این مصرع و بیت که شما اشاره کردید، از سرودههای مولانا جلالالدین بلخی است و به درستی بیانگر همان مفهوم عمیقی است که پیشتر توضیح داده شد.
بیت کامل چنین است:
کعبه طواف میکند بر سر کوی یک بتی
این چه بتی است ای خدا این چه بلا و آفتی
تفسیر عرفانی بیت
این بیت یکی از شاهکارهای مولانا در بیان مفاهیم پیچیدهٔ عرفانی است. در نگاه اول، این عبارت ممکن است کفرآمیز به نظر برسد؛ زیرا کعبه، قبلهٔ مسلمانان است و بتپرستی در اسلام گناهی بزرگ محسوب میشود. اما مولانا از این تضاد ظاهری برای بیان حقیقتی بزرگتر استفاده کرده است.
۱. کعبه: نماد عبادت ظاهری کعبه در اینجا نماد ظاهر شریعت، عبادات رسمی و اعمال دینی است که مردم به آن پایبند هستند. این مکان مقدس، نقطهٔ تجمع و طواف مؤمنان است.
۲. بت: نماد معشوق حقیقی در نگاه مولانا، بت در اینجا به معنای بت سنگی یا چوبی نیست، بلکه استعاره از معشوق حقیقی، یعنی ذات خداوند است. این معشوق چنان جمال و کمالی دارد که تمام موجودات، حتی کعبه، در برابر عظمت او سر تعظیم فرود میآورند و به دور او میگردند.
۳. طواف کعبه بر سر کوی یک بت این مصرع نشان میدهد که کعبه، که خود مرکز طواف است، در حقیقت به دور چیزی والاتر و مقدستر میچرخد. «سر کوی یک بت» به معنای کوی معشوق، یعنی مقام قرب الهی و حقیقت مطلق است. مولانا میگوید: کعبهٔ ظاهری که قبلهٔ مردم است، خودش نیز در حال طواف و عاشقیِ آن حقیقت باطنی است.
۴. این چه بتی است ای خدا... بیت دوم، حالت حیرت و شگفتی مولانا را از این حقیقت عمیق نشان میدهد. او با شگفتی میپرسد: این چه معشوقی است که حتی قبلهٔ عبادت نیز عاشق اوست؟ این چه جذبه و کششی است که همه چیز را در طواف خود قرار میدهد؟ کلمهٔ «بلا و آفت» در اینجا به معنای مصیبت و بدبختی نیست، بلکه به معنای جذبه، کشش و شوری است که از عشق الهی برمیخیزد و وجود انسان را به هم میریزد. این «آفت» همان عشقی است که عقل و هوش از سر میبرد.
در نهایت، این بیت نشان میدهد که عشق الهی بالاتر از هرگونه فرم و قالب ظاهری است. حتی عبادات و مکانهای مقدس نیز در برابر حقیقت مطلق عشق، رنگ میبازند و خود نیز عاشق و شیدای آن حقیقت میشوند.