترای خود را ارائه دهد ( نظریه پروژکتیو زمینه های مزون و خصوصیات الکترومغناطیسی هسته های اتمی ).

کار او توجه نیلز بور را که می خواست او را به کپنهاگ ببرد ، جلب کرد. هنگامی که قرار بود یهودیان دارای مناصب دانشگاهی نیز در بهار سال 1943 تبعید شوند ، پائیز مخفی شد و حدود دو سال و نیم در هلند زندگی کرد و از طرف دوست دخترش تینین بخار پشتیبانی شد. اندکی قبل از پایان جنگ ، وی در مارس 1945 توسط گشتاپو دستگیر شد ، در زمانی که به دلیل پیشرفت های ارتش متفقین ، دیگر امکان اعزام اعزام امکان پذیر نبود. چند روز قبل از پایان جنگ ، وی پس از یک ماه زندان آزاد شد. کرامرز که در حالی که پنهان می شد با پایس ارتباط برقرار می کرد ، مجبور شد به ورنر هایزنبرگ برسدبرای کمک نوشته شده است ، و گرچه دومی خود را ناتوان اعلام کرد ، اما دوست پیو ، بوچتر ، توانست نامه پیس را با نامه پاسخ هایزنبرگ بدست آورد. پدر و مادرش نیز توانستند پنهان شوند ، اما خواهرش آنی با همسرش به سوبیبور منتقل شد و در آنجا از بین رفت. به همین ترتیب ، دانش آموز و دوست خود لیون نوردهایم ، که آخرین بار در آن پنهان بود و با وی دستگیر شد ، ده روز قبل از پایان جنگ مورد اصابت گلوله قرار گرفت. اسنادی از جنبش جوانان صهیونیستی ، که پائیز و نوردهایم از زمان دانشجویی به آن تعلق داشتند ، بر روی وی پیدا شده بود.

ابراهیم پیس ، 1963 در کپنهاگ

پس از جنگ ، او ابتدا در انستیتوی فیزیک نظری در کپنهاگ و برای یک سال 1946 به عنوان دستیار شخصی نیلز بور کار کرد. در سال 1947 به مؤسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون نقل مکان کرد ، جایی که در زمان رابرت اوپنهایمر کار کرد و با آلبرت انیشتین ملاقات کرد. در سال 1956 وی شهروند ایالات متحده شد. از سال 1963 او استاد فیزیک نظری در دانشگاه راکفلر بود ، که قبلاً عمدتا کالج پزشکی بود. در سال 1981 در آنجا "Detlev W. Bronk Professor" شد. پس از بازنشستگی در سال 1988 ، وی با همسر دوم خود ، انسان شناس ، ایدا نیکولائیزن ، نوه بازرس بازرسی گرینلند اوله بنکسیکسن زندگی کرد، تا حدی در دانمارک ، جایی که در انستیتوی نیلز بور در کپنهاگ مشغول به کار بود و در سال 2000 بر اثر سکت heart قلبی درگذشت. پسرش جاش پای بازیگر است.

مهمترین مشارکت حرفه ای وی مربوط به فیزیک ذرات است. در دهه 1930 او همچنین در تئوری مزون نیروهای هسته ای کار کرد. نام هر دو Lepton [1] و Baryon (1953) [2] از Pais آمده اند . در سال 1952 او ثبات نسبی برخی از هادرون ها را روشن کرد و این واقعیت را دارد که در بعضی از فرآیندها فقط با معرفی تعداد کوانتومی عجیب ، همزمان با موری گل مان ، جفتی از هادرن خاص تولید می شود (تولید مرتبط) . [3] [4] با گل و مان در سال 1955 ، او همچنین تئوری فروپاشی کائن را توسعه دادکه وجود سیستم K- مزون خنثی "طولانی مدت" را پیش بینی کرده و مؤلفه کوتاه مدت را به عنوان حالت های اختلاط کائن های خنثی و ذرات آن توضیح داده است [5] ، اولین نمونه از چنین سیستم های نوسانی مکانیکی کوانتومی دو حالت (حالت های اختلاط) ذرات ابتدایی. [6] فیزیکدانان وال فیچ و جیمز کرونین یافته هایی را که چند سال بعد در آنجا توصیف کردند ، به عنوان پایه آزمایشات مربوط به نقض CP ، و برای آنها جایزه نوبل دریافت کردند. از دهه 1970 به بعد ، پیس به طور فزاینده ای به تاریخچه فیزیک نگران شد. در سال 1962 در آکادمی ملی علوم پذیرفته شد ، در سال 1972 درآکادمی هنر و علوم آمریکا و در سال 1983 به عضویت انجمن فلسفی آمریکا انتخاب شد [7] .

وی در یک کار در سال 1950 با اولنبک ، نشان داد که تئوری های میدانی لاگرانژ با مشتقات بالاتر نمی توانند مشکل در مورد واگرایی در نظریه میدان کوانتومی را از بین ببرند. در سال 1952، با پژوهش یاست، او معرفی برابری G و مرتبط قواعد انتخاب در نظریه مزون. [8] در دهه 1960 ، او تو کار کرد. آ. در SU (6) مدل هادرون در زمینه مدل کوارک.

برای اولین بیوگرافی انیشتین او "ظریف است خداوند ... علم و زندگی از آلبرت انیشتین" (به آلمانی: "تصفیه شده خداوند است") او دریافت جایزه نوشتن علم موسسه آمریکایی فیزیک در سال 1983 ، این کتاب توسط منتشر شد بررسی کتاب نیویورک تایمز به یکی از بهترین کتاب های سال رای داد. این بیوگرافی استاندارد علمی به حساب می آید ، اما تنها با زندگی خصوصی اینشتین سروکار دارد. Pais منتشر شده در این مورد بیشتر در انیشتین در اینجا زندگی می کردند . بر خلاف زندگینامه های قبلی ، پایس نیز قادر به ارزیابی کامل املاک انیشتین (در آن زمان هنوز در پرینستون بود). [9] کتاب او "مرزهای درون" تاریخ علمی فیزیک ذرات ابتدایی است.

به افتخار وی ، انجمن فیزیكی آمریكا جایزه ابراهیم پیس را برای تاریخ فیزیك در سال 2005 اهدا كرد .

کار می کند [ ویرایش | ویرایش منبع ]

• ظریف خداوند است: علم و زندگی آلبرت انیشتین . انتشارات دانشگاه آکسفورد ، نیویورک 1982.
  • نسخه آلمانی: آلبرت انیشتین ، پروردگار خدا تصفیه شده است. زندگینامه علمی . طیف ، هایدلبرگ 2000 ، ISBN 3-8274-0529-7 .
• Inward Bound: از اهمیت و نیروها در دنیای فیزیکی . کلارندون پرس ، آکسفورد ، 1986.
• بارهای نیلز بور: در فیزیک ، فلسفه و پولداری . انتشارات دانشگاه آکسفورد ، نیویورک 1991.
• انیشتین در اینجا زندگی می کرد . Clarendon Press ، آکسفورد 1994.
  • نسخه آلمانی: من به شهود اعتماد دارم ، دیگری آلبرت انیشتین . طیف ، هایدلبرگ 1998 ، ISBN 3-8274-0394-4 .
• با لوری براون ، برایان پیپارد (Eds.): فیزیک قرن بیستم . نسخه 2. انتشارات مؤسسه فیزیک ، 1995. در جلد 1 ، بخش معرفی اتم ها و هسته های آنها .
• داستان دو قاره: زندگی یک فیزیکدان در یک جهان آشفته . زندگینامه. انتشارات دانشگاه پرینستون ، 1997.
• با موریس یعقوب ، دیوید الیو ، مایکل آتیه : پاول دیراک: مرد و کارهای او . انتشارات دانشگاه کمبریج ، 1998.
• نبوغ علم: گالری پرتره فیزیکدانان قرن بیستم . انتشارات دانشگاه آکسفورد ، 2000.
• جی رابرت اوپنهایمر . انتشارات دانشگاه آکسفورد. بعد از مرگ در سال 2006 با همکاری رابرت پی. کرایز منتشر شد.
• نظریه الکترون 1897-1947 . در Wigner ، سلام (ویرایش): جنبه های نظریه کوانتومی . 1972
• انیشتین و نظریه کوانتومی . در: بررسیهای فیزیک مدرن . دوره 51 ، 1979.
• فیزیک ذرات نظری . در: بررسیهای فیزیک مدرن . دوره 71 ، 1999.

منبع

https://de.wikipedia.org/wiki/Abraham_Pais

بحران بدهی (2010–2018)

مقاله اصلی: بحران بدهی دولت یونان

درصد بدهی یونان از سال 1977 ، در مقایسه با میانگین منطقه یورو

اقتصاد یونان در بیشتر قرن بیستم با نرخ رشد بالا و بدهی عمومی پایین به خوبی پیش رفته بود [195] ). حتی تا آستانه بحران مالی 2007-2008 ، نرخ رشد بالایی را نشان داد که البته با کسری ساختاری زیاد همراه بود ، بنابراین یک بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی تقریباً بیش از 100 را حفظ می کند. ٪ [195] بحران یونان با آشفتگی رکود بزرگ 2007-2009 آغاز شد که موجب شد کسری بودجه چندین کشور غربی به 10٪ از تولید ناخالص داخلی برسد یا بیش از آن باشد. [195]آنچه برای یونان استثنایی بود ، این بود که کسری بودجه بالا (که پس از اصلاحات و اصلاحات متعدد ، مشخص شد که اجازه داشت به ترتیب در سالهای 2008 و 2009 به 10.2٪ و 15.1٪ از تولید ناخالص داخلی برسد) همزمان با یک مقدار بالا همراه بود. نسبت بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی (نسبتاً پایدار ، تقریباً بیش از 100٪ تا سال 2007 - که بعد از اصلاحات محاسبه می شود). بنابراین ، به نظر می رسد که کشور کنترل بدهی های عمومی خود را به نسبت تولید ناخالص داخلی از دست داده است ، که قبلاً در سال 2009 به 127٪ تولید ناخالص داخلی رسیده است. [196] علاوه بر این ، به عنوان عضو منطقه یورو ، کشور اساساً هیچ انعطاف پذیری سیاست پولی انفرادی نداشت.. سرانجام ، اثر بحث برانگیز در مورد آمار یونان (به دلیل اصلاحات شدید کسری بودجه فوق الذکر در بالا ذکر شد که منجر به افزایش ارزش محاسبه بدهی عمومی یونان حدود 10٪ ، یعنی بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی در حدود 100٪ تا زمان 2007) ، در حالی که استدلال هایی در مورد اثر احتمالی گزارش های رسانه ای وجود داشته است . در نتیجه ، بازارهایی که نرخ استقراض را افزایش داده اند ، یونان "مجازات" شد و این امکان را برای این کشور فراهم نکرد تا بدهی های خود را از اوایل سال 2010 تأمین کند.

تجدید نظرهای فوق تا حدود زیادی با این واقعیت مرتبط بود كه در سالهای قبل از بحران ، گلدمن ساكس ، جی پی مورگان چیس و بسیاری از بانك های دیگر محصولات مالی را توسعه داده بودند كه دولت های یونان ، ایتالیا و بسیاری دیگر از كشورهای اروپایی را قادر می ساخت تا وام خود را پنهان كنند. [197] [198] [199] [200] [201] [202] [203] [204] [205] ده ها قرارداد مشابه در سراسر اروپا منعقد شد که به موجب آن بانک ها در ازای پرداخت های آینده توسط دولت های درگیر ، پول نقد را از قبل تهیه می کردند. ؛ به نوبه خود ، بدهی های کشورهای درگیر "از کتابها خارج شد". [205] [206][207] [208] [209] [210] این شرایط باعث شده یونان و سایر دولت های اروپایی بتوانند در ضمن برطرف کردن اهداف کسری مندرج در پیمان ماستریشت ، فراتر از وسایل خود هزینه کنند. [210] [205] [211]

در ماه مه 2010 ، کسری یونان دوباره مورد تجدید نظر قرار گرفت و 13.6٪ تخمین زده شد [212] که در مقایسه با تولید ناخالص داخلی دومین کشور در جهان بود ، با ایسلند در رتبه اول با 15.7٪ و انگلیس در سوم با 12.6٪. [213] بدهی عمومی، پیش بینی شده بود بر اساس برخی برآوردها، به ضربه 120٪ از تولید ناخالص داخلی در همان سال، [214] باعث بحران اعتماد در توانایی وام پرداخت تماس یونان.

برای جلوگیری از پیش فرض مستقل ، یونان ، سایر اعضای منطقه یورو و صندوق بین المللی پول در مورد بسته نجات توافق کردند که شامل 45 میلیارد یورو وام فوری به یونان ، با بودجه اضافی برای پیگیری ، در کل 110 میلیارد یورو است . [215] [216] برای تأمین بودجه ، یونان موظف شد اقدامات سختگیری اقتصادی را اتخاذ كند تا كسر خود را تحت كنترل قرار دهد. [217] وثیقه دوم به مبلغ 130 میلیارد یورو ( 173 میلیارد دلار ) در سال 2012 مورد توافق قرار گرفت ، و این شرایط مشروط به شرایط سخت ، از جمله اصلاحات مالی و اقدامات ریاضتی دیگر بود. [218]کوتاه کردن مو بدهی نیز به عنوان بخشی از معامله موافقت قرار گرفت. [218] یونان در سال 2013 مازاد بودجه دولت را بدست آورد ، در حالی که در آوریل 2014 ، دوباره به بازار اوراق قرضه جهانی بازگشت . یونان پس از شش سال کاهش اقتصادی در سه ماهه دوم سال 2014 ، [219] به رشد خود بازگشت و سریعترین اقتصاد یورو در سه ماهه سوم بود. [220] پس از رویارویی با دولت تازه منتخب الکسیس Tsipras ، در ژوئیه سال 2015 توافق نامه سوم برای توافق انجام شد .

در تولید ناخالص داخلی یونان ، یک کاهش 25 درصدی وجود داشته است ، که با برنامه های وام کمک کرده است. [195] [221] این تأثیر مهمی داشت: نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی ، عامل اصلی تعیین کننده شدت بحران ، از سطح سال 2009 خود از 127 درصد به حدود 170 درصد می رسد ، فقط به دلیل کاهش اقتصاد. . [ نیاز به استناد ] در گزارش سال 2013 ، صندوق بین المللی پول اعتراف كرد كه تأثیر این افزایش مالیات گسترده و كاهش بودجه بر تولید ناخالص داخلی كشور را دست كم ارزیابی كرده و عذرخواهی غیررسمی كرده است. [222] [223] [224] برنامه های یونان پیشرفت بسیار سریع توازن اولیه ساختاری (حداقل دو برابر سریعتر از سایر کشورهای با توقیف منطقه یورو را تحمیل کردند) [225]) این سیاست برای بدتر شدن بحران مقصر شناخته شده است ، [226] [227] در حالی که رئیس جمهور یونان ، پروکوپیس پاولوپولوس ، بر سهم طلبکاران در مسئولیت عمق بحران تأکید کرد. [228] [229] نخست وزیر یونان ، الکسیس Tsipras ، ادعا کرد که اشتباهات در طراحی دو برنامه اول که منجر به از دست دادن 25 درصد از اقتصاد یونان به دلیل تحمیل شدید از ریاضت بیش از حد. [221]

بین سالهای 2009 و 2017 ، بدهی دولت یونان از 300 میلیارد یورو به 318 میلیارد یورو افزایش یافت ، یعنی تنها با حدود 6٪ (بخشی از آن به بازسازی بدهی های 2012). [196] [230] با این حال ، در همان دوره ، نسبت مهم بدهی به تولید ناخالص داخلی از 127٪ به 179٪ افزایش یافته است [196] اساساً به دلیل افت شدید تولید ناخالص داخلی در هنگام رسیدگی به بحران . [195]

وثیقه یونان با موفقیت (همانطور که اعلام شد) در 20 آگوست 2018 به پایان رسید. [231]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Greece

دوره مدرن

مقاله اصلی: تاریخ یونان مدرن

جنگ استقلال یونان (1818-1821)

مقاله اصلی: جنگ استقلال یونان

همچنین ببینید: یونانی مدرن روشنگری ، اعلامیه استقلال یونان و جمهوری اول یونان

سورت (خروج) از Mesolonghi ، به تصویر کشیدن محاصره سوم از Missolonghi ، نقاشی شده توسط تئودوروس وریزاکیس .

نبرد Navarino به در سال 1827 امن استقلال یونانی.

در اواخر قرن هجدهم ، افزایش یادگیری سکولار در دوران روشنگری یونان مدرن منجر به احیای یونانیان دیاسپوریا از مفهوم یک ملت یونانی شد که موجودیت آن را به یونان باستان ، متمایز از سایر اقوام ارتدکس ، و داشتن حق داشت. به استقلال سیاسی یکی از سازمانهایی که در این حوزه روشنفکری شکل گرفت ، Filiki Eteria ، یک سازمان مخفی بود که توسط بازرگانان در اودسا در سال 1814 تشکیل شد. [93] با به دست آوردن یک سنت دیرینه از پیشگویی مسیحی ارتدکس ، مشتاق به رستاخیز امپراطوری روم شرقی و ایجاد تصور می کردند که آنها پشتوانه آنها بودندروسیه تزاری ، آنها از بحران تجارت عثمانی ، از سال 1815 به بعد ، توانستند اقشار سنتی جهان ارتدکس یونان را در راه لیبرالیسم ملی گرایانه خود درگیر کنند. [94] Filiki Eteria برنامه ریزی کرد تا انقلاب را در Peloponnese ، Prans اصول دانوبی و قسطنطنیه آغاز کند . اولین این شورش ها در 6 مارس 1821 در اصول بنیادین دانوبی تحت رهبری الكساندرس یپسیلانتیس آغاز شد ، اما خیلی زود توسط عثمانیان از بین رفت. وقایع در شمال یونانیان Peloponnese را به عمل آورد و در 17 مارس 1821 مانیوها جنگ را با عثمانی ها اعلام کردند. [95]

در پایان ماه ، Peloponnese در حال آشوب علیه عثمانی ها بود و تا اکتبر 1821 یونانیان تحت نظر تئودوروس Kolokotronis طرابلس را تصرف کرده بودند . شورش Peloponnesian به سرعت در پی شورشیان در کرت ، مقدونیه و یونان مرکزی انجام شد که به زودی سرکوب خواهند شد. در همین حال ، نیروی دریایی پیش ساخته یونان در حال موفقیت در برابر نیروی دریایی عثمانی در دریای اژه بود و مانع از رسیدن نیروهای تقویتی عثمانی از طریق دریا شد. در سال 1822 و 1824 ترک ها و مصری ها ویران جزایر، از جمله خیوس و Psara ، ارتکاب عمده فروشی قتل عام از جمعیت. [95]تقریباً در حدود چهار چهارم از جمعیت یونانی 120 هزار نفری Chios ' کشته ، بردگی و یا بر اثر بیماری درگذشت. [96] [97] این امر به تأثیر قالبی کردن افکار عمومی در اروپای غربی به نفع شورشیان یونان منجر شد. [98]

تنش ها به زودی در میان جناح های مختلف یونان گسترش یافت و منجر به دو جنگ داخلی متوالی شد. در همین حال ، سلطان عثمانی با مهد علی علی مصر مذاکره کرد ، که موافقت کرد پسرش ابراهیم پاشا را با ارتش برای یونان به یونان بفرستد تا شورش را در ازای منافع سرزمینی سرکوب کند. ابراهیم در پلوپونز در فوریه 1825 فرود آمد و موفقیت فوری داشت: تا پایان سال 1825، بسیاری از پلوپونز تحت کنترل مصر بود، و این شهرستان از Missolonghi از ماه آوریل تحت محاصره توسط ترک ها قرار دادن 1825-کاهش یافت و در آوریل سال 1826. اگر چه ابراهیم در مانی شکست خورد ، وی در سرکوب بیشترین شورش در Peloponnese موفق شده بود و آتن دوباره پس گرفته شده بود.

