«کعبهٔ پُربتان» عبارتی بسیار ریشهای و پرمعنا در شعر مولوی است که به یک نقد عمیق عرفانی اشاره دارد. این عبارت در دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۲۸۹، به زیبایی آمده است:
ز دست بتان گریز و به بتخانه آی کعبهٔ پُربتان بگذار و در خانهٔ ما آی
معنای «کعبهٔ پُربتان»
این عبارت یک تناقضنمای آگاهانه است. کعبه نماد توحید و پاکی است، در حالی که بتان نماد شرک و ناپاکی هستند. مولوی با این ترکیب، یک مفهوم عمیق را بیان میکند:
کعبهٔ پُربتان: نماد دلی است که به ظاهر خداپرست است، اما در باطن، پر از بتهای نفس، غرور، ریا و تعلقات دنیوی است.
کعبهٔ پُربتان: همچنین میتواند نماد عبادتی ظاهری و خالی از عشق باشد که در آن، مناسک و تشریفات جایگزین حقیقت شدهاند.
پیام اصلی بیت:
مولوی با این بیت، خطاب به سالک میگوید:
«کعبهٔ پُربتان را رها کن»: از عبادتی که ظاهرش مقدس، اما باطنش آلوده به ریا و شرک است، دست بردار. این یک نقد تند به کسانی است که به ظاهر مذهبی هستند، اما در درونشان، همچنان به بتهای خودپرستی و جاهطلبی چسبیدهاند.
«به بتخانه بیا»: این بخش از بیت نیز یک تناقض است. «بتخانه» در اینجا نماد مکانهای غیررسمی، مانند خرابات، خانقاه یا جایی است که عشق بیقید و شرط و خارج از چارچوبهای خشک مذهبی پرستش میشود. این همان مکانی است که عارفان در آن حقیقت را مییابند.
در نتیجه، مولوی با این عبارت میخواهد بگوید که پاک بودن دل از تعلقات نفسانی، مهمتر از پاک بودن یک مکان مقدس است. گاهی «بتخانهٔ عاشقان»، از «کعبهٔ پُربتان» حقیقیتر و الهیتر است.