در شعر مولوی، استفاده از نمادهای «کعبه»، «لشکر» و «پیل»، تصویری از نبرد باطنی انسان ارائه میدهد که ریشه در داستان قرآنی اصحاب فیل (سورهٔ فیل) دارد.
معنای نمادین
مولوی واقعهٔ تاریخی حملهٔ ابرهه با سپاه فیل به کعبه را به یک نبرد عرفانی در درون انسان تبدیل میکند:
کعبه: نماد قلب، جان و حقیقت الهی است که در وجود هر فرد جای دارد و باید از هر گونه گزند و هجوم در امان باشد.
لشکر و پیل: نمادی از نفس اماره، هوای نفس، غرور، و شهوات دنیوی هستند. فیل به دلیل قدرت، سرسختی و غرور ذاتیاش، استعارهای از نفس است که با سپاهی از امیال مادی و خودخواهی، به قصد نابودی پاکی و قداست قلب (کعبهٔ وجود) هجوم میآورد.
کاربرد این نماد در شعر مولوی
مولوی در ابیات مختلف به این نبرد درونی اشاره میکند:
غزل شماره ۹۸۴: «ای ابابیل هین که بر کعبه / لشکر و پیل بیکران آمد» در این بیت، مولوی از نیروهای غیبی و الهامات درونی (ابابیل) کمک میخواهد تا قلب او را از هجوم بیشمار افکار و شهواتی که مانند لشکر ابرهه به آن هجوم آوردهاند، نجات دهند.
غزل شماره ۱۳۹۵: «پیل به خرطوم جفا قاصد کعبه شده است / من چو ابابیل حقم یاور هر کرگدنم» در اینجا، مولوی خود را در قامت یک مدافع روحانی نشان میدهد. او میگوید که نفس سرکش (پیل) با زور و جفا قصد تخریب کعبهٔ جان را دارد، اما او به عنوان یک عارف، مانند ابابیل خداست که برای دفاع از حقیقت ایستادگی میکند.
در مجموع، این تمثیل به ما میآموزد که بزرگترین جهاد، نبرد با نفس است. انسان باید برای حفاظت از کعبهٔ قلب خود، با لشکر و فیلهای درونی بجنگد و در این راه، به لطف و یاری خداوند چشم امید داشته باشد.