پس از سالها مذاکره ، سه قدرت بزرگ ، فرانسه ، امپراتوری روسیه و انگلیس ، تصمیم به مداخله در این درگیری گرفتند و هر ملتی نیروی دریایی را به یونان فرستاد. به دنبال اخباری مبنی بر اینکه ناوگان عثمانی و مصر با هم قصد حمله به جزیره یونانی هیدرا را دارند ، ناوگان متفقین ناوگان عثمانی و مصر را در ناوارینو رهگیری کردند . یک ایست بی پایان یک هفته با نبرد ناوارینو (20 اکتبر 1827) که منجر به نابودی ناوگان عثمانی و مصر شد ، پایان یافت. یک نیروی اعزامی فرانسویبرای نظارت بر تخلیه ارتش مصر از پلوپونز اعزام شد ، در حالی که یونانیان تا سال 1828 به بخش تصرف یونان مرکزی ادامه دادند. در نتیجه سالها مذاکره ، سرانجام دولت نوظهور یونان تحت پروتکل لندن در سال 1830 به رسمیت شناخته شد.

پادشاهی یونان

مقاله اصلی: پادشاهی یونان

ورود پادشاه اتو در آتن ، توسط پیتر فون هس در سال 1839 نقاشی شده است .

در سال 1827 ، Ioannis Kapodistrias ، از کورفو ، توسط شورای ملی سوم در Troezen به عنوان اولین فرماندار جمهوری اول یونان انتخاب شد . Kapodistrias مجموعه ای از موسسات دولتی ، اقتصادی و نظامی را ایجاد کرد. به زودی تنش هایی بین او و منافع محلی ظاهر شد. پس از ترور وی در سال 1831 و کنفرانس متعاقب آن در لندن یک سال بعد ، قدرتهای بزرگ انگلیس ، فرانسه و روسیه شاهزاده باواریایی اتو فون ویتلسباخ را به عنوان سلطنت منصوب کردند . [99] سلطنت اتو مستبد بودو در 11 سال اول استقلال یونان با الیگارشی باواریایی به سرپرستی جوزف لودویگ فون آمانسپرگ به عنوان نخست وزیر و بعداً توسط خود اوتو ، که عنوان پادشاه و نخست وزیر را نیز به عهده داشت ، اداره می شد. [99] در طول این دوره یونان تحت تأثیر سه قدرت بزرگ محافظت شده خود ، فرانسه ، روسیه و انگلیس و همچنین بایرن باقی ماند . [100] در سال 1843 ، یک قیام پادشاه را مجبور به اعطای قانون اساسی و مجلس نمایندگان کرد.

با وجود مطلق بودن سلطنت اتو ، سالهای اولیه در ایجاد مؤسساتی که هنوز پایه و اساس مدیریت و آموزش یونان هستند ، مؤثر بود. [101] در ایجاد سیستم آموزش و پرورش ، ارتباطات دریایی و پستی ، مدیریت مدنی مؤثر و از همه مهمتر قانون قانونی اقدامات مهمی انجام شد . [102] تجدید نظرگرایی تاریخی به نفع ترویج میراث یونان باستان این کشور به نوعی از بیگانگان زدایی و بی عثمانی شدن شکل گرفت . [103] با این روحیه ، سرمایه ملی از Nafplio ، جایی که از سال 1829 بود ، منتقل شدآتن ، که در آن زمان یک دهکده بود. [104] اصلاحات مذهبی نیز صورت گرفت و كلیسای یونان به عنوان كلیسای ملی یونان تأسیس شد ، اگرچه اتو كاتولیك باقی ماند . به منظور تقویت ارتباط بین هویت یونانی و ارتدکس ، 25 مارس ، روز اعلامیه ، به عنوان سالگرد جنگ استقلال یونان انتخاب شد . [103] پاولوس کارولیدیس تلاش های باواریایی برای ایجاد یک کشور مدرن در یونان را "نه تنها مناسب نیاز مردم ، بلکه بر اساس اصول عالی اداری دوره" خواند. [102]

اتو در انقلاب 23 اکتبر 1862 عزل شد . دلایل متعدد منجر به تهدید و تبعید وی از جمله دولت تحت تسلط باواریا ، مالیات سنگین و تلاش ناموفق برای الحاق کرت از امپراتوری عثمانی شد . [99] کاتالیزور شورش عزل اوتو از کنستانتینوس کاناریس از لیگ برتر بود. [101] یک سال بعد ، وی توسط شاهزاده ویلهلم (ویلیام) از دانمارک جایگزین شد ، که نام جورج اول را گرفت و جزایر یونی را به عنوان هدیه تاج گذاری از انگلیس با خود آورد. قانون اساسی جدید در سال 1864 فرم یونان از دولت را تغییر سلطنت مشروطهبه جمهوری تاجگذاری شده دموکراتیک تر . [105] [106] [107] در سال 1875 مفهوم اکثریت پارلمانی به عنوان شرط تشکیل دولت توسط چاریلائوس تریکوپیس معرفی شد ، [108] محدود کردن قدرت سلطنت برای تعیین دولت های اقلیت ترجیح آن.

تکامل ارضی پادشاهی یونان از سال 1832 تا 1947.

فساد ، همراه با افزایش هزینه های Trikoupis برای تأمین اعتبار برای پروژه های زیرساختی مانند کانال Corinth ، ضعیف اقتصاد یونان را تحت الشعاع قرار داد و اعلامیه ورشکستگی عمومی را در سال 1893 مجبور کرد . مسئله سیاسی دیگر در یونان قرن نوزدهم منحصر به فرد یونانی بود: مسئله زبان. مردم یونانی نوعی از یونانی به نام دمویک صحبت می کردند . بسیاری از نخبگان تحصیل کرده این را به عنوان یک گویش دهقانی می دیدند و مصمم بودند که جلوه های یونانی باستان را بازیابی کنند .

اسناد و روزنامه های دولتی در نتیجه در یونان Katharevousa (خالص) چاپ شد ، شکلی که تعداد کمی از یونانیان معمولی می توانستند آن را بخوانند. لیبرال ها طرفدار شناختن دمووتیک به عنوان زبان ملی بودند ، اما محافظه کاران و کلیسای ارتدکس در برابر همه این تلاش ها مقاومت کردند ، به حدی که وقتی عهد جدید در سال 1901 به دمویک ترجمه شد ، شورش در آتن فوران کرد و دولت سقوط کرد ( اوانجلیکا ). این موضوع به طاعون سیاست یونان تا دهه 1970 ادامه می داد.

با این حال ، تمام یونانیان در تصمیم خود برای آزادسازی سرزمین های هلنی تحت حاکمیت عثمانی متحد بودند . به خصوص در کرت ، یک شورش طولانی در 1866- 1866 باعث شور و نشاط ناسیونالیستی شده بود. هنگامی که در سال 1877 بین روسیه و عثمانی ها جنگ آغاز شد ، احساسات مردمی یونان به سمت روسیه حرکت کرد ، اما یونان خیلی ضعیف بود و بیش از حد نگران مداخله انگلیس بود تا به طور رسمی وارد جنگ شود. با این وجود ، در سال 1881 ، تسالی و بخش های کوچکی از اپیروس به عنوان بخشی از پیمان برلین به یونان واگذار شد ، در حالی که امیدهای یونانی را برای دریافت کرت ناامید می کند.

یونانیان در کرت همچنان به شورش های منظم ادامه دادند و در سال 1897 ، دولت یونان تحت رهبری تئودوروس دلیگانیس ، با قوت فشار مردم ، به عثمانی ها جنگ اعلام کرد. در ادامه جنگ یونان و ترکیه در سال 1897 ، ارتش یونان که بسیار آموزش دیده و مجهز بود ، توسط عثمانی ها شکست خورد. با این وجود ، با مداخله قدرتهای بزرگ ، یونان تنها اندکی قلمرو در امتداد مرز با ترکیه از دست داد ، در حالی که کرت به عنوان یک کشور خودمختار در زمان شاهزاده جورج یونان تأسیس شد . با خالی کردن تابوتهای دولتی ، سیاست مالی تحت کنترل مالی بین المللی قرار گرفت . [ احتیاج به استناد ] هشدار از قیام بی هلاک ایلیندن از خودمختار سازمان انقلابی داخلی مقدونیه (IMRO) در سال 1903 ، دولت یونان ، با هدف فرو نشاندن کومیتاجیس (باندهای IMRO) و جدا کردن دهقانان اسلاوون منطقه از نفوذ بلغارستان ، حمایت مالی از یک کارزار چریکی در مقدونیه تحت کنترل عثمانی ، به رهبری افسران یونانی و شناخته شده به عنوان مبارزات مقدونی ، که با انقلاب جوان ترک در سال 1908 به پایان رسید. [109]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Greece

اسکندر بزرگ ، که در غیر این صورت "پادشاه پادشاهان" خوانده می شود ، در 20 یا 21 ژوئیه سال 356 قبل از میلاد در پله ، مقدونیه به دنیا آمد. وی تا سن 16 سالگی توسط فیلسوف ارسطو تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت. وی پادشاه پادشاهی یونان باستان مقدونیه شد و یک کارزار نظامی پان هلنی را علیه ایران رهبری کرد و در این روند فرهنگ یونان را در سراسر امپراطوری که خلق کرد گسترش داد.

اسکندر بزرگ فاتح و پادشاه مقدونیه در 20 یا 21 ژوئیه سال 356 قبل از میلاد در پلا در پادشاهی یونان باستان مقدونیه به دنیا آمد. در دوران رهبری وی ، از 336 تا 323 قبل از میلاد ، او متحد شهرهای یونان شد و اتحادیه قرنتیان را رهبری کرد. او همچنین پادشاه پارس ، بابل و آسیا شد و مستعمرات مقدونی را در منطقه ایجاد کرد. اسکندر هنگام بررسی فتوحات کارتاژ و روم ، در 13 ژوئن سال 323 قبل از میلاد در اثر بیماری مالاریا در بابل درگذشت.

اسکندر بزرگ در والدین پادشاه فیلیپ دوم مقدونیه و ملکه المپیا ، دختر پادشاه نئوپتولموس به دنیا آمد. شاهزاده جوان و خواهرش در دربار سلطنتی پل بزرگ شدند.

اسکندر اولین آموزش خود را تحت سرپرستی خویشاوند خود ، لئونیداس از اپیروس دریافت کرد. لئونیداس ، که برای تدریس اسکندر ریاضیات ، اسب سواری و تیراندازی با کمان توسط پادشاه فیلیپ استخدام شده بود ، تلاش کرد تا شاگرد عصیانگر خود را کنترل کند. معلم بعدی الكساندر لیسیماچوس بود كه برای جلب توجه پسر بی قرار از نقش آفرینی استفاده كرد. اسکندر به ویژه از جعل جنگجو آشیل خوشحال شد.

در سال 343 قبل از میلاد ، پادشاه فیلیپ دوم فیلسوف ارسطو را برای تدریس اسکندر در معبد پوره های میزا استخدام کرد. در طول سه سال ، ارسطو به اسکندر و دوستانش به فلسفه ، شعر ، درام ، علم و سیاست آموخت. ارسطو با دیدن اینکه ایلیاد هومر اسکندر را به خواب تبدیل کرد که یک رزمنده قهرمان باشد ، او را تشویق کرد.

در سال 336 ، در پی درگذشت پدرش ، اسکندر ، آن زمان 19 ساله ، تصمیم گرفت تا به هر وسیله لازم ، تاج و تخت را تصاحب کند. وی به سرعت پشتیبانی ارتش مقدونیه ، از جمله ژنرال و سپاهیانی را که با او در چائرونه جنگیده بود ، بدست آورد. ارتش اسکندر را پادشاه فئودالی اعلام کرد و به کمک وی قتل سایر وارثان بالقوه تاج و تخت را کمک کرد.

بخشی از دستور کار اسکندر بزرگ ، فعالیت وی برای فتح مصر بود. اسکندر پس از محاصره کردن غزه در راه مصر ، به راحتی فتح خود را بدست آورد. مصر بدون مقاومت سقوط کرد. در سال 331 ، او شهر اسکندریه را ایجاد کرد که به عنوان قطب فرهنگ و تجارت یونان طراحی شده است. بعداً در همان سال ، اسکندر در نبرد گوگاملا ، ایرانیان را شکست داد. با فروپاشی ارتش پارس ، اسکندر "پادشاه بابل ، پادشاه آسیا ، پادشاه چهار چهارم جهان" شد.

فتح بعدی اسکندر در شرق ایران بود که در آن مستعمرات مقدونی را به وجود آورد و در سال 327 قلعه را در آریاماز تصرف کرد. اسکندر پس از گرفتن شاهزاده اکسیارتس ، با دختر شاهزاده ، روکسانا ازدواج کرد.

اسکندر کبیر ضمن در نظر گرفتن فتوحات کارتاژ و روم ، در اثر بیماری مالاریا در بابل (در حال حاضر عراق) درگذشت ، در 13 ژوئن سال 323 قبل از میلاد او فقط 32 سال داشت. چند ماه بعد ، ریوکسانا پسرش را به دنیا آورد.

پس از درگذشت ، امپراتوری او فروپاشید و ملل موجود در آن برای قدرت جنگیدند. با گذشت زمان ، فرهنگهای یونان و مشرق به عنوان یک اثر جانبی امپراتوری اسکندر سنتز و شکوفا شدند و به بخشی از میراث وی تبدیل شدند و روح آنچه را "پانهلنیسم" یاد می کنند را گسترش دادند.

اسکندر به عنوان یک نبوغ نظامی شناخته می شد که همیشه به عنوان نمونه رهبری می کرد.

در اوایل سال جاری ،  باستان شناس لیانا سووالتزی ادعا کرد که مقبره واقعی اسکندر را 20 سال پیش در مصر کشف کرد ،  اما از آن زمان تاکنون توسط دولت یونان و مصر مسدود شده است.

منبع

https://greekcitytimes.com/2020/07/21/alexander-the-great-was-born-on-this-day-in-356-bc/

باستان شناسان روز دوشنبه از یک مجسمه 1700 ساله از یک زن از دوره هلنیستی در شهر باستانی پرگه ، که اکنون در استان مدیترانه آنتالیا ترکیه است ، کشف کردند.

وزارت فرهنگ و جهانگردی ترکیه در توییتر خود نوشت: "اولین مجسمه سال 2020 در کاوش های پروژ یافت شد."

Perga یا Perge یک شهر یونان باستان در آناتولی بود ، زمانی پایتخت پامفیلیا سکوندا ، اکنون در استان آنتالیا در سواحل غربی غربی مدیترانه ترکیه.

در این حساب عکس های جداگانه ای از مجسمه کامل بدن یک زن لباس پوشیده و سر شکسته او به اشتراک گذاشته شده است.

این وزارتخانه می گوید ، کاوش های انجام شده در Perge توسط صدیف کوکای کپچه ، استاد باستان شناسی در دانشگاه استانبول انجام می شود ، و افزودند که شکل 3 قرن پس از اتمام کار در موزه آنتالیا قرار خواهد گرفت.

این سایت باستان شناسی در شهر باستانی از سال 1946 توسط دانشگاه استانبول به صورت سیستمی حفر شده و در سال 2009 به فهرست میراث آزمایشی یونسکو اضافه شده است.

بنا به گفته آژانس سازمان ملل متحد ، این شهر برای مجسمه های محلی معروف است ، جایی که زنان در سطح اداری فعال بودند.

