در دیوان شمس، غزل شماره ۸۷۴، مولوی با یک تصویر شگفتانگیز و معکوس، به مفهومی عمیق و عرفانی اشاره میکند:
«امروز کعبه بین که روان شد به سوی حاج / کز وی هزار قافله فرخنده میشود»
معنای «کعبه روان شد به سوی حاج»
این بیت یکی از زیباترین تعابیر مولوی دربارهٔ جذب الهی و رحمت خداوند است. به طور معمول، این حجاج و زائران هستند که به سوی کعبه میروند، اما مولوی این قاعده را برهم میزند و میگوید: «امروز کعبه به سوی حاجی روان شد.»
این تصویر نمادی از چند حقیقت عرفانی است:
کشش معشوق به سوی عاشق: این عبارت نشاندهندهٔ این حقیقت است که اگرچه سالک با تلاش و اشتیاق به سوی خدا حرکت میکند، اما در اصل، این کشش الهی است که او را به سوی خود میخواند. این سفر، دوطرفه است و لطف و عنایت خداوند همیشه پیش از حرکت بنده وجود دارد.
لطف الهی: این بیت معجزه و کرامت عشق را به تصویر میکشد. برای عارفی که دلش سرشار از عشق است، لازم نیست رنج سفر بکشد، چرا که خودِ حقیقت (کعبه) به سوی او میآید.
باطن، مهمتر از ظاهر است: مولوی بار دیگر تأکید میکند که مکان فیزیکی اهمیت ندارد، آنچه مهم است دل پرشور و با اخلاص بنده است. اگر دل پاک باشد، حقیقت به آن دل وارد میشود و آن را به کعبه تبدیل میکند.
به طور خلاصه، این بیت یک پیام امیدبخش برای سالکان دارد: اگر تو با تمام وجود به سوی حقیقت حرکت کنی، گاهی حقیقت نیز برای در آغوش گرفتن تو، از جای خود برمیخیزد و به سویت میآید.