فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳
... یکی سخت سوگند شاهانه خورد
به روز سپید و شب لاژورد
به دادار کاو این جهان آفرید ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۲
... به دادار دارنده سوگند خورد
به روز سپید و شب لاژورد
به خورشید و ماه و به تخت و کلاه ...
================================
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۴
... بدادار دارنده سوگند خورد
بروز سپید و شب لاژورد
که جز ترگ رومی نبیند سرم ...
================================
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷
... برآشفت یک روز و سوگند خورد
به روز سپید و شب لاژورد
که او را به جز بسته در بارگاه ...
================================
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱
... چهارم چو از چرخ گیتی فروز
بیندازد آن چادر لاژورد
پدید آید از جام یاقوت زرد ...
================================
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۶
... سپاه پراگنده را گرد کرد
زمین آهنین شد هوا لاژورد
پذیره فرامرز شد با سپاه ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۲
... خروشان و جوشان و دل پر ز درد
دو رخ زرد و لبها شده لاژورد
که نفرین برو باد کو را ز پای ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷
... جهاندار زرین یکی تخت کرد
دو کرسی ز پیروزه و لاژورد
یکی تاج پرگوهر شاهوار ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۴
... بهشتم برآمد یکی تیره گرد
بران سان که خورشید شد لاژورد
بپوشید دیدار ایران سپاه ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۵
... همی گفت گریان و دل پر ز درد
دو رخساره زرد و دو لب لاژورد
بزرگان داننده برخاستند ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۷
... یکی نامه بنوشت با داغ و درد
دو دیده پر از خون و رخ لاژورد
ز دارای داراب بن اردشیر ...
... کنون بودنی بود و ما دل به درد
چه داریم ازین گنبد لاژورد
کنون گر بسازی و پیمان کنی ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵
... بدو اندر آویخته چار مرد
رخان از کشیدن شده لاژورد
نه کرپاس جایی درید آن گروه ...
================================
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۴
... بر کید بودند کین جام کرد
به روز سپید و شب لاژورد
همی طبع اختر نگه داشتند ...
================================
- بروز سپید و شب لاژورد
- بدادار دارنده سوگند خورد…….بروز سپید و شب لاژورد
- یکی سخت سوگند شاهانه خورد…….به روز سپید و شب لاژورد
- برآشفت یک روز و سوگند خورد…..به روز سپید و شب لاژورد
- بر کید بودند کین جام کرد…..به روز سپید و شب لاژورد