منبع

https://greekcitytimes.com/2020/07/29/1700-year-old-statue-of-a-female-from-the-hellenistic-period-in-the-ancient-city-of-perge/

مطالعات دیگر [ ویرایش ]

اولین نشریه تحقیقاتی کانر با عنوان "فلج عمومی در بین سرخپوستان آمریکای شمالی" نادر بودن زوال عقل فلج عمومی ، یک اختلال عصبی روانی است که در سفلیس در اواخر مرحله رخ می دهد.در آمریکایی های بومی وی در بیمارستان ایالکتون یانکتون معالجه کرد. کانر در مقاله برتر خود اظهار داشت که در آنچه او کشورهای "متمدن" تری به حساب می آورد ، حساسیت بالاتری به زوال عقل فلج از سیفیلیس در مقایسه با بومیان "کمتر متمدن" وجود دارد. اگرچه سفلیس در بین بومیان آمریکایی بسیار متداول بود ، اما کانر تنها با یک بیمار روبرو شد ، توماس تی. روبرتسون که بومی آمریکا بود و علائمی از زوال عقل سفلیس در اواخر مرحله داشت. کانر نتیجه گرفت که بومیان آمریکایی به ندرت دچار زوال عقل فلج می شوند زیرا سفلیس مدتهاست که در جمعیت آنها بوده و قدرت تولید فلج عمومی را از دست داده است. از طرف دیگر ، کانر استدلال می کند ، سفلیس برای جمعیت سفیدپوست اروپا نسبتاً جدید بود ، بنابراین بیشتر احتمال دارد فلج عمومی ایجاد کند. با این حال،[17]

در سال 1949 ، کانر یک مطالعه برجسته دیگر با عنوان "مشکلات بینی و روانشناسی دینامیکی اوتیسم نوزادی اولیه * منتشر کرد. کانر درمورد مسائل مربوط به "اوتیسم زودرس نوزاد" ، از آنجا که از داشتن یک علامتشناسی به خوبی تعریف شده ، برای آماده شدن برای مکانی در بینی شناسی روانشناسی حرکت می کند ، کاوش کرد. کانر در مورد چگونگی ارتباط اوتیسم ابتدایی و ارتباطی با "ماهیت ذاتی" سایر شرایط مانند دمانس اینفانتزیلیس و اسکیزوفرنی در دوران کودکی ، تأکید کرد. در حالی که اوتیسم اولیه و اسکیزوفرنی در دوران کودکی دارای علائم یکسان هستند ، کانر معتقد است که از نظر ابتلا به یکدیگر متفاوت هستند. قبل از شروع اسکیزوفرنی کودک ، دوره ای از وضعیت روانی نرمال وجود دارد. با این حال ، اوتیسم زودرس نوزادان اساساً بلافاصله پس از تولد بروز می یابد. کانر گزارش داد که نوزادان مبتلا به اوتیسم زودرس کودک به طور غیرمعمول بی هوشی بوده و به طور عادی به مردم پاسخ نمی دهند ، فرض نمی کنند وضعیت مناسبی برای برداشت انتخاب شود ، هر چیزی را که اختلال در انزوا آنها را مختل می کند شگفت زده کرد و فاقد پاسخگویی بود. کانر در مورد لزوم جداسازی اوتیسم نوزاد به طور کامل از اسکیزوفرنیا شک و تردید ایجاد کرد زیرا می توان آن را "اولین مظاهر ممکن اسکیزوفرنی کودکانه" دانست. برخلاف مطالعات دیگر ، کانن تصمیم گرفت تا از نزدیک والدین بزرگسالی فرزندان را مورد توجه قرار دهد و چیزی الگویی جذاب پیدا کرد. بیشتر والدین بالغ دارای مشاغل بسیار موفقی بودند: دانشمندان ، اساتید کالج ، هنرمندان ، روحانیون و مدیران تجارت. در حقیقت ، کانر در یافتن فرزندان اوتیسم والدین ناخوشایند مشکل داشت. این جرقه Kanner ' کنجکاوی در مورد نگرش والدین و رابطه پویا بین والدین و فرزندان. وی دریافت که بیشتر والدین با فرزندان اوتیسم خود دارای روابط مکانیکی و بی مهربانی هستند و اغلب اوقات آنها را کاملاً از کار می اندازند. کانر به این نتیجه رسید که این پویا بی تأثیر به طور بالقوه باعث می شود که کودکان اوتیسم دور شوند و "در تنهایی به دنبال راحتی می گردند". او حتی استدلال كرد كه مشغولات وسواسی كودكان و نكات قابل توجه حافظه بیانگر "ادعای تأیید والدین" است. کانر به این نتیجه رسید که این پویا بی تأثیر به طور بالقوه باعث می شود که کودکان اوتیسم دور شوند و "در تنهایی به دنبال راحتی می گردند". او حتی استدلال كرد كه مشغولات وسواسی كودكان و نكات قابل توجه حافظه بیانگر "ادعای تأیید والدین" است. کانر به این نتیجه رسید که این پویا بی تأثیر به طور بالقوه باعث می شود که کودکان اوتیسم دور شوند و "در تنهایی به دنبال راحتی می گردند". او حتی استدلال كرد كه مشغولات وسواسی كودكان و نكات قابل توجه حافظه بیانگر "ادعای تأیید والدین" است.[18]

مرگ و میراث [ ویرایش ]

در 3 آوریل 1981 ، کانر در اثر نارسایی قلبی در سایکسویل ، مریلند درگذشت . [11] در طول عمر خود ، کانر زمینه روانپزشکی کودک را تأسیس کرد و کمکهای پژوهشی وی زمینه را برای زمینه های روانشناسی ، کودکان ، اوتیسم و ​​روانپزشکی نوجوانان پایه گذاری کرد. [13] او اکنون به عنوان پدر روانپزشکی کودک شناخته شده است. کانر اولین پزشک در ایالات متحده بود که به عنوان روانپزشک کودک شناخته شد. کتاب درسی وی ، "روانپزشکی کودک" (1935) اولین کتاب درسی به زبان انگلیسی بود که بر مشکلات روانپزشکی کودکان تمرکز داشت. در سال 1943 ، کانر برای اولین بار سندرم اوتیسم زودرس نوزاد را توصیف کرد. توضیحات بالینی مختصر و فشرده وی در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم همچنان به اطلاع رسانی می پردازد ، و معیاری است که معیارهای تشخیصی فعلی در آن اندازه گیری می شود. [19] در دوران حیات خود ، کانر بیش از 250 مقاله و هشت کتاب منتشر کرد که شامل زمینه های روانپزشکی ، روانشناسی ، کودکان و تاریخچه پزشکی بود . [2]

از زمان مشخص شدن كانر در مورد اوتیسم كودك ، تحقیقات در مورد اوتیسم همچنان زمینه افزایش علاقه است. اگرچه پیشرفت های زیادی حاصل شده است ، این زمینه هنوز در مراحل ابتدایی خود است و بسیاری از راه های تحقیق به تازگی در حال پیگیری هستند. [14] علیرغم گذشت زمان ، سندروم کانر را شناسایی کرد و اظهارات وی درباره کودکانی که مشاهده کرد ، امروز همچنان معنا پیدا می کند ، و گرچه برخی از پیشنهادات وی در مورد علت و ارائه اوتیسم در تفکر روزگار او پایه گذاری شده است ، بسیاری از مشاهدات وی کاملاً آگاهانه بودند. [14]

در حال حاضر ، مطالعات اوتیسم بر مکانیسم های ژنتیکی اساسی این سندرم متمرکز است. تحقیقات گسترده ای در مورد جهش های دی ان ای ، اصلاحات اپی ژنتیکی و تنظیم مجدد آن انجام شده است که ممکن است در بروز اوتیسم نقش داشته باشد. علاوه بر این ، تحقیقات زیست محیطی ، آناتومی عملکردی کمی و برآوردهای کمی از بیان ژن ممکن است به ما در درک "کل بازیگران شخصیت" درگیر در اوتیسم کمک کند. این راههای امیدوارکننده تحقیق به شدت ناشی از تحقیقات زندگی لئو کانر است. [13]

به افتخار کار دکتر کانر ، همه یاران روانپزشکی کودک و نوجوان جانس هاپکینز اکنون به نام کانر یاران خوانده می شوند. [19] جایزه دکتر لئو کانر توسط بنیاد تحقیقات ذهن برای کسانی که به طور فعال به کودکان مبتلا به اوتیسم و ​​خانواده هایشان خدمت می کنند ، ایجاد شد. [20] در حال حاضر تعداد زیادی ساختمان ، مدرسه و مؤسسه وجود دارد که به Leo Kanner در ایالات متحده و خارج از کشور احترام می گذارند. [2] [20]

آثار و جوایز منتشر شده [ ویرایش ]

انتشارات [ ویرایش ]

مقالات [ ویرایش ]

• آدامز GS ، کانر ل (1926). "فلج عمومی در بین سرخپوستان آمریکای شمالی". مجله روانپزشکی آمریکا . 83 (1): 125-133. doi : 10.1176 / ajp.83.1.125 .
• کانر ل (1938). "اتحاد کودکان و روانپزشکی" . مجله انجمن پزشکی کانادا . 38 (1): 71-4. PMC  536313 . PMID  20320847 .
• کانر ل (1943). "اختلالات اوتیستی تماس عاطفی". کودک عصبی . 2 : 217-50.
  • چاپ شده در كانر ل (1968). "اختلالات اوتیستی تماس عاطفی". Acta Paedopsychiata . 35 (4): 100-36. PMID  4880460 .
• کانر ل (1949). "مشکلات بینی و روانشناسی در اوتیسم اولیه کودکی". مجله آمریکایی تداوی روحی اختلالات فکری و روحی اطفال . 19 (3): 416–26. doi : 10.1111 / j.1939-0025.1949.tb05441.x . PMID  18146742 .
• کانر ل ، آیزنبرگ ل (1956). "اوتیسم نوزادی اولیه 1943-1955". مجله آمریکایی تداوی روحی اختلالات فکری و روحی اطفال . 26 (3): 556-66. doi : 10.1111 / j.1939-0025.1956.tb06202.x . PMID  13339939 .

کتابها [ ویرایش ]

• 1928 فولکلور دندانها
• روانپزشکی کودک 1935
• 1941 در دفاع از مادران. چگونه با وجود روانشناسان زرنگ تر کودکان را تربیت کنیم
• 1973 روانپزشکی کودکانه: مطالعات اولیه و بینش های جدید

جوایز [ ویرایش ]

• اولین جایزه ای که در سال 1960 توسط سازمان ملی کودکان ذهنی روبرو اهدا شد
• مدال یادبود گوتیل توسط انجمن پیشرفت روان درمانی در سال 1962
• جایزه استنلی آر. دین توسط صندوق علوم رفتاری در سال 1965
• جایزه آگنس بروس گریگ در سال 1965
• جایزه آگنس پورسل مک گاوین توسط انجمن روانپزشکان آمریکا در سال 1967
• استناد به انجمن ملی کودکان اوتیسم در سال 1969
• جایزه سالمون توسط آکادمی پزشکی نیویورک در سال 1974 [2] [20]

موارد لازم برای لئو کانر [ ویرایش ]

• Bender L (1982). "در Memoriam Leo Kanner، MD 13 ژوئن 1894 4 4 آوریل 1981". مجله آکادمی آمریکایی روانپزشکی کودکان . 21 (1): 88-89. doi : 10.1097 / 00004583-198201000-00016 . PMID  7047620 .
• شوپلر E ، شطرنج اس ، آیزنبرگ ل (1981). "یادمان ما به لئو کانر". مجله اوتیسم و ​​اختلالات رشد . 11 (3): 257–269. doi : 10.1007 / bf01531509 .
• ویلک دی (1982). "در خاطرات دکتر لئو کانر ، 1898-1981". Korot . 8 (3-4): 213-20. PMID  11630818 .
• آیزنبرگ ل (1981). "لئو کانن ، دکتر 1894-1981". مجله روانپزشکی آمریکا . 138 (8): 1122-1125. doi : 10.1176 / ajp.138.8.1122 . PMID  7020437 .
• آیزنبرگ ل (1994). "لئو کانن ، 1894-1981". مجله روانپزشکی آمریکا . 151 (5) : 751. doi : 10.1176 / ajp.151.5.751 . PMID  8166319 .

منابع 

https://en.wikipedia.org/wiki/Leo_Kanner

شغل در دانشگاه جان هاپکینز [ ویرایش ]

کانر پس از چهار سال خدمت در داکوتای جنوبی ، در سال 1928 پس از جلب توجه آدولف میر ، مدیر کلینیک روانپزشکی ، در کلینیک روانپزشکی هنری فریپز در بیمارستان جانس هاپکینز در بالتیمور ، مریلند به مقام بورس رسید . در سال 1930 با حمایت پولی از بنیادهای میسی و راکفلر ، مایر و ادوارد A. پارک توانستند خدمات روانپزشکی کودکان را در خانه هریت لین در جانس هاپکینز که اولین کلینیک روانپزشکی کودکان در ایالات متحده بود ، تأسیس کنند و منصوب شدند. کانر برای توسعه برنامه. [9] [7]با وجود بی تجربگی خود در زمینه های روانپزشکی کودکان و کودکان ، کانر توانست خود را به روانپزشکی کودکان آموزش دهد. [9] در سال 1933 ، مایر کانر را به عنوان استادیار روانپزشکی در دانشگاه جان هاپکینز تبدیل کرد . [4] در سال 1935 اولین نسخه از کتاب درسی وی ، روانپزشکی کودک منتشر شد. این اولین کتاب درسی به زبان انگلیسی برای روانپزشکی کودکان بود.

گذشته از تحقیقات بالینی انقلابی وی ، نگرانی کانر درمورد بیمار روانی از طریق فعالیت اجتماعی نیز همان چیزی بود که بسیاری از مردم او را به خاطر داشتند. در دهه 1930 ، گروهی از حقوقدانان و قضات ترتیب دادند كه 166 نفر از ساكنان دارای بیماری روانی با مؤسسات دولتی آزاد شوند و به عنوان خادم داخلی بدون حقوق برای خانواده های مرفه اطراف بالتیمور منصوب شوند. [4] آزادی این بیماران از طریق نوشته های Habeas Corpus و ادعای حقوق خانوادگی توجیه شد. [9] به دلیل نگرانی های خود ، کانن تصمیم گرفت 166 بیمار را ردیابی کند و آنها را با انواع نتایج وحشتناک مانند STD ، سل ، فحشا ، حبس ، نهادینه شدن و حتی مرگ گرفتار کرد. [4]کانر گزارش داد که 166 بیمار آزاد شده در مجموع 165 کودک داشته اند که بسیاری از آنها یتیم شده اند یا به دلیل بی توجهی جان خود را از دست داده اند. [4] گزارش كانر در مورد اين بيماران ، "طراحي كردن به مورون ها براي كار در خانه هايي را كه به اتهام آزادي كار مي كنند" ، سرفصل هاي The Baltimore Sun و The Washington Post را در سال 1938 ساخته است. بیمار روانی [4] [9] به غیر از فعالیت اجتماعی وی برای بیماران روحی ، کانن در جریان جنگ جهانی دوم ، کانن نقش مهمی در نجات صدها پزشک یهودی از وحشت نازی ها با جابجایی آنها برای کار در ایالات متحده داشت. . [9]او و همسرش خانه خود را برای بسیاری از این پناهندگان اروپایی باز کردند. [8]

از سال 1938، کانر مشاهده یازده از بیماران او و زندگی و ویژگی های رفتاری کودکان در مقاله منی خود را، "مبتلا به اوتیسم اختلالات عاطفی تماس،" در سال 1943. منتشر شده وقایع [2] در این نشریه تاریخی، کانر این کودکان توصیف، همه در دهه 1930 متولد شدند ، زندگی بسیار نامطلوبی دارند ، اما ظاهراً او را با عنوان "اوتیسم نوزادی" به اشتراک می گذارند که اکنون به عنوان اوتیسم شناخته می شود . [4] [7] بعداً ، کانن به عنوان رئیس روانپزشکی کودکان در جان هاپکینز تا زمان بازنشستگی از سمت خود در سال 1959 و به دست آوردن مقام امریت خدمت کرد. وی توسط لئون آیزنبرگ جایگزین شد . [8] [9]پس از بازنشستگی، کانر ادامه به انتشار مقالات در مورد اوتیسم تا سال 1973. [8] علاوه بر این، او به عنوان استاد مدعو در خدمت دانشگاه استنفورد ، در دانشگاه ویسکانسین و دانشگاه مینه سوتا ، و یک عمل مشاوره فعال تا چند سال قبل از فرار گذشت او [9]

تحقیق [ ویرایش ]

مطالعات اوتیسم [ ویرایش ]

کانر نسبت به بدرفتاری معمول کودکان معلول ذهنی ابراز نگرانی زیادی کرد . وی ابراز نگرانی در مورد جامعه ای که باعث می شود ذهنی روشنفکرانه به موارد ذهنی نگاه نکند ، همین امر باعث شد تا بسیاری از کودکان کم توان ذهنی را به عنوان یک هدف از دستکاری در بزرگسالان نگاه کنند نه اینکه به عنوان انسانی که نسبت به محبت و دشمنی واکنش نشان می دهد. پذیرش و طرد ، تأیید و عدم پذیرش ، صبر و تحریک پذیری مانند هر کودک دیگری. [11] این منجر به کار اصلی او در سال 1943 با عنوان "اختلال در اوتیسم تماس عاطفی" ، در سال 1943 شد. در این مقاله ، کانر یازده مورد ، 3 دختر و 8 پسر را توصیف می کند و بعداً مشاهدات او را " اوتیسم " می نامد.

"اختلالات اوتیسم تماس عاطفی" (1943) [ ویرایش ]

در مجله Nervous Child که منتشر شده است ، "اختلالات اوتیسم تماس عاطفی" یکی از استناد به مقاله های مربوط به اوتیسم در قرن بیستم بود. [12] كانر در مقاله نشانه گذاري خود اصطلاح "اوتيسم" را به دست آورد ، كه اوژن بولر قبلاً به علائم دروني و درون بيني معمول در بيماران اسكيزوفرني در بزرگسالان نسبت مي داد و يازده كودك را در مطالعه خود برچسب زده بود كه "اوتيسم ويروسي" دارند. با این حال ، به جای اینکه مشاهدات خود را با ویژگیها و علائمی که در بزرگسالان اسکیزوفرنیک مشاهده می شود ، رهنمون شود ، کانر توصیف خود از "اوتیسم" را مستقل از اختلال روانی دانست و توضیح داد که چگونه اوتیسم پیشینی برای اسکیزوفرنی نیست ،[12] [13] این کار برجسته ، این مقاله با عنوان "سندرم کانر" مبنای تحقیقات بعدی را انجام داد که توسط کانر و دیگران در مورد آنچه بعدها به عنوان اوتیسم کودکی شناخته شد ، انجام شد. [12]

از سال 1938 ، کانر شروع به مطالعه گروهی از یازده کودک خردسال (هشت پسر و سه دختر) کرد که برای دیدن وی در کلینیک خود در بیمارستان جان هاپکینز آمدند. در مورد هر یک از موارد ، کانر شرح مفصلی از علائم ، سلامتی ، نتایج حاصل از آزمایشات تشخیصی ، پیشینه خانوادگی و آینده و پیشرفت فرزندان را ارائه می دهد. کانر با اضافه کردن مشاهدات خود ، زندگی بیماران خود را با استفاده از ورودی های معمولاً اپیستولار از اعضای خانواده و افراد دیگر که فرزندان با آنها تعامل داشتند ، بیشتر در زندگی بیماران قرار داد. به طور کلی ، همه کودکان علائم خاصی به اشتراک می گذارند و از پیش زمینه های مشابه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ناشی می شدند (همه این دو خانواده از تبار آنگلوساکسون بودند). [1] موارد زیر خلاصه ای از هر یازده مورد است:

