شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹
… زبان من آندوست ذاکر است
غایب نباش یک نفس از دوست زانکه دوست
در غیبت و حضور تو پیوسته حاضر است
حسن وی است آنکه مرا ورانه اوّلست
عشق من است آنکه مرا …
----------------
شمس مغربی » ترجیعات » شمارهٔ ۱
… از نام عاشق و معشوق
بل مراد از حجاب ظلمت و نور
نیست الا خفا غیبت و کون
نیست الا بر ز عین و ظهور
زانکه عشق وحید و بی همت
بیشتر از جهان زو ره …
----------------
شمس مغربی
=================
شمس مغربی:غیبت
در آثار شمس مغربی، «غیبت» مفهومی عمیقاً عرفانی و فلسفی دارد. او برخلاف عبید زاکانی که غیبت را در معنای اخلاقی (بدگویی) به کار میبرد و بر خلاف عرفی و حزین که آن را به دوری فیزیکی یا معنوی از معشوق انسانی یا الهی تفسیر میکنند، غیبت را به عنوان یک اصل وجودی و هستیشناسانه مطرح میکند.
شواهد از آثار شمس مغربی
۱. غیبت به معنای غیاب ظاهری در مقابل حضور باطنی
شمس مغربی در غزلیات خود، به حضور دائمی و همهجایی خداوند اشاره میکند. از دید او، غیبت واقعی مربوط به معشوق (خداوند) نیست، بلکه مربوط به سالک و عاشق است که در غفلت خود، از حضور معشوق غایب میشود.
شاهد متنی:
غایب نباش یک نفس از دوست زانکه دوست
در غیبت و حضور تو پیوسته حاضر است
تحلیل: این بیت یکی از کلیدیترین مفاهیم عرفانی را بیان میکند. "غیبت و حضور تو" به دو حالت درونی انسان اشاره دارد: حالتی که انسان از خداوند غافل است (غیبت درونی) و حالتی که به او توجه دارد (حضور درونی). اما دوست (خداوند) همواره حاضر است. این غیبت، غفلت و بیخبری انسان است و نه نبود خداوند.
۲. غیبت به معنای پنهان بودن ذات الهی
در آثار شمس مغربی، غیبت یک مفهوم کیهانی است که به پنهان بودن ذات مطلق خداوند (که در اصطلاح عرفانی به آن "عین" یا "ذات" میگویند) اشاره دارد. جهان هستی (کون) همان ظهور و آشکار شدن این ذات پنهان است.
شاهد متنی:
بل مراد از حجاب ظلمت و نور
نیست الا خفا غیبت و کون
نیست الا بر ز عین و ظهور
تحلیل: در این ابیات، شمس مغربی «غیبت» را همارز با «خفا» (پنهان بودن) و در مقابل «ظهور» (آشکار شدن) قرار میدهد. او معتقد است که جهان (کون) همانند سایهای است که از ذات اصلی و پنهان (غیبت) برآمده است. این نگاه، از عرفان ابن عربی تأثیر گرفته و نشان میدهد که غیبت در اینجا نه یک عمل اخلاقی است و نه یک حالت صرفاً عاطفی، بلکه حالت وجودی ذات باریتعالی پیش از تجلی و ظهور است.
نتیجهگیری
«غیبت» در شعر شمس مغربی، به بالاترین سطح معنایی خود میرسد. او این واژه را از یک مفهوم اخلاقی و عاطفی فراتر برده و آن را به یک مفهوم فلسفی و عرفانی عمیق تبدیل میکند:
غیبت به معنای پنهان بودن ذات الهی و رازآلود بودن آن.
غیبت به معنای غفلت و بیخبری سالک از حضور دائمی خداوند.
این کاربرد، غیبت را به جایگاهی بنیادین در هستیشناسی و سیر و سلوک عرفانی شمس مغربی میرساند.