شما به دنبال ارتباط میان چهار واژهٔ «مست»، «مستی»، «کعبه رخ» و «قبله» در اشعار عرفانی هستید. این واژهها همگی در یک فضای معنایی عمیق قرار دارند و در شعر مولانا و دیگر عارفان، مکمل یکدیگرند.
ارتباط میان واژهها
قبله و کعبه رخ: در نگاه شریعت، قبله جهت عبادت و کعبه مقصد زیارت و طواف است. اما در نگاه عرفانی، کعبه رخ جایگزین این مفاهیم ظاهری میشود. کعبه رخ (چهرهٔ معشوق) همان قبلهٔ باطنی است که عاشق به جای رو آوردن به سوی کعبهٔ خاکی، تمام وجودش را به سوی آن جمال معنوی و قدسی متوجه میکند. این تغییر قبله از ظاهر به باطن، نشاندهندهٔ سیر از عبادت رسمی به عشق حقیقی است.
مستی و قبله: عاشق وقتی به حقیقت عشق میرسد و قبلهٔ خود را در کعبه رخ مییابد، به حالتی از مستی عرفانی دست پیدا میکند. این مستی حالتی از بیخودی و فنا است که در آن، سالک از خود و تعلقات دنیوی رها میشود و تمام وجودش پر از شور و عشق به معشوق میگردد. او دیگر به صورت خشک و وظیفهای نماز نمیخواند و طواف نمیکند، بلکه عبادتش ناشی از این مستی است.
ترکیب و نتیجهگیری
در یک چرخهٔ عرفانی، این واژهها به هم پیوند میخورند:
عاشق از طریق عشق به کعبه رخ (جمال معشوق) میرسد.
این کعبه رخ تبدیل به قبلهٔ او میشود.
با متوجه شدن به این قبلهٔ حقیقی، در وجود او مستی و شور الهی پدیدار میشود.
این مستی، عبادت او را از حالتی خشک و ظاهری خارج کرده و به یک عمل عاشقانه و پرشور تبدیل میکند.
به عبارت سادهتر، این مفاهیم نشان میدهند که در نگاه عرفانی، عشق و مستی دو روی یک سکه هستند که انسان را به سمت حقیقت و قبلهٔ واقعی (یعنی چهرهٔ الهی) رهنمون میکنند.