1. دونالد تی .: متولد 8 سپتامبر 1933 ، دونالد ترامپاولین بار در اکتبر سال 1938 هنگامی که پنج ساله بود ، دیده شد. در بدو تولد ، دونالد سالم بود و تنها عارضه اش غذا خوردن بود که طبق روایتی از پدرش "همیشه با او مشکل داشته است. او هرگز اشتهای عادی نشان نداده است." از سنین کودکی ، دونالد "خاطره ای غیرمعمول برای چهره و نام" را نشان داد و "می تواند بسیاری از آهنگ ها را به دقت صدا کند ،" و قادر به حفظ عباراتی بود که قافیه یا ماهیت مشابهی داشتند. والدین دونالد مشاهده کردند كه "او وقتی تنها مانده بود خوشحال تر بود" ، نه توجه زیادی به كسی در اتاق داشت و نه به عدم حضور و یا بازگشت به خانه مادر یا پدر خود واكنش نشان داد. آنچه او را سرگرم می کرد چرخاندن اشیاء دور مانند تابه ها و بلوک های چرخان است ، اما او از "وسایل نقلیه خودران" مانند سه چرخه و نوسان می ترسید. هنگامی که دونالد اختلال ایجاد کرد ، دونالد دچار تنش های مخرب و مخرب شدیدی شد. در اولین ملاقات با کانر ، دونالد مشاهده می کرد که سرش را از یک طرف به طرف دیگر تکان می دهد ، همان لحن سه تکه ای را تکرار می کند ، هر چیزی را که می توانست دست خود را بچرخاند ، می چرخاند و اشیاء را با رنگ سازمان می داد ، خیلی به خوشبختی خودش. اکثر اقدامات وی تکراری بود ، "دقیقاً به همان روشی که در ابتدا انجام شده بود". غالباً او عبارات تصادفی از عبارات را بیان می کرد ، و این بخش عمده ای از نتیجه و گفتار کلامی او را تشکیل می داد. مشکل دیگری که دونالد با زبان داشت درک او از معنای کلمات بود. کلمات برای دونالد "معنای تحت اللفظی ، غیرقابل انعطاف" را داشتند و او نتوانست نشان یک کلمه را در متن دیگری بشناسد و به کار ببندد. هر کلمه مشخصی داشت ، تعریف و ارتباط را در ذهن خود تعیین کرده است. در بیشتر مواقع ، مکالمات با دونالد متشکل از سؤالاتی بود. سرانجام ، كانر خاطرنشان كرد: رابطه دونالد با دیگران رابطه ای با ماهیت داشت تا جایی كه به او احتیاج داشت یا می خواست چیزی را بداند.[1]
2. فردریک دبلیو : تنها فرزند دو فارغ التحصیل دانشگاه ، فردریک در 23 مه 1936 در جایگاه نقض متولد شدو در سال 1942 در سن شش سالگی به كانر مراجعه كرد. فردریک که به عنوان "خودکفایی" توصیف شده بود ، قادر بود خود را با خوشحالی سرگرم کند و به راحتی توسط اشیاء جذب می شد و در بازی با اسباب بازی ها "توجه خوب و پشتکار" را نشان می داد. به نوبه خود ، وی توجه چندانی به افراد دیگر نکرد ، و آنها را به عنوان "متجاوزین ناخواسته" مشاهده کرد و آنها را تا حد ممکن نادیده گرفت تا بتواند توجه خود را به بازی هایش حفظ کند. علاوه بر این ، فردریک از اشیاء مکانیکی ، مانند جاروبرقی و ضرب و شتم تخم مرغ ، حتی فرار در چشم یا شنیدن چیزها می ترسید. فردریک نیز مانند دونالد ، شیوه زندگی مجلسی را دوست داشت که در آن همه چیز باید با همان شیوه و الگوی تنظیم می شد. فردریک دارای فعل و انفعالات کلامی محدود بود ، انزجار صداهای غیرقابل توصیف و پاسخ دادن به دستورات در "مد echolalia" ، اما او توانست بیست و سی آهنگ را از جمله لالایی فرانسوی بخواند. به دلیل عدم همکاری در طول آزمایشات تشخیصی مقیاس عملکرد گریس آرتور ، ارزیابی فردریک به سختی ارزیابی شد. او بهترین کار را در صفحه فرم Seguin انجام داد ، که شامل ورود اشیاء به شکل های مختلف به داخل سوراخ های شکل مربوطه در یک تخته ، با بهترین زمان 58 ثانیه بود. در آزمایش مادی و فال به نظر می رسد که او قطعات را بر اساس پیکربندی آنها در مکان های مناسب قرار می دهد زیرا برای او فرقی نمی کند که قطعات در سمت راست باشند یا نه. در طول تست های فرم ، وی بسیار متمرکز و مصمم بود و به شیوه ای علاقه مند روی آنها کار می کرد ، اما بین تست ها ،[1]
3. ریچارد ام.: در ابتدا ، ریچارد در سن سه سالگی با شک بر اینکه ناشنواست به دلیل صحبت نکردن و پاسخ به سوالات ، به بیمارستان جان هاپکینز مراجعه کرده بود. ریچارد متولد 17 نوامبر 1937 ، نسبتاً سالم بود و به روشی معمولی توسعه یافت ، اما مادرش خاطرنشان كرد كه در مقایسه ریچارد با فرزند خردسال خود ، فرزند بزرگتر نتوانسته است هنگام برداشت ، "نشانگر آماری فیزیولوژیکی یا خلقی" را نشان دهد. . برای اولین بار در کلینیک مشاهده شد که ریچارد کاملاً باهوش به نظر می رسد ، "با اسباب بازی های موجود در رختخواب خود بازی می کرد و نسبت به وسایل مورد استفاده در معاینه کنجکاوی کافی داشت." مانند سایر بیماران ، او از خودکفایی توصیف شده است. ریچارد در بازی فعال با اسباب بازی ها عمیقاً متمرکز بود و به اهالی اتاق اهمیت نمی داد. گاهی اوقات ، او به دیوارها نگاه می کرد ، لبخند زد ، و گفت "Ee! Ee! Ee!" صدا. خاطرنشان شد که ریچارد "با صفحه فرم خنثی شده خوب عمل کرد ، اما نه با صفحه چرخش شکل." هر دو بار متعاقب او که توسط کانن دیده شده بود ، ریچارد توجه کمی به افراد در حضور خود داشت ، وقتی چیزی با او اختلاف نظر داشت یا وقتی چیزی را می خواست ، دچار هیاهو می شد ، و به محض ورود چراغ اتاق ها را روشن و خاموش می کرد. آی تی. سرانجام ، مادرش او را به زنی که برای فرزندانش دشوار است ، "به استعداد چشمگیر" فرستاد و در مدت اقامت وی ​​، او را شنید که اولین سخنان قابل فهم خود را "شب بخیر" گفت. هر دو بار متعاقب او که توسط کانن دیده شده بود ، ریچارد توجه کمی به افراد در حضور خود داشت ، وقتی چیزی با او اختلاف نظر داشت یا وقتی چیزی را می خواست ، دچار هیاهو می شد ، و به محض ورود چراغ اتاق ها را روشن و خاموش می کرد. آی تی. سرانجام ، مادرش او را به زنی که برای فرزندانش دشوار است ، "به استعداد چشمگیر" فرستاد و در مدت اقامت وی ​​، او را شنید که اولین سخنان قابل فهم خود را "شب بخیر" گفت. هر دو بار متعاقب او که توسط کانن دیده شده بود ، ریچارد توجه کمی به افراد در حضور خود داشت ، وقتی چیزی با او اختلاف نظر داشت یا وقتی چیزی را می خواست ، دچار هیاهو می شد ، و به محض ورود چراغ اتاق ها را روشن و خاموش می کرد. آی تی. سرانجام ، مادرش او را به زنی که برای فرزندانش دشوار است ، "به استعداد چشمگیر" فرستاد و در مدت اقامت وی ​​، او را شنید که اولین سخنان قابل فهم خود را "شب بخیر" گفت.[1]
4. پل جی: به دلیل "گفتار ناهماهنگ ، عدم توانایی در مطابقت و واکنش با طغیان هرگونه مداخله" ، مانند گذشته احساس نارسایی می شود ، "پاول وقتی پنج ساله بود به کاننر مراجعه کرد. گفته شد كه پاول هنگام انجام كارها ، از مهارت و مهارت مهارتي برخوردار است. به ندرت ، هنگامی که با او صحبت می شد ، حتی وقتی مستقیماً خطاب می شد ، پاسخ می داد ، هرچند پرانرژی "نکن!" باعث شد او در حال حاضر کاری که انجام می داد را قطع کند. تفاوت در نحوه تعامل او با مردم و اشیاء وجود دارد. پولس هنگام ورود به اتاق ، مستقیماً به دنبال اشیاء رفت و از آنها استفاده صحیح کرد و با توجه ویژه به آنها رفتار کرد ، در حالی که او مردم را نادیده می گرفت و طوری رفتار می کرد که گویی در آنجا نیستند. از نظر گفتار ، پولس به طور معمول کلمات یا عباراتی را که مستقیماً با آنچه که در آن زمان انجام می داد ، بیان می کرد ، اما او گاهی اوقات اعلامیه های تصادفی بی ارتباط با وضعیت فوری انزال می کرد. پولس واضح است که ، واژگان خوبی داشت ، و درک خوبی از جمله سازی و نحو داشت ، به استثنای قابل توجه این واقعیت که در هنگام خطاب به خودش از ضمیر شخص اول و نام خود استفاده نکرد. هر گاه اظهارات مربوط به خودش می کرد ، در شخص دوم به عنوان تکرارهای تحت اللفظی اظهاراتی که در گذشته به او گفته می شد ، از خود یاد می کرد. اگرچه هیچ آزمایش رسمی انجام نشده است ، كانر نتیجه گرفت كه پاول با توجه به هوش خود ، به وضوح نادیده گرفته نشده است. به استثنای قابل توجه این واقعیت که وی در هنگام خطاب به خودش از ضمیر شخص اول و نه نام خود استفاده نکرد. هر گاه اظهارات مربوط به خودش می کرد ، در شخص دوم به عنوان تکرارهای تحت اللفظی اظهاراتی که در گذشته به او گفته می شد ، از خود یاد می کرد. اگرچه هیچ آزمایش رسمی انجام نشده است ، كانر نتیجه گرفت كه پاول با توجه به هوش خود ، به وضوح نادیده گرفته نشده است. به استثنای قابل توجه این واقعیت که وی در هنگام خطاب به خودش از ضمیر شخص اول و نه نام خود استفاده نکرد. هر گاه اظهارات مربوط به خودش می کرد ، در شخص دوم به عنوان تکرارهای تحت اللفظی اظهاراتی که در گذشته به او گفته می شد ، از خود یاد می کرد. اگرچه هیچ آزمایش رسمی انجام نشده است ، كانر نتیجه گرفت كه پاول با توجه به هوش خود ، به وضوح نادیده گرفته نشده است.[1]
5. باربارا ک.: به طور معمول در 30 اکتبر 1933 متولد شد ، باربارا در هشت سالگی به درمانگاه آمد. بیان کلامی محدود بود زیرا او در زمینه رنگ آمیزی و نحو مشکلی داشت ، اما او توانایی پدیده ای برای هجی کردن ، خواندن و نوشتن را داشت. مشترک با فرزندان دیگر ، نسبت به نظم و قرارگیری اشیاء و بیان کردن ، تکرار و وسواسی بود. باربارا بسیار ترسو بود و از چیزهایی که تغییر می کردند مانند باد و حیوانات بزرگ می ترسید. در صورت درخواست ، وی دست های خود را تکان می داد و با عرض اندام دادن دست خود ، به دیگران خوش آمد می گفت و نشان از عدم تماس عاطفی می داد. در طول باتری آزمایشات ، وی مجذوب نشده بود زیرا به نظر می رسد که "مفهوم تست ، یا به اشتراک گذاشتن یک تجربه یا موقعیتی ، برای او عجیب به نظر می رسد." در آزمایش بینت ، او عالی خواندن ، داستان خاتمه ده ساله Binet را در 33 ثانیه بدون هیچ خطایی به پایان رساند ، اما وقتی از وی خواسته شد تا چیزی از داستانی که خوانده است به یاد بیاورد ، باربارا نتوانست هیچکدام از خاطرات خود را بازتولید کند. پس از سؤالات و دستورات مکرر ، او تقریباً بلافاصله رعایت کرد. باربارا اغلب به "حمل و نقل موتوری" و "پیگگی پشت" اشاره می کرد و مجذوب زائده هایی همچون آونگ ها و پشته های دود می شد.[1]
6. ویرجینیا اس.: از حساب یک روانشناس دیگر ، ویرجینیا به دلیل تمیز بودن و مرتب بودن ، تعامل و بازی با سایر دانش آموزان ، ناشناخته و نسبت به سایر فرزندان در مدرسه آموزشی که در آن شرکت کرده بود ، ضبط شده بود و ناشنوا نبود. . در عوض ، او بیشتر وقت خود را صرف سرگرم کردن خودش در شرکت خود با قرار دادن معماهای تصویری در کنار هم کرد. نکته قابل توجه ، برادر بزرگتر وی درباره طبیعت سرد زندگی در خانه اظهار داشت ، و توضیح داد که وی و ویرجینیا در یک فضای یخ زده با دو غریبه غیرقابل دسترس برای والدین زندگی می کردند ، زیرا هر دو آنها در پرورش فرزندان سهم چندانی نداشتند. وقتی در اکتبر سال 1942 دیده شد ، ویرجینیا "بی پروا ، به جستجوی فضا" می ایستاد ، و گاهی اوقات با سؤال "مادر ، عزیزم" به سؤالات پاسخ می داد. ظاهراً خود جذب می شوند ، ویرجینیا با بچه های دیگری که در اطراف پیانو قرار داشتند تعامل برقرار نکرد ، ظاهراً متوجه آنچه اتفاق می افتد نبود. کانر اظهار داشت که وی "یک فیزیولوژیکی هوشمند" داشته است ، اما چشمان او فاقد هرگونه بیان بود.[1]
7. هربرت ب.: فکر می شد به دلیل عدم تعامل با دیگران ، از نظر فکری به چالش کشیده شده و ناشنوا بوده است ، هربرت در 16 نوامبر 1937 به دنیا آمد. هربرت توسط بسیاری از اشیاء مکانیکی و دستگاهها مانند آب جاری و مشعل های گاز وحشتناک وحشت زده شد و شد. وقتی هرگونه تغییر در الگوهای روزمره یا عادت کرده بود ، ناراحت شد. در اولین بازدید وی مشاهده شد که وی با هماهنگی حرکتی خوبی بسیار باهوش است. هر کاری را که انجام می داد کاملاً جذب می شد ، با دشواری بسیار می توانست هربرت را از وظایف خود انتخاب کند و در صورت دخالت ، با دور کردن مزاحمان از راه دور یا فریاد زدن ، اذیت شود. وی در بازدیدهای بعدی به ارتباط کلامی ادامه نداد و وارد اتاق شد و هیچ توجهی به افراد حاضر نداشت. هربرت هرگز لبخند دیده نشده ، گاهی اوقات صداهای غیرقابل تصور را در "[1]
8. آلفرد ال.: آلفرد با اشاره به مادرش برای ایجاد علاقه خاصی که تمام روزش را مصرف می کند و ترجیح می دهد "گرگ تنها باشد" باشد ، آلفرد در ماه مه سال 1932 متولد شد و در سن سه و نیم سالگی برای دیدن کانر آورده شد. با ورود به دفتر ، هیچ توجهی به پزشک معالج نکرد ، در عوض بلافاصله به سمت اسباب بازی های داخل اتاق رفت و با بازی با قطار اسباب بازی جذب می شود. یک آزمایش بینت روی آلفرد انجام شد ، و در ابتدا دشوار بود ، اما او در نهایت به روشی که کانر آن را نشانه آلفرد دانست که می خواست با آن دخالت کند ارزیابی کرد. او به ضریب هوشی 140 رسید. بعداً ، او شروع به بازی با كوچكتر از خودش كرد ، اما همچنان در بازی خود غوطه ور بود و از صداهای مکانیکی می ترسید. از نظر گفتار ،[1]
9. چارلز ن. چارلز : چارلز در 2 فوریه 1943 در سن چهار و نیم سالگی به درمانگاه آورده شد. وقتی وارد اتاق معاینه شد ، هیچ توجهی به افراد حاضر در اتاق نکرد. در صفحه فرم Seguin ، او قبل از قرار دادن آنها در سوراخ های مناسب ، به نام هر یک از قطعات علاقه مند بود. در یک الگوی تکراری ، فرم ها را چرخانده و هنگام چرخیدن با هیجان واکنش نشان می داد. از نظر زبان ، او از آن برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده نمی کرد ، اما برای اسامی اشیاء بی شماری از حافظه خوبی برخوردار بود. [1]
10. جان اف.: جان متولد 19 سپتامبر 1937 ، جان در تغذیه دچار مشکل بود و به نظر می رسد رشد کندی دارد. در مطب ، او را بی هدف در اتاق سرگردان كرد ، اما دو شیء را با هم ارتباط نداد. هنگام تعامل با اشیاء ، او با آنها مخرب بود و آنها را به زمین انداخت. بر خلاف بسیاری دیگر از کودکان مشاهده شده ، جان تسلط بسیار خوبی به زبان داشت ، قادر به تشکیل جملات استادانه و دستوری ، به استثنای استفاده از ضمیر دوم هنگام مراجعه به خودش و عدم توانایی مقایسه بین دو چیز. با وسواس فراوان ، او روزمره سفت و سختی داشت و از حافظه غافلگیرانه ای عالی برخوردار بود ، قادر به خواندن بسیاری از آهنگ ها ، قافیه ها و دعاها بود. علاوه بر این ، مانند کودکان دیگر ، کلمات دارای معانی سخت ، معانی مشخص شده بودند ، مانند وقتی که از پدرش درباره عكس گروهی روی دیوار دفتر سؤال كرد. هر وقت او چیزی شکسته یا ناقص دید ، جان بسیار ناراحت می شد. در دسامبر سال 1942 و ژانویه 1943 ، جان دو سری تشنج سمت راست داشت ، با "انحراف مزدوج چشم ها به پریس راست و گذرا از بازوی راست". الکتروانسفالوگرام نشان داد که اختلالات کانونی در قسمت چپ لوب اکسیژن وجود دارد ، اما به دلیل عدم همکاری جان در خواندن نتایج مشکل داشت.[1]
11. الین سی: ایلین به دلیل "پیشرفت غیرمعمول" توسط والدینش آورده شده است: او در بازی با فرزندان دیگر مشكل داشت و ظاهراً در دنیای خودش قرار دارد. او به شدت درگیر انواع حیوانات شده بود و اغلب با ایجاد صداهایی و قدم زدن در هر چهار گوش ، آنها را تقلید می کرد. ایلین از حدود پنج سالگی شروع به صحبت كرد ، اما او از طریق جملات ساده كه "عبارات مكانیكی" بودند معمولاً با آنچه در آن زمان اتفاق می افتاد ارتباط برقرار نمی كرد. علاوه بر این ، او در استفاده صحیح از ضمیرها و همچنین منفی ها مشکل داشت ، اما وقتی دیگران استفاده می کردند ، می توانست معنای دومی را تشخیص دهد. او مانند بسیاری از بیماران دیگر از جابجایی اشیاء و صداهای مکانیکی مانند صدای جاروبرقی می ترسید. وی در پاسخ به سؤالات ، "تولید مثل اكولالیا" را تولید می كند[1]

کانر پس از پروفایل هر یک از بیماران ، در قسمت های "بحث" و "نظر" از مقاله ، اظهار داشت که خصوصیات رایج مشاهده شده در کودکان یک "سندرم منحصر به فرد" را تشکیل می دهد که شاید بیشتر از آنچه در آن زمان گزارش شده بود ، باشد. با توجه به اندازه نمونه کوچک در مطالعه. [1]

