در آثار مولانا، «خورشید» و «کعبه» دو نماد بسیار مهم و پرکاربرد هستند که اغلب برای بیان مفاهیم عرفانی به کار میروند. مولانا این دو نماد را به شیوهای در هم میآمیزد که رابطه میان نور الهی (خورشید) و مقصد نهایی (کعبه) را آشکار میسازد.
خورشید: نماد نور الهی و عشق مطلق
معنای ظاهری: خورشید منبع نور و گرما و حیات است.
معنای عرفانی: در نگاه مولانا، خورشید نمادی از ذات خداوند، عشق الهی، و حقیقت مطلق است. این خورشید، نور معرفت را بر دلها میتاباند و آنها را زنده میکند. مولانا معشوق خود (شمس تبریزی) را نیز به خورشید تشبیه میکرد، زیرا او را تجلیگاه نور الهی میدانست.
کعبه: نماد مقصد و قبله
معنای ظاهری: کعبه مقصد حج و قبلهٔ نماز مسلمانان است.
معنای عرفانی: کعبه در شعر مولانا نمادی از مقصد نهایی، حقیقت درونی و قلب انسان است. مولانا تأکید میکند که کعبهٔ واقعی، نه یک بنای سنگی، بلکه حقیقت الهی است که در دل عاشقان تجلی مییابد.
ارتباط خورشید و کعبه در نگاه مولانا
مولانا این دو نماد را به شیوههای مختلفی به یکدیگر پیوند میزند تا سیر و سلوک عرفانی را توضیح دهد:
کعبه، قبلهٔ خورشید: در یکی از عمیقترین مفاهیم، مولانا میگوید که خورشید (نور الهی) خود به سوی کعبه (حقیقت) روی میآورد. این یعنی، حقیقت آنقدر عظیم و جاذب است که حتی خود نور الهی نیز به سوی آن میل دارد. این مفهوم نشان میدهد که کعبه، والاترین مقصد در عالم هستی است.
تابش خورشید بر کعبه: از دیدگاه دیگر، خورشید (نور معرفت) بر کعبه (دل سالک) میتابد. مولانا میگوید که اگر قلب انسان پاک و آماده باشد، نور معرفت الهی بر آن میتابد و آن را به یک کعبهٔ واقعی تبدیل میکند.
خورشید و کعبهٔ بینشان: مولانا گاهی هر دو نماد را فراتر از حد و مکان میبرد. او میگوید خورشید و کعبهٔ حقیقی، هر دو بینشان و بیحد و مرز هستند. این یعنی حقیقت الهی نه در یک مکان (کعبه) میگنجد و نه در یک زمان، بلکه بینهایت و در همه جا حاضر است.
به طور خلاصه، در آثار مولانا، خورشید منبع نور و عشق الهی است و کعبه مقصد و قبلهٔ این عشق است. این دو نماد مکمل یکدیگرند و نشان میدهند که راه رسیدن به حقیقت، از طریق تابش نور عشق الهی بر کعبهٔ دل میگذرد.