در شعر عرفانی، «آفاقی» (جهان بیرونی و محسوس) در مقابل «انفسی» (جهان درونی و معنوی) قرار میگیرد. عارفان بر این باورند که برای رسیدن به حقیقت، باید از سیر در آفاق (جستجو در بیرون) دست کشید و به سیر در انفس (جستجو در درون) پرداخت.
تفسیر احتمالی این عبارت بر اساس مفاهیم عرفانی:
کعبه: در اینجا، کعبه میتواند نماد حقیقت مطلق (خداوند) یا حقیقت درونی انسان باشد.
بیاید به نزد آفاقی: این بخش اشاره به ظهور و تجلی حقیقت در جهان مادی دارد.
اگر این بیت را با اندکی تغییر، به یکی از ابیات شناختهشدهٔ مولانا مربوط بدانیم، تفسیر آن معنای عمیقتری پیدا میکند. برای مثال، بیت زیر از مولانا (غزل شمارهٔ ۴۴۷):
در بیتِ من آمد آن، در پیشِ من آن کعبه از بهرِ طوافِ جان، یک باره به جان آمد
تفسیر این بیت مولانا
در این بیت، مولانا میگوید: «آن کعبه (حقیقت الهی) به داخل بیت من (خانه و قلب من) آمد.» و «برای آنکه جان من را طواف کند، یکباره به قلب من آمد.»
این بیت به وضوح نشان میدهد که در نگاه عارف، حقیقت الهی (کعبه) برای یافتن عاشق، به درون او میآید. این برخلاف باور عمومی است که انسان باید به دنبال حقیقت برود. مولانا میگوید که اگر قلب انسان آماده باشد، حقیقت خود به او روی میآورد.
بنابراین، عبارت «کعبه بیاید به نزد آفاقی» میتواند اشاره به همین حقیقت داشته باشد که اگر انسان در درون خود آمادهٔ پذیرش باشد، حقیقت از جهان بالا به او نزدیک میشود و در جهان او (آفاق او) تجلی پیدا میکند. این همان سفری است که از بیرون به درون است.
چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی
بیا حیات همه ساقیان بپیما زود
این ابیات زیبا از مولانا جلالالدین بلخی (غزل شمارهٔ ۲۵۸) است و در ادامهٔ همان مفهوم عمیق عرفانی که پیشتر به آن اشاره شد، قرار دارد.
بیت کامل چنین است:
چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی بیا حیات همه ساقیان بپیما زود
تفسیر و معنای عرفانی
این دو بیت، یک تصویر استعاری و قدرتمند از حالتی را به نمایش میگذارد که در آن، حقیقت (کعبه) به سوی انسان مشتاق (آفاقی) میآید.
۱. چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی این مصرع بیانگر یک رویداد خارقالعاده و غیرمنتظره است. کعبه نماد حقیقت مطلق و ذات الهی است که معمولاً انسانها برای رسیدن به آن، باید سختیها و مشقتهای زیادی را تحمل کنند و به سوی آن سفر کنند. اما مولانا میگوید در عالم عشق و عرفان، گاهی اوقات این روند برعکس میشود: حقیقت (کعبه) خود به سوی انسان میآید.
آفاقی: به معنای کسی است که در جهان بیرونی و مادی سیر میکند.
تفسیر عرفانی: مولانا به این انسانهای عادی که در دنیای مادی زندگی میکنند میگوید: "اگر شما در مسیر حقیقت قرار بگیرید و قلبتان آماده باشد، حقیقت آنقدر مشتاق است که خود به شما نزدیک میشود." این مفهوم بیانگر این است که گاهی لطف الهی چنان شامل حال سالک میشود که او را از طی کردن راه طولانی رها میکند و به او نزدیک میشود.
۲. بیا حیات همه ساقیان بپیما زود در این مصرع، مولانا بلافاصله پس از بیان این واقعهٔ شگفتانگیز، از مخاطب خود میخواهد که کاری را انجام دهد.
بیا: یک دستور و درخواست فوری برای عمل است.
حیات همه ساقیان: نمادی از عشق الهی و شراب معرفت است که عارفان و عاشقان (ساقیان) از آن سیراب میشوند.
بپیما زود: به معنای "به سرعت بنوش" یا "به سرعت دریافت کن" است.
تفسیر کلی: مولانا در بیت دوم به مخاطب میگوید: "حالا که میبینی حقیقت (کعبه) به این نزدیکی آمده و آمادهٔ تجلی است، وقت آن است که به سرعت، جام عشق و معرفت را که در دسترس توست، بنوشی و از آن سیراب شوی. این فرصت گرانبها را از دست نده."
این ابیات در مجموع، نشان میدهند که عشق به خدا، یک رابطهٔ دوطرفه است. اگرچه انسان به دنبال خدا میگردد، اما خدا نیز مشتاق است تا به قلب عاشقان روی آورد و آنها را از شراب معرفت خود سیراب کند. وظیفهٔ انسان، آماده کردن دل خود برای این تجلی و بهرهبرداری سریع از این فرصت الهی است.