کانر اظهار داشت: مسئله اساسی این اختلال ناتوانی کودکان در ارتباط با افراد و اشیاء به روش عادی از بدو تولد است. [14] با تمایز بین علائم این دو اختلال ، کانر توضیح داد که شخصی که مبتلا به اسکیزوفرنی است خارج از دنیای خود قدم می گذارد و از روابط موجود در حال حاضر خارج می شود ، در حالی که کودکانی که او توصیف می کرد ، هرگز چنین روابطی برقرار نکرده و از همان اوایل احساس یکسانگی شدید را تجربه کرده است. بر. [14] مفهوم ماهیت ذاتی آنچه کانر از آن به عنوان "یکنواختی شدید" نامیده می شود ، با گزارش های مکرر مبنی بر عدم موفقیت کودکان در "فرض گرفتن هر موقع از وضعیت پیش بینی شده" و تنظیم بدن آنها هنگام انتخاب والدین ، ​​مشهود است. [1]ترجیحی که کودکان نسبت به تنهایی داشتند ، در بی توجهی کامل و نادیده گرفتن هرگونه خروجی خارجی که ممکن است با آنها دخالت کند ، مانند تماس مستقیم جسمی ، صدا یا حرکت ، آشکار می شود. [14] با توجه به عدم علاقه كودكان نسبت به مردم ، كانر اظهار داشت: "بهتر است كه اين مداخلات را برطرف كنيم ، هر چه زودتر بتوانيم به مجردي كه هنوز مطلوب تر است برگرديم". [1]

کانر در ادامه با اشاره به اینکه مرکزیت اختلالات گفتاری در این اختلال وجود دارد ، خاطرنشان کرد: بسیاری از کودکان در گفتار خود به تأخیر افتاده اند و کسانی که کلامی هستند اغلب از گفتار به طرز عجیب و غریب استفاده می کنند (مثلاً تکرار مداحی از عبارات و / یا استفاده غیر انعطاف پذیر از زبان). همانطور که در تکرار دقیق ضمایر دیده می شود). [15]

علاوه بر این ، کانن مشاهده کرد که رفتار کودکان با تمایل اضطراب و وسواس به یکنواختی اداره می شود و این منجر به تکرار اعمال آنها مانند گفتارهای کلامی آنها و همچنین فعالیت محدود خود به خودی می شود. [14] یک ویژگی شناختی مرتبط با ذکر شده توسط کاننر این بود که بسیاری از بچه ها از حافظه غافلگیرانه ای عالی برخوردار بودند ، که باعث می شد والدینشان آنها را با آیه ، لیست نامهای حیوانات و گیاه شناسی ، آهنگهای مورد علاقه و واقعیت های تصادفی "آنها" جمع کنند. [15] کانر نشان داد که چهار نفر از کودکان ناشنوا در نظر گرفته و یا کم شنوا در اوایل شده بود. وی همچنین از مشکلات اولیه غذا خوردن خبر داد و اظهار داشت كه خوردن غذا ممكن است اولین دخالت در تنهایی شدید كودكان باشد. [14]وی خاطرنشان كرد: كودكان هیچ مشكل بهداشتی خاصی ندارند و نتایج EEG آنها طبیعی است. اما او مشاهده كرد كه F از 11 كودك دارای سرهای نسبتاً بزرگی بوده و تعداد معدودی كسانی دست و پا چلفتی در راه راه خود داشتند. [16]

کانر با استناد به مشاهدات خود درباره خانواده های فرزندان ، به میزان بالای هوشیاری که والدین و نزدیکان را توصیف می کند ، اشاره کرد و در عین حال اظهار داشت که در بین خانواده هایی که وی مشاهده می کرد ، پدر و مادرهای خونگرم کمی وجود دارد. [14] وی اظهار داشت كه والدین ممكن است در رشد اوتیسم نقش داشته باشد ، اما او این دیدگاه را نیز با این توافق متعادل كرد كه تسبیح این كودكان خیلی زود در حال حاضر بوده است ، و بعید می داند كه كلی تصویر این اختلال نتیجه آن باشد. والدین [15]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Leo_Kanner

لئو کانر
لئو کانن ، حدوداً  1955
بدنیا آمدن	Chaskel Leib Kanner 3 ژوئن 1894 کلکووتو ، اتریش-مجارستان
فوت کرد	3 آوریل 1981 (86 سالگی) سایکسویل ، مریلند ، ایالات متحده
اشتغال	روانپزشک کودک
شناخته شده برای	در حال پدر فرزند روانپزشکی
کار قابل توجه	اختلالات اوتیسم تماس عاطفی

لئو کانر ( / K æ N ər / ؛ 1894 ژوئن 13 - آوریل 3، 1981) بود اتریشی-آمریکایی روانپزشک ، پزشک، و فعال اجتماعی برای کار خود را مربوط به شناخته شده به اوتیسم . پیش از کار در کلینیک روانپزشکی هنری فیپس در بیمارستان جان هاپکینز ، کانر به عنوان پزشک در آلمان و داکوتای جنوبی مشغول به کار بود . در سال 1943 ، کانر مقاله برجسته خود را " اختلالات اوتیسم تماس عاطفی" منتشر کرد و 11 کودک را که بسیار باهوش بودند اما "یک میل قدرتمند برای تنهایی" و "یک اصرار وسواسی بر یکنواخت ماندگار" به نمایش گذاشت ، توصیف کرد.[1] او شرایط آنها را "اوتیسم زودرس نوزاد" نامید ، که اکنون به عنوان اختلال طیف اوتیسم شناخته می شود . کانر مسئول توسعه اولینکلینیک روانپزشکی کودکان در ایالات متحده بود و بعداً به عنوان رئیس روانپزشکی کودکان در بیمارستان جان هاپکینز خدمت کرد . وی یکی از بنیانگذاران انجمن صنفی کودکان ، یک سازمان غیرانتفاعی است که در سراسر مریلند و واشنگتن ، دی سی ، به کودکان ، خانواده ها و سازمان های خدمات کودک خدمت می کند ، و به "تبدیل چگونگی مراقبت از آمریکا و مراقبت از کودکان و جوانان خود" اختصاص داده است. او به طور گسترده یکی از تأثیرگذارترین روانپزشکان آمریکایی قرن بیستم شناخته می شود.

فهرست

• 1زندگینامه
  • 1.1اوایل زندگی
  • 1.2در آغاز کار
  • 1.3شغل در دانشگاه جان هاپکینز
• 2پژوهش
  • 2.1مطالعات اوتیسم
    • 2.1.1"اختلالات اوتیسم تماس عاطفی" (1943)
  • 2.2سایر مطالعات
• 3مرگ و میراث
• 4آثار و جوایز منتشر شده است
  • 4.1انتشارات
    • 4.1.1اوراق
    • 4.1.2کتابها
  • 4.2جوایز
• 5ابهامات برای لئو کانر
• 6منابع

زندگینامه [ ویرایش ]

اوایل زندگی [ ویرایش ]

لئو کانر به عنوان Chaskel Leib Kanner در Klekotów ، اتریش-مجارستان (در حال حاضر Klekotiv ، اوکراین ) در 13 ژوئن سال 1894 در آبراهام کانر و کلارا ریفنزل کانر متولد شد. [2] در این منطقه ، تقریبا 70٪ از کل جمعیت تبار یهودیان بودند. [3] کانر نامهای داده شده خود "Chaskel" را که از نسخه ییدیلی "Ezekiel" و "Lieb" است ، مورد تحقیر قرار گرفت و در عوض تصمیم به رفتن توسط "Leo" گرفت ، که توسط او اکنون شناخته شده است. [4] کانر که در یک خانواده سنتی یهودی رشد کرد ، هم یک آموزش دینی و هم سکولار دریافت کرد. [5] کانر سالهای اول زندگی خود را در کلکووتو با خانواده اش گذراند و طبق سنت و عرف یهود بزرگ شد.

در سال 1906 ، کانر برای زندگی با عموی خود به برلین اعزام شد . بعداً ، بقیه خانواده اش دنبال کردند. [4] در سن جوانی ، كانر از هنرها قدردانی كرد و می خواست حرفه ای را به عنوان شاعر دنبال كند. متأسفانه او نتوانست آثار خود را منتشر کند. [2] در سال 1913 ، کانن فارغ التحصیل دانشکده سوفین-ژیمناسیوم ، دبیرستان دولتی دولتی در برلین ، جایی که در علوم عالی بود. [2] [4] او سپس امتحان فارغ التحصیل Staatsexamen را در سال 1919 گذراند و در دانشکده پزشکی دانشگاه برلین ثبت نام کرد. [2] با این حال ، تحصیلات پزشکی کانر در جنگ جهانی اول ، هنگامی که او برای خدمت در این دوره انتخاب شد ، قطع شدارتش اتریش-مجارستان در خدمات پزشکی هنگ 10 پیاده نظام. [2] [6] پس از جنگ ، کانر به دانشکده پزشکی در برلین بازگشت و مدرک پزشکی خود را در سال 1921 دریافت کرد. [2] بعداً در همان سال ، کانن با جون لوین ازدواج کرد ، که با او در نهایت دو فرزند به همراه خواهد داشت: آنیتا ( متولد 1923) و آلبرت (متولد 1931). [2]

مراحل اولیه کار [ ویرایش ]

بعد از فارغ التحصیلی دانشکده پزشکی ، کانر به عنوان متخصص قلب و عروق در بیمارستان Charité در برلین کار کرد. [2] کانر کار خود را با صدای قلب نرمال شروع به کار با ارتباط الکتروکاردیوگرام کرد . [5] در آن زمان ، جو در کلینیک ها و موسسات Charité الهام بخش پیشرفت سریع در علم ، تدریس و مراقبت از بیمار بود. [3] Charité ، واقع در وسط برلین ، دانش آموزان ، پزشکان و دانشمندان از سراسر جهان را به خود جلب کرد ، و در نتیجه گروهی از شخصیتهای برجسته و پزشکان مشهور به دست آمد. [5]

انگیزه های پس از جنگ تورم و شرایط اقتصادی ضعیف وایمار آلمان ، کانر به ایالات متحده در سال 1924. مهاجرت [2] [7] اگر او در اتریش باقی مانده بود سرنوشت خود ممکن است شبیه به سایر حرفه ای یهودی که جان خود را از دست داده است در طول جنگ. وی اظهار داشت: "من كمی می دانستم ، اگر در آلمان می ماندم ، هیتلر در هولوكاست هلاك می شدم ". [1] [ تأیید انجام نشد ]

بیمارستان ایالتی ایانکتون در یانکتون ، داکوتای جنوبی

هنگامی که در سال 1924 به ایالات متحده مهاجرت کرد ، در بیمارستان ایالتی یانکتون ، داکوتای جنوبی مشغول به کار شد ، جایی که تحصیلات کودکان و روانپزشکی خود را آغاز کرد. [4] [8] به محض ورود ، كانر به عنوان دستیار پزشك در بیمارستان ایالتی یانكتون منصوب شد. [8] در آنجا بود كه كانر با ظرافتهای كودكان و روانپزشكی ، دو زمینه را كه در آن تجربه نشده بود ، فرا می گرفت. کانر برای تقویت دستور زبان انگلیسی ، معمای کلمات متقاطع را در نیویورک تایمز انجام داد . [9] در زمان اقامت در داكوتای جنوبی ، كانر نخستین آثار خود را منتشر كرد كه در فلج عمومی و سفلیس بودند . کانر همچنین اثرات را مورد مطالعه قرار داده استآدرنالین بر فشار خون بیماران مبتلا به فلج عملکردی. [9] علاوه بر این ، او اولین کتاب خود را با عنوان " Folklore of the دندان" منتشر کرد ، آنالیز شیوه های دندانپزشکی در سراسر جهان در رابطه با آداب و رسوم و فرهنگ عامه ، در سال 1928. [10]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Leo_Kanner

زالوکسیازیسمیا Zamolxianism [1] است های Neopagan جنبش در رومانی که به ترویج بازسازی از یک دین قومی و معنویت از رومانی از طریق یک فرایند اتصال مجدد به باستانی خود Dacian و Thracian ها ریشه. [2] دین نام خود را از Zalmoxis یا Zamolxe، در همان زمان به نام خدای ازلی و کهن الگوی از مرد روشنفکر در اساطیر سرخپوشان بالکان . محققان باکی و هابز (2011) مانند سایر احیای مذهبی قومی اروپا ، زالموکسیان را تعریف کرده اند، به عنوان یک قوم شناسانه بازسازی گرا. [3]

فهرست

• 1سرچشمه ها
• 2سازمان های
  • 2.1انجمن Gebeleizis
  • 2.2گروه Zamolxe
• 3همچنین ببینید
• 4منابع
• 5کتابشناسی - فهرست کتب
• 6لینک های خارجی

مبداء [ ویرایش ]

بازسازی آیین و اساطیر باستانی داسی و تراکیه با زمینه داکولوژی کاملاً مرتبط بوده است . [4] در میان حامیان معاصر زالوکسیازیسم ، اکتاویان سوربوتار ، داکتر مهاجر حتی پیشنهاد کرد که آن را به مذهب رسمی رومانی تبدیل کند . [5]

سازمانها [ ویرایش ]

انجمن Gebeleizis [ ویرایش ]

"انجمن Gebeleizis" ( رومانیایی : Societatea Gebeleizis ) ، گرچه به دور از تنها گروه زالوکسیان در رومانی ، اما مورد مطالعه ترین شکل گیری بوده است. [6] 500 عضو در 15 شعبه تقسیم شده است. [7] ارزش های اصلی سازمان با شعار "یک خانواده ، یک ملت ، یک سرزمین" ( رومانیایی : O Familie ، Un Neam ، Un Teritoriu ) بیان شده است. [8] برای ایده های مطرح شده ، انجمن Gebeleizis مورد رسوایی رسانه ها قرار گرفته و متهم به افراط گرایی است . [9] " Gebeleizis " همان بود Zalmoxis میان تراکیان .

گروه Zamolxe [ ویرایش ]

گروه دیگر " Zamolxe " مستقر در بخارست است که کشیش عالی وی الکساندرو میهیل است. آنها پانتئون قدیمی خدایان Thraco-Dacian را عبادت می کنند و ادعا می کنند که نام "Zalmoxis" از زامول گرفته شده است و به معنی "زمین" است. [10]

• 

  نماد جنبش جدید جنبش مذهبی Zamolxiana.

•  

• 

  مراسم آتش سوزی داسیان در معبد Detunata در سال 2013 در رومانی.

•  

• 

  آتش سوزی مقدس داسیان در سال 2012 در Costesti ، رومانی.

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Zalmoxianism

فرقه "اسب سوار تراكی" در دوره روم در بیشتر مناطق بالكان گسترش یافت .

مذهب Thracian شامل اقدامات مذهبی Thracians است . در مورد اساطیر و آیین های آنها چیزهای کمی شناخته شده است ، اما برخی از خدایان آنها در مجسمه به تصویر کشیده شده اند یا در منابع یونانی توصیف شده اند.

فهرست

• 1غارها
• 2خدایان
• 3همچنین ببینید
• 4یادداشت
• 5منابع

Cult [ ویرایش ]

یکی فرقه قابل توجه و گواه از تراکیه به موئسیا و سکائستان صغیر ، این است که از " اسب سوار Thracian ها "، همچنین به عنوان "Thracian ها قهرمانان"، در شناخته شده Odessos (وارنا) گواهی توسط Thracian ها نام به عنوان قهرمانان Karabazmos ، یک خدای عالم اموات معمولاً در مجسمه های تشییع جنازه به عنوان سوارکاری به نمایش گذاشته می شود که جانوری را با نیزه می کشد. [1] [2] [3]

خدایان [ ویرایش ]

جزئیات نقاشی اصلی نقاشی دیواری کورگان الکساندروو . این رقم با Zalmoxis مشخص می شود. [4] [5]

خدایان معروف Thracian عبارتند از:

• سابازیوس ، رفلکس تراکیایی هند و اروپایی دایوس ، با هیروس کابارماسموس ، "اسب سوار طاقی" شناخته شد. وی اهمیت ویژه ای به ویژه پس از فتح رومی ها به دست آورد. پس از اتمام مسیحیت ، نمادهای هروس به عنوان بازنمایی سنت جورج کشته شدن اژدها ادامه یافت (مقایسه اوستیرردجی / تتری جورجی در قفقاز ). [2]
• Zibelthiurdos (همچنین "Zbelsurdos" ، "Zibelthurdos"): خدایی که مانند زئوس یونانی به عنوان جادوگر رعد و برق و رعد و برق شناخته شده است.
• کوتیس ("Cotys" ، "Cotto" ، "Cottyto" ، "Cottytus") ، الهه ای بود که با اقبال فراوان توسط قبایل Thracian مانند Edonians در جشنواره Cotyttia عبادت می کرد . [6] فرقه Cottyto در آتن کلاسیک وجود داشته است . به گفته منابع یونانی ، کاهنان او را تعمید یا "واشر" می نامیدند ، زیرا آیین های پیش از عبادتشان شامل غسل می شد. عبادت او شامل اوج یا شیاطین نیمه شب (ارگیا) بود . اعتقاد بر این است که نام او به معنای "جنگ ، ذبح" ، شبیه به Old Old Höðr "جنگ ، ذبح" بوده است. [7]
• پلیستوروس ، که اسیران جنگی در آن قربانی شدند. [8] [9]

چندین خدای تریاکی قیاس نزدیکی با فرقه یونانی دیونیسوس ، اورفئوس و پرسفون ( اسرار دیونیزیا ) نشان می دهد:

• خوانده شده یادآور شد Thracian ها الهه ماه و شکار [10] آنها یونانیان شناسایی با آرتمیس ، و از این رو با دو جنبه های دیگری از قبلا الهه مینوان، هکاته و پرسفونه .
• زملی احتمالاً شناختی از الهه خاکی Proto- هند و اروپایی Dhéōh ، m است ، شبیه به لیتوانیایی Žemyna و لتونی Zemes Māte ، که هر دو الهه های "مادر زمین" هستند. [11] [12] به احتمال زیاد در افسانه های اسلاو-اسلاوی یک خدای زودرس سمیل وجود داشته است ، زیرا "زمین" تا به امروز "زمینля" (zemlja) به زبان روسی ، "زمینља" (zemlja) به زبان صربی و "زمینя" (zemja) است. ) به بلغاری. [ نیاز به استناد ] همچنین Frygian 'Zemelo' را با هم مقایسه کنید.

اصطلاحات شناخته شده داچین شامل موارد زیر است:

• Zalmoxis ، که توسط برخی با خدای رعد و برق Gebeleïzis شناخته می شود ، [13] خدای مهم داسی ها [14] و Thracians. [15]
• درزلسا (همچنین "دارزالاس") خدای متعصب سلامتی و نشاط روح انسان بود.

كوگایونون نام كوهی مقدس داكیان بود.

