طرح «غیبت حقیقت محمدیه» در شعر عرفی شیرازی، ریشه در چند علت اساسی دارد که فراتر از یک موضوع صرفاً ادبی است:
۱. بیان عمق ارادت و عشق
عرفی شیرازی، مانند بسیاری از شاعران عارف، عشق و ارادت بینظیری به پیامبر اسلام (ص) داشت. او با طرح «غیبت محمدیه»، اندوه ناشی از دوری فیزیکی از پیامبر را به شکلی اغراقآمیز و شاعرانه بیان میکند تا عمق این عشق را به تصویر بکشد. بیان این غم به اندازهای عمیق است که گویی بر کل هستی تأثیر میگذارد، و این نشان میدهد که عشق او به پیامبر از یک حس شخصی فراتر رفته و به یک عشق جهانی تبدیل شده است.
۲. تاکید بر جایگاه کیهانی پیامبر
در عرفان اسلامی، حقیقت محمدیه (نور محمدی) اصل و منشأ آفرینش است. عرفی با بیان تأثیر غیبت پیامبر بر آفرینش، به این جایگاه کیهانی اشاره میکند. وقتی او میگوید که غیبت پیامبر باعث «خفقان آفرینش» میشود، در واقع نشان میدهد که نبود این حقیقت در جهان (از نظر فیزیکی)، نظم و حیات آن را مختل میکند. این بیان، پیامبر را به عنوان قطب عالم امکان و دلیل وجود هستی معرفی میکند.
۳. ایجاد پارادوکس عاطفی و معنوی
عرفی با طرح این مفهوم، یک پارادوکس زیبا میآفریند:
از یک سو، پیامبر از لحاظ فیزیکی غایب است.
از سوی دیگر، این غیبت به جای اینکه منجر به فراموشی شود، حضوری قویتر و تأثیرگذارتر در قلب و روح هستی ایجاد میکند.
این پارادوکس نشان میدهد که عشق و ارادت به حدی قدرتمند است که میتواند بر دوری فیزیکی غلبه کند و معشوق را به یک حقیقت همیشهحاضر تبدیل سازد. این شیوه بیان، به شعر عرفی عمق و ماندگاری خاصی میبخشد.
بنابراین، عرفی با طرح «غیبت حقیقت محمدیه»، نه تنها اندوه خود را بیان میکند، بلکه جایگاه والای پیامبر در عالم وجود را به تصویر میکشد و پیامی عرفانی دربارهٔ قدرت عشق و تأثیر معنوی میرساند.