عبارت «درون کعبه» و «رسم قبله» در ادبیات عرفانی، بهویژه در شعر مولانا، برای بیان یک حقیقت عمیق و مهم استفاده میشود: حقیقت دین و بندگی در باطن است، نه در ظاهر.
تفسیر «درون کعبه»
در نگاه مولانا، درون کعبه نمادی از حقیقت توحید و وحدت وجود است. در حالی که مردم در بیرون به سوی کعبه روی میآورند، مولانا به ما میگوید که باطن این خانه خالی است و هیچ بتی در آن نیست. این خالی بودن نماد وحدت مطلق خداوند است.
این مفهوم نشان میدهد که مقصد نهایی، نه یک مکان مادی، بلکه ذات بیهمتای الهی است که درون و بیرون ندارد.
تفسیر «رسم قبله»
«رسم قبله» به معنای رعایت قوانین ظاهری و آداب و رسوم دینی است. این شامل رو کردن به سوی کعبه در هنگام نماز میشود.
در نگاه عارفان، «رسم قبله» برای تعلیم و نظمبخشی به مردم است، تا جهتگیری و تمرکز خود را در عبادت پیدا کنند.
اما مولانا تأکید میکند که نباید در رسم ماند و از حقیقت غافل شد.
پیوند این دو مفهوم
مولانا با کنار هم قرار دادن «درون کعبه» و «رسم قبله»، این پیام را میدهد:
«رسم قبله» (توجه به بیرون و ظواهر) وسیلهای برای رسیدن به «درون کعبه» (حقیقت باطنی و بیهمتای خداوند) است. اگرچه مردم در بیرون به سوی کعبه میروند، اما حقیقت در باطن و درون آن نهفته است.
بسیاری از عارفان معتقدند که وقتی انسان به حقیقت میرسد و درون کعبه را درک میکند، دیگر قید و بند رسم قبله برای او معنای سابق را ندارد، زیرا او از شریعت ظاهری به حقیقت باطنی رسیده است.