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Thracian_religion

جولیوس سزار [ ویرایش ]

یكی از قدیمی ترین منابع مكتوب در مورد مذهب ژرمنیك ، نظرسنجی ژولیوس سزار ، داری بلو گالیكو است ، جایی كه او آداب و رسوم بسیار پیچیده سلتیك را با سنت های ژنتیكی بسیار "بدوی" درک شده مقایسه می كند:

شیوه زندگی آلمانی بسیار متفاوت است. آنها هيچ دريويي براي رهبري امور مربوط به الهي ندارند و اشتياق زيادي براي قرباني ندارند. آنها فقط به عنوان خدایان شمرده می شوند که می توانند درک کنند و با قدرت آنها به آسانی به آنها کمک می کنند ، خورشید ، آتش و ماه. دیگران حتی آنها را از شنیدن نمی شناسند. کل زندگی آنها صرف شکار و پیگیری نظامی می شود. ( سزارین ، جنگ گالی 6.21.1-6.21.3) [20]

توضیحات سزار در مورد مذهب قبایل آلمانی با آنچه منابع دیگر نشان می دهند تفاوت زیادی دارد و بنابراین محققان دینی مدرن ارزش بالایی به آنها نمی دهند. به طور کلی ، وی آلمان را به عنوان سرزمین عجایب وحشیانه توصیف می کند ، بسیار متفاوت با ایتالیا که از آن به آنجا می آید. بنابراین بسیاری از خصوصیاتی که وی به مردم نسبت می دهد در تضاد با رومی ها است. با این وجود ، جزئیات جالب ، شناسایی او از مهمترین خدایان در گال ، همان جیوه روم است. او همچنین به سایر خدایان رومی که در باورهای آلمانی یافت می شوند ، اشاره می کند.

در میان خدایان ، عطارد دارای مهمترین فرقه است. تصاویر مقدس او بسیار مکرر است. گولها او را مخترع هر هنر و مهارت ، راهنمای جاده ها و سفرها می نامند و آنها معتقدند او بیشترین قدرت را در تجارت و دستیابی به سود دارد. پس از او ، آنها به آپولو ، مریخ ، مشتری و مینروا احترام می گذارند. از این میان ، آنها به همان روشی که سایر اقلیت ها انجام می دهند فکر می کنند ، با در نظر گرفتن این که آپولو بیماری را برطرف می کند ، مینروا در امتداد پایه های هنر و صنایع دستی می گذرد ، مشتری بر خدایان آسمانی حکومت می کند ، و مریخ جنگ را اداره می کند. (سزار ، جنگ گالی 6.17.1) [21]

Tacitus [ ویرایش ]

مجسمه برنز رومی ، که مردی آلمانی نمازگزار را با گره مشخصه سوئبی به تصویر می کشد .

شرح دیرتر و دقیق تر از مذهب آلمانی توسط Tacitus در حدود 100 میلادی نوشته شده است. توضیحات مردمنگاری وی در آلمان ، بسیار ارزشمند است. با توجه به این ، قومهای ژرمنیک هم حیوانات و هم انسانها را به خدای خود فدا کردند که او را با هرکول و مریخ شناسایی کرد. [22] او همچنین می گوید که بزرگترین گروه ، یعنی سوبی ، اسیران جنگی رومی را نیز قربانی خدایی کرد که او را با داعش شناسایی کرد. [22]

خدای دیگری که او را نرگوس می نامند ، توسط تعدادی از گروه ها در منطقه شمال غربی به عنوان الهه پرورش می یابد. مطابق روایت تاکیتوس ، پیروان او معتقد بودند که نورتوس به طور مستقیم در امور انسانی تعامل دارد. [23]زیارتگاه اصلی وی در بیشه کاستوم واقع در یک جزیره بود. واگن پوشانیده شده توسط گاوها به الهه اختصاص داده شده بود و فقط كاهن اعظم مجاز به لمس آن بود. این کشیش قادر به دیدن الهه قدم زدن به سبد خرید بود. آن را در سرتاسر کشور حمل می کردند و هر کجا که رسید ، میهمانی و جشن به احترام او برگزار می شد. کشیش جشن هایی را برپا می کرد که الهه از تماس با فانی خسته می شد ، سپس واگن و پرده شسته می شد. برده ای که آیین تصفیه را انجام می داد ، بعداً به دریاچه پرتاب شد. در طی زمانی که الهه سفر می کرد ، این قبایل به جنگ نمی رفتند و به هیچ سلاحی دست نمی زدند. [23]به گفته تاسیتوس ، آلمانی ها ساختمان های معبد را خانه های نامناسب برای خدایان می دانستند ، و نه آنها را به شکل انسانی ترسیم کردند ، به همان روشی که رومیان انجام دادند. درعوض ، آنها را در جنگل های مقدس یا بیشه ها پرورش می دادند. [24]

قابلیت اطمینان Tacitus به عنوان یک منبع را می توان با تمایلات بلاغی وی توصیف کرد ، زیرا یکی از اهداف آلمانیا ارائه هموطنان خود با نمونه ای از فضیلت هایی بود که وی گمان می کرد گم شده اند. [25]

آلمانی آهن عصر [ ویرایش ]

هنگامی که امپراطور روم کنستانتین کبیر در سال 337 میلادی درگذشت ، علیرغم روی آوردن وی به مسیحیت ، هنوز ملتهای آلمانی پس از زادگویی عمل می کردند . با این وجود ، کنستانتین آیین های بت پرستی را در معابد مذهبی منتخب در سراسر امپراتوری ممنوع نکرد. [26] حدوداً بین سالهای 391-392 ، تئودوسیوس اول اعلامیه ای رسمی انجام داد كه منع اعمال مذهبی بت پرستی در سراسر منطقه تحت تأثیر خود با جانشینان مختلف مانند جوستینین اول شد . [26] فرانکها به طور مستقیم از الحاد به مسیحیت تحت رهبری تبدیل شد کلوویس یکم در مورد 496 بدون زمان مداخله به عنوان آرینمسیحیان سرانجام قبایل گوتیک از ایمان آریایی خود دور شدند و در سال 589 به مسیحیت سه گانه تبدیل شدند. [27]

تپه های رویال در Gamla Uppsala شامل صدها نفر (در اصل هزاران نفر) معده است

اعتقادات پاگان در میان اقوام آلمانی توسط برخی از مورخان پیشین رومی گزارش شده است و در قرن ششم میلادی نمونه دیگری از این اتفاق ظاهر می شود که مورخ و شاعر بیزانس ، آگاتیاس ، اظهار داشت كه مذهب آلمانيك "كاملاً و كاملاً بت پرست بود". [28] با این حال ، در عصر آهن آلمان ، فرهنگ آلمانی به طور فزاینده ای تحت تأثیر مسیحیت و فرهنگ مدیترانه قرار گرفت. به عنوان مثال، گوتیک مسیحی تبدیل Ulfilas کتاب مقدس از یونانی به ترجمه گوتیک در اواسط قرن 4، ایجاد اولین ترجمه شناخته شده از کتاب مقدس را به یک زبان ژرمنی . [29]جنبه دیگری از این پیشرفت را می توان به عنوان مثال در اردن مشاهده کرد که داستان قرن گوتها ، گتیکا را در قرن ششم نوشتند ، زیرا آنها بیش از 150 سال مسیحی بوده اند و بر منطقه هسته اصلی روم باستان ، ایتالیا تسلط داشتند. اردنی ها نوشتند که خدای اصلی گات ها مریخ بودند ، به عقیده آنها در بین آنها به دنیا آمده اند. اردنیها زحمت استفاده از نام اصلی خدا را نمی آزارند ، بلکه در عوض شکل لاتین (مریخ) را به کار می گیرند و گتوهایی را که اسیرانی را که برای او قربانی می کردند ، ترجیح می دهد. [30] گاتها در قرن 4 در زمانی که کاتولیک تبدیل به مذهب غالب امپراتوری روم شد ، به شکل مسیحیان آریایی تبدیل شدند و برچسب بدخیمان را به دست آوردند. [31]با گذشت زمان ، سنت های دینی باستان جایگزین فرهنگ مسیحی ، ابتدا به جنوب ، بعد از آن در شمال شد. انتقال زودهنگام به مسیحیت و ناپدید شدن سریع قلمروها بدان معنا بود که آئین های مذهبی قبایل آلمان شرقی که پیش از مسیحیت پیشگویی می شدند تقریباً ناشناخته است. [32]

انگلستان [ ویرایش ]

مقاله اصلی: بت پرستی انگلو-ساکسون

گویندگان آلمانی به خوبی تصدیق شده اند که در بخشی از بریتانیا روم مطابق با انگلیس مستقر شده اند ، و آیین های مذهبی آنها ، با ترکیب عناصر سنتی و رومی ، در باستان شناسی به ویژه در قالب کتیبه ها مشهود است. [33]

از قرن پنجم ، فرهنگ آنگلو-ساکسون به زبان آلمانی در انگلستان تأسیس شد ، و نوشته های بعدی نویسندگان مسیحی آن منبع مهمی برای دین آلمانی قبل از مسیحیان بود. به عنوان مثال ، راهب مسیحی بدی ، كه در اوایل قرن هشتم میلادی در كار خود De Temporum Ratione تقویم سنتی و غیر مسیحی را بازتولید كرد ، خاطرنشان كرد كه زاویه های آلمانی سال خود را از 24-25 دسامبر آغاز كردند. [34] علاوه بر این، برخی از قطعات از قدیمی شعر انگلیسی جان سالم به در، همه در توسط نویسندگان مسیحی به تصویب رسید. آثار مهم شامل Beowulf [35] [c] و برخی از جذابیت های متریک انگلو-ساکسون است . [37] [38][ صفحه مورد نیاز ]

قرون وسطی [ ویرایش ]

تصویری از سنت بنفیس که تخم بلوط دونار را از زندگی کوچک مقدسین (1904) نابود می کند ، نشان داده شده توسط چارلز رابینسون.

هنگامی که لمباردهای آلمانی در اواسط قرن ششم به ایتالیا حمله کردند ، نیروهای آنها متشکل از افرادی بودند که به ارتدوکس و شکل مسیحیان آریایی مشغول بودند ، اما بخش قابل توجهی از آنها با میراث مذهبی بت پرست خود پیروز شدند. [39] با گذشت زمان ، تعادل بین مؤمنان مسیحی و مسیحی شروع به تغییر کرد. سرانجام برای بسیاری از مردمان قاره آلمان که هنوز به ایمان کهن خود چسبیده اند ، تبدیل به مسیحیت با استفاده از زور مسلحانه ، که با موفقیت توسط شارلمانی انجام شد ، در یک سری کارزارها ( جنگ های ساکسون ) به دست آمد. این جنگها سرزمین های ساکسون را به امپراتوری فرانکیس آورد . [40] قتل عام ، مانند حکم خونین وردن، جایی که طبق 4500 نفر طبق یکی از مأمورین برجسته چارلمان ، سر بریده شدند ، نتیجه مستقیمی از این سیاست بود. [41] چند قرن بعد ، مبلغان و جنگجویان آنگلوساکسون و فرانکی ، تبدیل به همسایگان ساکسون خود کردند . یک واقعه مهم ، سقوط بلوط Thor's در نزدیکی Fritzlar توسط Boniface در سال 723 میلادی بود. طبق گزارش های بازمانده ، هنگامی که ثور پس از برخورد بلوط به زمین ، موفق به اعتصاب بنفیس نشد ، فرانک ها متحیر شدند و تبدیل خود را به ایمان مسیحی آغاز کردند. [د]

در قرن هشتم میلادی ، فرانكس های كرولینگ در تلاش بودند تا از بت پرستی آلمانی جلوگیری كنند ، هنگامی كه به عنوان مثال ، شارلمان درخت تنومند Irminsul را كه از طاق آسمانی ساكونهای مشرك پشتیبانی می كرد ، به همان روشی كه Boniface قبل از آن بلوط نابود كرده بود ، نابود كرد. [42] سپس شارلمانی یک تعمید گسترده را اجباری نهاد ، که هرگز مورد بخشش قرار نگرفت و ساکسون ها را به شورش تحریک می کرد ، هرگاه نیروهای فرانکی دور بودند. ساکسون ها - تحت رهبری ویدوکیند —even مراکز مأموریت مسیحیان را در سرزمین فرانکی پاک کردند. [43]مورخ JM والاس-هادریل ادعا می کند که شارلمانی "در مورد جدی گرفتن بت پرستی" بسیار جدی و جدی بود "و" وظیفه پادشاهی "وی شامل تبدیل مشرکان ملت" با آتش و شمشیر در صورت لزوم ". [44] قدرت و تأثیر پایدار بت پرستی آلمانی با میزان اقدامات ضد بت پرستی انجام شده در دوره صعود فرانکی تا حدی آشکار می شود. [44]

انتقال از بت پرستی به مسیحیت یک روند ناهموار بود. به عنوان مثال ، هنگامی که هارالد گورسون قریب الوقوع سعی در تحمیل مسیحیت در دانمارک در اواسط قرن دهم داشت ، ساکنان نسبت به این تغییر خشمگین شدند ، که منجر به این شد که پسرش وی را از خارج از کشور بیرون کند و آن را به شیوه های بت پرست خود بازگرداند. [45] تقریباً در حدود 1000 سال قبل از میلاد ، ایسلند رسماً مسیحی اعلام شد ، با این حال ، اعمال مذهبی بت پرستی در حوزه خصوصی تحمل می شود. تغییر دین در بعضی جاها به طور مسالمت آمیز صورت گرفت ، در حالی که در بعضی دیگر با تبدیل اجباری. پادشاه نروژی ، اولاف دوم، (بعداً به عنوان سنت اولاف كانونیزه شد) كه در اوایل قرن یازدهم سلطنت كرد ، كوشید كه مسیحیت را در سراسر پادشاهی خود گسترش دهد ، اما با شورش در سال 1028 مجبور به تبعید شد و در نبرد استكلستاد در سال 1030 كشته شد. در 1080 ، پادشاه سوئد Inge سالخورده ، که به مسیحیت گرویده بود ، هنگامی که از قربانی کردن خدایان مشرک خودداری کرد ، توسط قوم خودش از اوپسالا تبعید شد. [46] با این حال، بسیاری از اسکاندیناوی از شیوه های بت پرست شمال اروپا خود چرخید و قرن 11th به مسیحیت هستند. [47] [48] آدام از برمن آخرین توضیحات در مورد بت پرستی گسترده را که در کشورهای نوردیک انجام می شود ارائه داد. [49]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Germanic_paganism

لوسمن
عرب لقمان
اطلاعات شخصی
حرفه ، شغل	واعظ
دین	اسلام
فرزندان	پسر لوكمن
شخصیت قرآنی
دسته بندی	پرهیزگار (صالح) ، حکیم
ذکر در قرآن	1 بار لوکمن  31: 12-19 .
مناسبت ها	مرگ آفتاب ها ، ساخت سد ماریب
نقل قول ها
اطلاعات در مورد Wikidata  ؟

ویکی پدیا دارای مقالاتی در مورد افراد دیگری به نام لوکمن (معنی) است .

لوکمن ، همچنین لاکمن [1] ( عربی. لقمان ؛ قرن XI پیش از میلاد .. [2] ) - مریم گلی کهن (" هکیم ") در اسلام به عنوان یک مرد عادل مشهور بود . سی و یکمین سوره قرآن که از 34 آیه تشکیل شده و پس از سوره صفات در مکه نازل شده است ، به نام لکمان نامگذاری شده است . مطابق قرآن ، لوکمن متقیانی بود که وجود یک خدا را درک می کرد.

محتوا

• 1زندگینامه
• 2در قرآن
• 3در فرهنگ
• 4یادداشت
• 5ادبیات

بیوگرافی [ ویرایش | ویرایش کد ]

هیچ اطلاعات موثقی درباره منشأ لوکمن در دست نیست. برخی از روایات می گویند که او یک برده اتیوپی بود ، که توسط استاد خود یک اسرائیلی آزاد شد. برخی دیگر می گویند که وی نجاری از سودان ( امدورمن ) و خیاط بود [3] .

در قرآن [ ویرایش | ویرایش کد ]

در 31 سوره قرآن آمده است كه خداوند به لكمن خرد بخشید. در دستورالعمل خود را به پسرش، او وقف به در خداوند متعال ایمان آورده و به دادن همراهان او، به دعا، برای تشویق تحقق خوب، به مهار از کارهای گناه آلود، به تحمل فراز و نشیب های سرنوشت، به افتخار و متظاهر باشد [4] . Luckman نیز به پسرش به ارث گذاشت به فروتن حتی در پیاده روی خود و در سخنرانی خود، برای "بعد از همه، یکی از ناخوشایندترین از صدای است، البته، صدای خر" [5] .

مترجمان قرآن غالباً لكمان را با كتاب مقدس بلعام می شناسند . برخی او را به پیامبران نسبت می دادند ، اما بیشتر او را مرد صالح ( صالح ) می دانستند [3] . در ادبیات اسلامی بسیاری از گفته ها و سخنان عاقلانه با نام لوکمن همراه است. آنها به منابع مختلف شرقی باستانی برمی گردند که از آن جمله می توان به گفته های حکیم بابل الیکار . در اواخر قرون وسطی، لاکمن با شناسایی شد ازوپ ، توجه او به نویسنده از افسانه و توصیف او را به عنوان یک برده سیاه زشت [4] .

سنت اسلامی لکمان را به عنوان یک آدمیت طبقه بندی می کند و او را لقمان بن جهنم می نامند. در طی یک خشکسالی وحشتناک ، او به همراه همشهریان خود برای درخواست ارسال باران به مکه رفتند ، اما در عوض برای یک عمر طولانی شروع به دعا به سوی خداوند کردند. خداوند یک زندگی برابر با زندگی هفت عقاب به او عطا کرد که هر کدام پس از مرگ قبلی به دنیا آمد. بدین ترتیب ، لوکمن به یک کبد بلند (معمر) تبدیل شد ، از مرگ عادیت ها جان سالم به در برد و سد ماریبا را بنا کرد . وی به معرفی بسیاری از آداب و رسوم عرب اعطا شده است [4] .

طبق یک نسخه ، لوکمن در زمان حضرت داوود زندگی می کرد ، با او ملاقات کرد ، با او تحصیل کرد. او آنقدر خوب از وجوه مختلف دین پیروی می کند که داود او را به عنوان داور منصوب کرد [3] .

افسانه های عرب درباره لوکمن در داستان قران بسیار غنی تر است و ارتباط چندانی با آنها ندارد. افسانه ها خود را چند معادل مستقیمی در خارج از عربستان نمی یابند ، اما در عین حال غالباً توسط شاعران عرب قبل از اسلام نیز از آنها یاد می شد. تصویر لوکم توسط قرآن و برای اثبات به مشرکان عرب استفاده شد که حکمای عرب باستان همان چیزی را که پیامبر اکرم (ص) آموخته است [6] .

احکام قرآنی لوکم حاوی برخی از احکام اساسی اسلام است: جزم گرایی (یکتایی و توانمندی خداوند) ، آیین (نماز) ، اخلاقی و اخلاقی. یک مسلمان که در تلاش برای رسیدن به یک آرمان است ، موظف است پیمانهای لوکمن را حفظ کند [6] .

در فرهنگ [ ویرایش | ویرایش کد ]

الیشر ناویوی به تصویر لوكمن ( Lu обращаетсяmon ) می پردازد . برای او ، این سیلی است که جلال دنیا را رها کرده و بر ویرانه ها مستقر شده تا از اندک راضی باشد [7] .

منبع

https://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%9B%D1%83%D0%BA%D0%BC%D0%B0%D0%BD

از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد

نام لقمان الحکوم در خوشنویسی عربی

لقمان (همچنین به لقمان حکیم ، لقمان ، لقمان و لقمان الحکم ؛ عربی : لقمان ) مردی دانا بود که سوره لقمان به ( عربی : سورة لقمان ) سی و یکمین سوره (فصل) آن قرآن ، نامگذاری شد. اعتقاد بر این است که لقمان (حدود 1100 قبل از میلاد) از سودان امروزی نوبیا است . [1] [2] داستان های زیادی درباره لقمان در ادبیات فارسی ، عربی و ترکی وجود داردو منابع اصلی تاریخی تفسیر بن کثیر و داستانهای قرآن توسط ابن کثیر است . قرآن بیان نمی کند که آیا لقمان پیغمبر بوده است ، اما برخی معتقدند که وی پیامبر است و بدین ترتیب علیه السلام (ع) را با نام خود می نویسد . نوشته‌های مقدس بهائی نیز به لقمان اشاره دارد. [3] [4]

فهرست

• 1منبع حکمت لقمان
• 2برده داری
• 3در هنگام مرگ
• 4هویت لقمان
• 5منابع
• 6خواندن بیشتر
• 7لینک های خارجی

منبع حکمت لقمان [ ویرایش ]

لقمان به عنوان یک انسان با ادراک توصیف می شد و همیشه حیوانات و گیاهان اطراف خود را تماشا می کرد و سعی می کرد جهان را براساس آنچه می دید درک کند. یک روز ، در حالی که زیر درخت می خوابید ، فرشته ای نزد او آمد و گفت که خدا می خواهد هدیه ای را به لقمان اعطا کند: یا خردمند باشد یا پادشاهی. لقمان خرد را انتخاب کرد و وقتی از خواب بیدار شد ، آگاه شد که حواس و درک او تیزتر شده است. او احساس هماهنگی کاملی با طبیعت داشت و می توانست معنای درونی چیزها را فراتر از واقعیت جسمی آنها درک کند. بلافاصله تعظیم کرد ، از این هدیه فوق العاده خدا را شکر و ستایش کرد. [2]

بردگی [ ویرایش ]

لقمان توسط اسیران اسیر شد و به عنوان برده فروخته شد. او از آزادی محروم شد و نه می توانست حرکت کند و نه آزادانه صحبت کند. این اولین محاکمه ای بود که او باید تحمل کند. او بندگی خود را با حوصله تحمل کرد ، زیرا قلبش با ایمان و امید روشن شد و منتظر عمل خدا بود.

مردی که او را خریداری کرد هم مرد خوبی بود و هم باهوش. او با لقمان با مهربانی رفتار کرد. او توانست تشخیص دهد که لقمان مرد معمولی نیست و سعی کرد تا هوش اورا آزمایش کند. او به لقمان دستور داد كه يك گوسفند را ذبح كند و بدترين قسمت را براي او بياورد. لقمان گوسفندان را ذبح كرد و قلب و زبان آن را نزد استاد خود گرفت. با دریافت آنها استادش لبخند زد ، شیفته انتخاب لقمان از "بدترین". او فهميد كه لقمان در تلاش است تا معناي عميقي را منتقل كند ، هرچند كه او نمي تواند دقيقاً آنچه را مشخص مي كرد. از این لحظه صاحب وی شروع به توجه بیشتر به لقمان کرد و نسبت به او محبت بیشتری نشان داد.

چند روز بعد ، دوباره به لقمان دستور داده شد كه یك گوسفند را ذبح كند ، اما این بار از وی خواسته شد كه بهترین قسمت های حیوان را به صاحب ببرد. لقمان یک گوسفند را ذبح کرد و به تعجب استادش ، دوباره همان اندام ها (قلب و زبان) را آورد. استاد او از لقمان سؤال كرد كه چگونه قلب و زبان می توانند بدترین و بهترین قسمتها باشند. حکیم لقمان پاسخ داد: اگر صاحب آن خالص باشد ، زبان و قلب شیرین ترین قسمت ها هستند. و اگر او شرور باشد ، آنها نیز به همان شرورند! پس از آن ، صاحب لقمان او را به احترام فراوان نگه داشت. لقمان برای مشاوره توسط افراد زیادی مشورت كرد و شهرت خرد او در سراسر كشور گسترش یافت. [1]

حدیث می آموزد که برای برخی از نوکران، رتبه بالا مشخص شده است. اما بعضی اوقات ، آن وام گیرنده کارهای نیک را برای رسیدن به چنین مقام والایی کسب نکرده است. از این رو خداوند باعث می شود که او درگیر برخی مصیبت ها شود ، که اگر صبر کرد و صبور شد ، می تواند به آن مقام والایی برسد. مطابق حدیث ، وقتی لقمان مشغول تدریس بود از او سؤال می شد: "چه چیزی شما را به این ترتیب رسانده است؟" به معنای رتبه عالی او لقمان گفت: "گفتار راستگو ، تحقق اعتماد و ترك آنچه من را نگران نمی كند." [2]

در مورد مرگ [ ویرایش ]

در نوشته های بهائی ، لقمان برای توضیح اجتناب ناپذیری زندگی پس از زندگی ، پسرش را پند می دهد: "ای پسر ، اگر قادر نیستی بخوابی ، پس قادر به مردن نیستی. و اگر قادر نیستی پس از بیدار شدن بخواب ، پس قادر خواهی بود که پس از مرگ قیام کنی. " [4]

هویت لقمان [ ویرایش ]

لقمان نیز نام شخصیت های اسطوره ای عرب مدتها قبل از قرآن بود. در مورد رابطه این دو شخصیت ، از نظر کلامی و تاریخی بحث و گفتگو زیادی صورت گرفته است. برخی معتقدند که همان فرد است ، برخی دیگر به همین اسم مشترک هستند. مجموعه های ضرب المثل عربی در واقع این دو شخصیت را به هم می آمیزند ، از قرآن و داستانهای پیش از اسلام ترسیم می کنند و او را با قدرت و طول عمر فوق العاده تحمل می کنند. لقمان قبل از اسلام از قوم آد بود که در الاحقاف در شبه جزیره عربستان ، در نزدیکی یمن امروزی زندگی می کرد . [5]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Luqman

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

لُقمان غلام سیاهی بود که در سرزمین سودان که آن موقع جزء امپراتوری حبشه بود چشم به جهان گشود و در زمان داوود نبی می‌زیسته‌است. برخی کتب از جمله قرآن و گلستان سعدی، او را حکیم دانسته‌اند. گفتنی است که علاوه بر لقمان حکیم از شخصیت دیگری هم با نام لقمان در منابع یاد کرده‌اند که عمری طولانی داشته‌است و برخی او را همان لقمان حکیم دانسته‌اند، اما یقیناً این دو شخص متمایزند.[۱] همچنین برخی منابع ازوپ را با لقمان حکیم یکی دانسته‌اند.[۲]

مورته که در مسجد آلموناستر دعا می کند .

موذن ، موذن و یا موذن است، در اسلام ، عضو مسجد مسئول تماس با صدای بلند به نماز و یا اذان ، 1 با فرکانس پنج بار در روز، از مناره یا مناره .

سه اصطلاح اسپانیایی از عربی مُؤَذِّن [mu'aḏḏin]) یا "gritador" آمده است. Almuédano به طور مستقیم از زبان عربی Andalusi آمده است . Muecín از müezzin ترکی (گرفته شده از عربی) از طریق فرانسوی ها می آید . Almuecín ترکیبی از هر دو کلمه است.

مؤذن به خاطر صدا و شخصیتش انتخاب می شود. بعضی اوقات ، جدا از ساختن اذان ، در هنگام نماز بر روی سکویی قرار دارد که در طرف مقابل آن منبر یا منبر قرار دارد و به خطبه های امام پاسخ می دهد . امروز ، آلمودانوس ها اغلب دیگر به مناره ها نمی روند ، اما دعای دعا را با کمک آدرس های عمومی تلفظ می کنند .

اولین موذین اسلام بلال بن رباح (بلال بن رباح) بود. almuédanos های دیگری نیز وجود دارند که به دلیل کیفیت صدای آنها مشهور هستند. مطابق سنت اسلامی ، اولین موذین پس از خواب ، توسط محمد خوانده شد و در آنجا مردی را دید که با آواز خواندن در حال نماز است. 1

منابع 

https://es.wikipedia.org/wiki/Almu%C3%A9dano

موذن کسی که انجام است پاسخ به نماز در پنج روزانه نماز و نماز جمعه با توجه به اسلامی دین است. اولین موذن در اسلام همدم بود بلال بن رباح . [1] [2] مؤذن لازم است صدا و صدای بلندی داشته باشد و برای فراخوانی دعا برای پنج نماز روزانه به موقع نیاز به نظم و انضباط دارد.

به طور سنتی، یک فرد واقعی انجام دعوت به نماز از بالای مناره، که نیاز به بلندگو قادر به تماس با صدای بلند برای پاسخ به نماز پنج بار در روز، و این هنوز هم در بسیاری از مساجد در سراسر وجود جهان اسلام . اما از زمان ظهور آمپلی فایرهای صوتی مدرن ، استفاده از این آمپلی فایرها برای گوش ها آغاز شده است.

منبع

https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A4%D8%B0%D9%86

موززین در مسجد غازی حسرو-بیگ در سارایوو ، بوسنی و هرزگوین

کلمه انگلیسی muezzin ، برگرفته از عربی : مُؤَذِّن ، muʾadh · dhin [mu.ʔað.ðin] ، ساده شده muazazzin ، [1] شخصی است که در مسجدی منصوب شده استتا رهبری و تلاوت دعا را برای هر رویداد دعا [2] و عبادت در مسجد انجام دهد. پست موذین مهم است و جامعه برای داشتن برنامه دقیق نماز به او بستگی دارد.

فهرست

• 1علم اشتقاق لغات
• 2نقش ها و مسئولیت ها
• 3ندای موزین
• 4سرچشمه ها
• 5موزین های قابل توجه
• 6همچنین ببینید
• 7منابع
• 8لینک های خارجی

اخلاق شناسی [ ویرایش ]

ابزار کلمه "یک به گوش"، از کلمه از کلمه "گوش" در ساقه عربی است 'udhun ( أذن ). همانطور که مجاهدین هر دو دست را بر روی گوش خود قرار می دهند تا دعای دعا را تلاوت کنند.

نقش ها و مسئولیت ها [ ویرایش ]

موزن حرفه ای به دلیل شخصیت ، صدا و مهارت خوب خود برای خدمت در مسجد انتخاب می شود. با این حال، موذن محسوب نمی شود روحانی ، اما در یک موقعیت قابل مقایسه با یک مسیحی متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا . او وظیفه تمیز نگه داشتن مسجد ، غلتیدن فرشها ، تمیز کردن توالت ها و محلی را که افراد هنگام انجام وووو دست ها ، صورت و پاها را می شستند (به عربی : wuḍū ' وُضُوء ، "تصفیه" وضو) قبل از نماز. [ استناد به نیاز ] هنگام دعا ، نمازگزاران با قبله ، جهت کعبه در مکه روبرو می شوند، هنگام خواندن اذان . [3] [ مشکوک - بحث کردن ]

ندای موزین [ ویرایش ]

ندای موذین یک شکل هنری محسوب می شود که در شعارهای ملودیک اذان منعکس می شود. در ترکیه برای یافتن بهترین موززین های این کشور سالانه یک رقابت برگزار می شود. [4]

از نظر تاريخي ، يك موذن خواستار خواندن دعا در بالاي مناره ها مي شود تا توسط افراد اطراف مسجد شنيده شود. اکنون غالباً در مساجد بلندگوهایی نصب شده اند که در بالای مناره نصب شده اند و موزنین از میکروفون استفاده می کنند ، یا ضبط پخش می شود و این امکان را فراهم می آورد که ندای دعا در مسافت های زیاد و بدون صعود از مناره شنیده شود.

مبداء [ ویرایش ]

مؤسسه موذین از زمان محمد وجود داشته است . اولین موذین بلال بن ربه بود که در خیابانها قدم زد تا مؤمنان را دعوت کند تا به نماز بیایند. [5] بلال یک برده سابق غیر عرب است ، که بعداً در رده های مختلف پرورش یافت و به عنوان نخستین مجاهدین در اسلام ، سیاه پوست و تبار آفریقایی ، از نژاد دیگری به وجود آمد ، زیرا اسلام برابری را که منع تبعیض نژادی ، تحمل با اختلاف نژادی و صرف نظر از وضعیت .

اگرچه بسیاری از آداب و رسوم مرتبط با موذین در زمان وفات محمد بدون قید باقی مانده است ، از جمله اینکه کدام یک را برای تماس باید انتخاب کند ، در کجا باید انجام شود و استفاده از ترومپت ، پرچم یا لامپ ، همه اینها عناصر هستند نقش موذین در هنگام اذان.

پس از تبدیل شدن مناره ها در مساجد ، بعضی اوقات دفتر موزنین در شهرها به مرد نابینایی داده می شد که نمی توانست داخل حیاط های داخلی خانه های شهروندان ببیند و از این رو نتواند حریم خصوصی را نقض کند. [ نیازمند منبع ] واقعی یا نه، نابینایی موذن به عنوان تقریبا جهانی در دوره های خاصی توسط ژوزه ساراماگو در رمان خود را در مورد معرفت شناسی تاریخی ادعا کرد، تاریخ محاصره لیسبون . [ نیاز به استناد ]

منبع

https://en.wikipedia.org/wiki/Muezzin

از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد

ژان لئون ژروم . مؤذین مؤمنان را به سمت نماز از بالای مناره فرا می خواند (1879)

مؤذن ( عرب مؤذن ، تلفظ مانند. "muazzin" ) muazzin [1] ، موذن [2] ، azanchi [2] ، منادی [2] ، Bilyal [2]  - در اسلام همراه مسجد خواستار مسلمانان دعا اجباری ( دعا ) [1] [2]

محتوا

• 1داستان
• 2مسئولیت های مؤذن
• 3یادداشت
• 4ادبیات
• 5منابع

تاریخچه [ ویرایش | ویرایش کد ]

فعل azan که از عربی ترجمه شده است به معنای "فریاد زدن در عموم" است. به گفته مورخان ، حتی قبل از ظهور اسلام در قبایل عرب ، عرف وجود داشت كه فریاد ویژه ای صادر كنید ، مثلاً برای جمع آوری اعضای قبیله برای شورای نظامی. به شخصی که به افراد دعوت سپرده شده بود ، مونادی یا موذین نامیده می شد [3] .

سنت دعا خواندن دعا (اذان) یا قبل از حرکت پیامبر اکرم (ص) به مدینه ( هجرت ) یا دو سال پس از اسکان مجدد پدید آمد . آیین اذان به قیاس با زنگ زدن در بین مسیحیان و صدای ترومپت در بین یهودیان معرفی شد . اولین موذن بود مربوط به کشور حبش Bilyal بن رباح ، که صدای قدرت فوق العاده، که در طول شنیده بود مدینه [4] . این تعهد توسط پیامبر اکرم به وی محول شده است. علاوه بر او ، یکی از نخستین موذن ها عبدالله بن ام مکتوم بود [5] .

در ابتدا او مردم را به دعا در خیابان ها دعوت كرد و تنها پس از مدتی شروع به استفاده از بالاترین نقطه در شهر كرد. روشهای فراخوانی منطقه ای وجود داشت: در اندونزی در تعدادی از مساجد ، آغاز دعا با صداهای یک گونگ (تأثیر بودیسم ) اعلام می شود ، در فز ( مراکش ) یک بنر در مناره تقویت می شد و در تاریکی ، چراغی روشن می شد [3] .

در حال حاضر ، در بعضی از کشورها ، اذان در ضبط صوت ضبط می شود و با استفاده از تجهیزات با تایمر بلند با صدای بلند پخش می شود [6] .

بیل بن بن رباح  - نخستین مؤذن.

مسئولیت های موززین [ ویرایش | ویرایش کد ]

از همان ابتدا موذین به عنوان دستیار امام جماعت مسجد در نظر گرفته شد. دوم خلیفه پرهیزگار عمر بن الخطاب (634-644) مردی را به عنوان "موززین و ویزیر " فرستاد تا به والی کوفه کمک کند . در زمان عمر ، آیینی تدوین شد که موزین ابتدا مسلمانان را در خیابان فراخواند و سپس نزد حاکم رفت ، به او سلام و احوالپرسی کرد و او را به نماز ( دعا ) دعوت کرد . موزین با بازگشت به مسجد ، شروع نماز را اعلام كرد [3] .

در زمان خلیفه اموی عبد الملک (685-705) مناره ها در مساجد ظاهر شدند و اذان مستقیماً از بالکن مناره شروع به کار کرد. به گفته مسافر عربی ابن بطوطه (1304-1377) ، این وظیفه خوززم موزنین بود که مسلمانان را از خانه های خود برای نماز اخراج کند [3] .

موذین باید یک مسلمان بزرگسالی باشد (اگرچه پسران خردسال مجاز هستند) ، که در ذهن صحیح آنهاست. مناجات نامطلوب ( مكروه ) اذان:

• در حالت ناخالصی آیینی ( جوانب )؛
• در حالت مسمومیت؛
• یک زن؛
• کسی که مرتکب گناهان بزرگ ( کبیر ) می شود [5] .

قرار بود مویجین صدای قدرتمند اما دلپذیری داشته باشد [3] . آنها اذان را به صورت ملودیک خاص می خوانند [5] . به کودکانی که توانایی آواز خواندن را داشتند ، تلفظ ملودی کلمات azan آموزش داده می شدند. کارکردهای موززین را می توان به ارث برد. بعضی اوقات موزن ها پسران نابینا را منصوب می کردند که با بالا رفتن از مناره ، نمی توانستند آنچه را که در حیاط ها و خانه های ساکنان و به ویژه زنان اتفاق می افتد ، ببینند [3] . بیشتر دانشمندان اسلامی معتقدند که موزنین در صورت نیاز ، می توانند پاداش مادی دریافت کنند . [5]

علاوه بر اذان ، مؤسسان شروع به انجام ستایش های ویژه کردند. بعضی اوقات وظیفه مؤذن بود که صحت قبله (جهت نماز) در هنگام ساخت مسجد را بررسی کند و همچنین محاسبه زمان نماز را محاسبه کند [3] .

منبع

https://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%9C%D1%83%D1%8D%D0%B4%D0%B7%D0%B8%D0%BD

بلال بن رباح
عرب بلال بن رباح
اطلاعات شخصی
حرفه ، شغل	موززین
تاریخ تولد	580
محل تولد	مکه ، حجاز
تاریخ مرگ	642
مکان مرگ	دمشق ، خلافت پرهیزگار
محل دفن	گورستان باب الصغر [د]
کشور	خلافت صالح
ملیت	اتیوپی
دین	اسلام
پدر	برده ها
مادر	هاماما
فرزندان	هفت پسر ، بزرگتر - لاوالو کیتا [1] [2]
جنگ ها	نبرد بدر فتح مکه
مناسبت ها	هجرت
اطلاعات اضافی
متفرقه	موزین اول
پرونده های رسانه ای ویکی مدیا
اطلاعات Wikidata  ؟

مقالاتی در مورد ویکی پدیا در مورد افراد دیگر با نام های بیگال  و نسبو حبشی وجود دارد .

بلال حبشی AL-Khabashi ( . عربی بلال بن رباح الحبشي ؛ 592 ، مکه  - 640 ، دمشق ) یکی از معروف ترین است همکاران از پیامبر محمد ، اولین موذن . بیلال یک برده سیاه و اولین کسی بود که به اسلام روی آورد . همچنین به ابن همام معروف است [3] . با بلالی بوناما (یا جان بوناما ، بلالی کیتا ) ، بنیانگذار سلسله امپراطوران مالزی کیتا [4] [5] [6] [1] [2] [7]

محتوا

• 1زندگینامه
• 2اذان
• 3یادداشت
• 4ادبیات
• 5منابع

بیوگرافی [ ویرایش | ویرایش کد ]

پدر او ، ربا ، اصالتاً اهل اتیوپی بود . مادر را حمامه صدا می کردند. بلال برده یكی از مكانهای تأثیرگذار بود كه نام او امیه بن خلف بود. بیل نخستین مسلمانان بود و به همین دلیل آنها را به شکنجه های غیرقابل تحمل سوق دادند. صاحب بلال او را روی شن های داغ قرار داد و سنگی سنگین را بر سینه خود گذاشت ، اما او همه شکنجه ها را تحمل کرد و از اسلام چشم پوشی نکرد. با گذشت زمان ، آن زمان توسط ابوبکر السدیک با قیمتی عظیم خریداری شد . در سال 622، Bilyal، همراه با دیگر مسلمانان، یک انجام هجرت در مدینه [8] .

بلال بن رباح در همه نبردهای بزرگ بین مسلمانان و مشرکان شرکت کرد. در نبرد بدر ، بلال با استاد پیشین خود رو در رو شد. او این را به رفقای خود گزارش داد ، كه اموی بن خلف را به همراه پسرش كشتند [8] .

بلال پس از درگذشت پیغمبر محمد ، در سوریه بود و در جنگ با بیزانس شرکت کرد. هنگامی که مسلمانان بیت المقدس را به تصرف خود درآورد ، او با خلیفه پرهیزگار عمر ملاقات کرد و با او وارد شهر شد. ابو Ubaida بن الجراح ، MUAZ بن جبل ، عمرو بن به عنوان و دیگر اصحاب پیامبر با آنها در اورشلیم بودند [8] .

بلال تا اواخر عمر در سوریه اقامت گزید و در حدود 60 سالگی درگذشت. اندکی پیش از مرگ وی ، وی به مدینه رفت و در آنجا با نوه های پیامبر اکرم (ص) - حسن و حسین و با سایر دوستان دیدار کرد [8] . براساس برخی گزارش ها ، وی فرزندی نداشت و به گفته دیگران ، هفت فرزند پسر خود را در پشت خود به جای گذاشت که یکی از آنها به عنوان بنیانگذار سلسله مالین کیتا به حساب می آید [9]

او در گورستان به خاک سپرده شد باب-Sagir ، دمشق .

اذان [ ویرایش | ویرایش کد ]

بلال بن رباح نخستین موذن است . او صدای زیبایی داشت که برای آن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعهد فراخواندن مسلمانان را به نماز خواند. طبق افسانه ، بلال کلمات: "As-Salat hayrun min an-Naum" ( عربی: الصلاة خیر من النوم ، نماز بهتر از یک رویا است ) را به فرمول اذان صبح اضافه کرد ، و هنگامی که پیامبر اکرم (ص) از این امر فهمید ، آن را تأیید کرد. در روزی که مسلمانان مکه را فتح کردند ، هنگامی که پیامبر اسلام وارد کعبه شد و همه بتها را در آنجا خرد کرد ، بلال از پشت بام کعبه بالا رفت و با صدای او اذان گفت. پس از مرگ پیامبر (ص) محمد او فقط دو بار اذان را اعلام کرد (هنگامی که مسلمانان بیت المقدس را گرفتند و هنگام بازدید از قبر پیامبر اکرم در مدینه) [8] .

منبع

https://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%91%D0%B8%D0%BB%D0%B0%D0%BB_%D0%B8%D0%B1%D0%BD_%D0%A0%D0%B0%D0%B1%D0%B0%D1%85

بلال بن رباح

بلال بن رباح
اطلاعات شخصی
نام تولد	بلال بن رباح
کریسمس	42 قبل از میلاد مکه
مرگ	20 هجری دمشق
محل دفن	گورستان درب کوچک
شهروندی	جانشینی بزرگسالان
نام مستعار	ابوعبدالکریم ابوعبدالله ابو عمرو
همسر	هند الخلانی [1] هلا بنت عوف [2]
مادر	کبوتر
زندگی عملی
نسبت ها	پرتگاه
اشتغال	موززین
خدمت سربازی
جنگ و جنگ	کل صحنه ها
اصلاح منبع - اصلاحیه

بلال بن رباح (درگذشت 20 هجری) همراه و موذن پیامبر اکرم و مولا ابو بکر الصدیق است . بلال بود از سابق به اسلام و آسیب پذیر که شد اسلام به ترک شکنجه ، جایی که او بود برده به کودکان پیچ از قریش ، او استاد پادشاه بر او تحمیل بی سوادی بن پشت پس از اعلام تبدیل خود به اسلام، Vachtrah ابوبکر و آزاد. بلال به دلیل شکیبایی در برابر شکنجه مشهور بود و گفته معروف او تحت شکنجه "هیچ کس نیست". هنگامی که دعوت به نماز شروع شد، پیامبر (ص) محمد او را انتخاب کرد به عنوان اولین موذن است.

فهرست

• 1زندگینامه او
• 2قدم او
• 3روایت او از حدیث پیامبر
• 4کتابها و مطالعات مربوط به آن
• 5شخصیت وی در فیلم و تلویزیون
• 6همچنین ببینید
• 7منابع

حرفه او [ ویرایش ]

بلال بن رباح اهل اتیوپی تبار بود و گفته می شود از مولودی حجاز است ، [3] جایی که مادرش "کبوتر" [3] از ملتی متعلق به بنی جمعه بود. [4] [5]

بلال اول سابق به اسلام، [3] و Mstdafa رفاه بود برده به پسران slideth، FZB بلال برگ دین از اسلام [3] گفت عبدالله بن مسعود : « برای نخستین بار نشان از تبدیل خود را به اسلام هفت مسنجر از خدا ، ابوبکر ، عمار و مادر خود را سمیت و بلال و صاحب و مقداد . در مورد رسول خدا ، عموی او مانع او شد . در مورد ابوبکر ، قومش مانع او شدند. دیگران را گرفتند ، و آنها را بر روی زره ​​آهنین قرار دادند ، سپس آنها را در آفتاب ذوب کردند تا تلاش هر مقدار به آنها برسد ، بنابراین آنچه را که از آنها خواسته بودند به آنها دادند. بنابراین هر مردی در بین آنها قوم خود را با آب آدم در آنجا آورد ، بنابراین آنها را در آن انداختند و دو طرف آن را به جز بیل گرفتند. وقتی الشیعه بود ، ابوجهل آمد بنابراین ، او توهین ها را سمی و کرکی کرد. سپس او را چاقو زد ، بنابراین او را به قتل رساند ، زیرا او اولین شهیدی است که در اسلام به شهادت رسید. بنابراین طناب را در گردن او ساختند ، سپس به پسران خود دستور دادند كه او را در میان جنگل مكه محكم بگیرند ، بنابراین او باعث شد كه بلال بگوید: یك ، یك . [6] نقل عامر محبوب که Mwale به بلال از پسران از slideth Adjonh در معده خود و Aasrunh، و نزد او می گویند بودند ، دینک Laat و عزی ، [3] و عذاب بن بی سوادی در پشت ، بیرون می آیند از آن اگر محافظت شده توسط ظهر، Vitrha در پشت او در بطحاء مکه، پس از آن او فرمان سنگ بزرگ روی سینه اش، پس از آن او می گوید: "او . هنوز هم در آن تا زمانی که او می میرد و یا کافر با محمد " [7] سپس بلال امتناع و می گوید: " من خداوند، هر کسی یک است."سپس ابوبکر الصدیق از کنار آنها گذشت ، پس وقتی آنها ناامید شدند که آن را از دین اسلام رد کنند ، آنها را از آنها خریداری کرد ، بنابراین او آنها را برای چهل اونس نقره از آنها خریداری کرد. [3] و گفته می شود که هفت اونس نقره گفته شده است ، و پنج عدد گفته شده است ، [4] و نه بار گفته شده است." [5] سپس وی آزاد شد و گفته می شود که وی توسط یک مادر مشرک مشکی ، توسط مادرش بنی امیه خریداری شده است. [3] [7]

مینیاتور فارسی بلال را هنگام اجرای فراتر از کعبه در روز فتح مکه ، محاصره شده توسط صحابه ، به تصویر می کشد .

بلال به یثرب مهاجرت کرد و بر سعد بن ختیمه فرود آمد ، [6] و برادر پیامبر اکرم بین او و عبیداه بن الحارث بن المطلب ، [6] و بین او و ابوعبیده بن الجاره گفته شد . [8] بلال شاهد نزد پیامبر اکرم ، نبرد بدر بود و آن روز اموی بن خلف استاد سابق خود را که عذاب دهنده او بود ، به قتل رساند. [9] و او در بقیه همه فتوحات خود با او شرکت کرد ، [3] و پیامبر اکرم هنگام دعوت به دعا او را به عنوان موزین گرفت ، بنابراین بلال اولین کسی بود که بنابراین ، [3] [6] او یکی از سه موذن پیامبر اکرم با ابو مهدورا الجمحی استو عمرو بن ام مکتوم ، پس اگر بلال غایب بود ، ابو مهدورا مجاز بود ، و اگر ابو مهدوره از دست داد ، عمرو بن ام مکتوم مجاز بود. [10] در روز فتح مکه ، پیامبر اکرم به بلال دستور داد تا کعبه را صعود کند و دعای فرج آن را فراخواند ، و او نیز چنین کرد. [3] [10]

هنگامی که پیامبر اکرم درگذشت ، بلال از دادن مجوز به کسی پس از پیامبر اکرم امتناع ورزید ، [11] مگر اینکه یک بار آنها را صدا کردند که ندای دعا را بخواند. [1] بلال آمد به ابوبکر او خواست تا به او اجازه به شرکت در فتوحات، و او خودداری کرد ابوبکر، و گفت به او: « من قسم دادن خدا ، ای بلال، و Hrmte و حق من، آن رشد کرده است و تضعیف شده، و به من نزدیک »، تا زمانی که مرگ با او ماند از ابوبکر، پس از آن عمر بن الخطاب آمد تا از او اجازه بخواهد ، و او امتناع كرد ، و بلال اصرار كرد ، پس او را به او مجوز داد و به طرف شام بیرون رفت. [3] [11] پس ابرووایا الخولانی با او به اقتضای بنی بنیان در داریا رفت و آنها را خطاب قرار داد ، بنابراین گفتند: «ما موعظه های شما را به شما داده ایم و كافر بوده ایم ، باشد كه خداوند ما و پادشاهان را راهنمایی كند ، بنابراین خداوند ما را آزاد كرد و ما فقیر هستیم ، بنابراین خداوند ما را غنی كرده است . [3] گفته می شد که حضرت محمد همسر را خواهر عامر و عاقل ، خالد و ایاس پسران Alknanah بکر، [12] و گفته شد ، اما او ازدواج کرده زن از بنی سگ بن گل. [13]

مقبره بلال بن رباح در درب کوچک در دمشق .

بلال در الشام درگذشت ، اما در مکان و زمان وفات وی تفاوت داشت.گفته شد که وی در سال 20 هجری در دمشق درگذشت ، [1] [13] و در باب الصغیر دفن شد ، [5] و شصت سال داشت ، [1] [3] و گفته شد که در سال 21 هجری درگذشت ، [3] ] از مرگ او و در گفته شد طاعون از امائوس سال 17 هجری یا 18 هجری قمری است. [1] [7] گفته شد که وی در داریا درگذشت ، [1] [3] [7] و گفته می شود که وی در حلب درگذشت ، [3] [5] [7] و او هفتاد سال دارد. [1]

روایت است که وقتی مرگ فرا رسید ، وی گفت: " فردا ما با محمد و مهمانی او دیدار خواهیم کرد " ، و همسرش گفت: "و اول! و فرمود: "و شاد! » [3] در مورد ویژگی او ، او مردی با آدم قوی ، لاغر و قد بلند بود. [13] بلال بن رباح بدون اینکه دنبال شود ، درگذشت. [1]

موقعیت وی [ ویرایش ]

بلال جایگاه والایی با پیامبر اسلام داشت. ابوهریره نقل کرد که پیامبر اکرم در نماز صبح به بلال فرمود: " به من بگویید لطفا کارهایم را در اسلام انجام دهم. برای امشب من شنیده ام ترس از صندل خود را در دست من در بهشت. »بلال گفت:" من یک کار را انجام نمی من امیدوارم که من در ساعت شب و یا روز انجام تصفیه به طور کامل نیست، مگر اینکه من به خداوند من دعا آنچه که من به دعا گفته شده بود. " انس بن مالک روایت از حضرت محمد گفت: « در مسابقه چهار: من سابق عرب، سلمان ایرانیان سابق، و بلال حبشه سابق، و صاحب روم سابق »، به روایت عبدالرحمان بن بن جابر بیش از : «حضرت محمد استادان از سودان: لقمان و Negus بلال و خوابگاه ». گفت: سعد بن ابی وقاص: « ما با شد مسنجر از خدا شش تلویزیون کنار گذاشته، مشرک گفت: بازیگران از آن شما نیست Ajtrion ما، و من و پسر از مسعود و بلال و مرد Hvel و دیگران، خدا نازل  اخراج کسانی که ادعا صبح و شام خدای خود ، می خواهید به شما را در رویارویی از خود از چیزی و از حساب شما در آنها از چیزی که Vttrdhm باید ستمگر باشد ،   همانطور که ما یکدیگر را ترسیم کردیم تا به آنها بگوییم اوهالا خدا در بین ما خدا نیست   . [3] می گوید یحیی بن سعید آل - انصاری که عمر بن - خطاب گفت فاضل ابوبکر، و آغاز شده توصیف اعمال خوب او، و پس از آن گفت: « این است استاد ما بلال خوبی از اعمال خوب او »، [3] به عنوان عمر می گوید: «ابوبکر استاد ما است و من استاد خود را آزاد می کنم . [4] [5]

روایت او از حدیث پیامبر [ ویرایش ]

• به نقل از : پیامبر محمد . [1]
• به روایت : عبدالله بن عمر، ابو عثمان AL-NAHDI، الاسود بن یزید آل - Nukha'i، عبدالرحمان بن ابی لیلی، ابوبکر الصدیق، عمر بن خطاب، اسامه بن زید، کعب بن Ajra، عبدالرحمان بن Asila آل Sanabi، ابو ادریس Khoulani، سعید بن مسیب، الحکم بن مینا [3] و علی بن ابی طالب و عبدالله بن مسعود و جبیر بن عبدالله بن عمرو بن حرام و ابوسعید و بارا بن [5] حارث بن صید و سهیل بن ابی جندال و سوئد ، پسر بی احتیاطی شاداد سیر آیز بن بن عامر و ماه بن حوشاب و طارق بن شبه و قصایبه بن ذوایبنعیم بن زیاد ، ابوزیاء البكری ، ابو سلام الحمسی و ابوعمر الحسنی. [1]
• زخم و اصلاح : من بقایای ابن مختلاد تا بلال بن رباح را در مثنوی خود 44 مثله ، از جمله چهار حدیث ، چهار حدیث به توافق رساندم ، و یک حدیث با آن موافقت کرد ، و بخاری دو حدیث منحصر به فرد و یک مسلمان با یک حدیث به حالت تعلیق درآورد ، [3] همانطور که این گروه در کتابهای خود روایت می کند . [1]

کتابها و مطالعات روی آن [ ویرایش ]

• بلال بن رباح ، عبدالحمید گودا الصحار ،
• بلال بن رباح ، عبد الوهاب آل اسوانی ،
• کتاب کد بلال توسط دکتر احمد خیری العماری ، 2017 ، به داستان زندگی بلال بن رباح با یک نگاه فلسفی قابل تامل پرداخته است.

شخصیت وی در فیلم و تلویزیون [ ویرایش ]

• 1951  : ظهور اسلام ، فیلمی در مورد دوران ظهور اسلام ، توسط بازیگر محمد سالم حسن اجرا شد
• 1953  : فیلم خالد بن ال ولید روی داستان زندگی خالد بن ال ولید با بازی در نقش حسین سیدقی ، که بلال بن رباح را بازی می کرد ، بازیگر عبدالعزیز سعید
• 1953  : فیلم بلال موذن مسیح در داستان زندگی بلال بن رباح ، و بازیگر یحیی شاهین
• 1975  : فیلم الریسلا و نقش بلال بن رباح بازیگر علی احمد سالم را بازی کرد
• 1981  : سریال کعبه ، با سرپرستی بلال بن رباح ، بازیگر محمد عنانی .
• 1993  : وعده واقعی ، و نقش بلال بن رباح بازیگر نقش ناصر سیف را بازی می کند .
• 2003  : سریال The Man of Fate ، روی داستان زندگی عمرو ابن العاص با بازی در نقش نور الشریف . و نقش بلال بن رباح ، بازیگر احمد یوسف .
• 2007  : سریال خالد بن ال ولید ، روی داستان زندگی خالد بن آل ولید با بازی سامر المصری . و نقش بلال بن رباح ، بازیگر فیصل الامیری .
• 2008  : سریال قمر بنی هاشم ، مظهر نقش بلال بن رباح ، بازیگر یاسر عبدل لطیف است .
• 2010  : سریال «الققاء بن عمرو التمیمی » ، درباره داستان زندگی الققاع بن عمرو التمیمی ، با بازی در نقش سلمان حداد . و نقش بلال بن رباح ، بازیگر هشام کافارنه .
• 2010  : سریال ریاض الحق در مورد حکومت ابوبکر الصدیق و عمر بن الخطاب. نقش از بلال بن رباح نماینده براکت مکی .
• 2012  : سریال عمر ، درباره داستان زندگی عمر بن الخطاب با بازی با سامر اسماعیل . و نقش بلال بن رباح ، بازیگر فیصل الامیری .
• 2015  : فیلم سه بعدی بلال ، براساس شرح حال زندگی بلال بن رباح. صدای توسط بلال بن رباح، بازیگر نقش اول مرد پخش شد Adwali Akinoi Agbaji، برای نسخه انگلیسی و قصی Khsar برای نسخه عربی، و بازیگر Engin از قهوهای مایل به زرد Duziatan، برای نسخه ترکی.

منبع

https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%84_%D8%A8%D9%86_%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%AD