هم کعبه شمایید
در دیوان شمس، غزل شماره ۶۴۸، مولوی با یک شرطبندی عرفانی، مفهوم کعبه را به درون انسان منتقل میکند:
«گر صورت بیصورت معشوق ببینید / هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید»
معنای «هم کعبه شمایید»
این عبارت یکی از اوجهای فلسفهٔ عرفانی مولوی دربارهٔ وحدت وجود و خودشناسی است. در این دیدگاه:
کعبهٔ بیرونی، نمادی از کعبهٔ درونی: مولوی معتقد است که جستوجوی کعبه در بیرون، مرحلهٔ اول سفر است. سفر حقیقی زمانی آغاز میشود که سالک، به جای تمرکز بر مناسک و مکانهای خارجی، به باطن و حقیقت درونی خود روی آورد.
انسان، مقصد و مرکز است: زمانی که انسان به مرحلهٔ «دیدن صورت بیصورت معشوق» میرسد، یعنی ذات و حقیقت معشوق را درک میکند، متوجه میشود که مقصد و مقصود سفرش جای دیگری نیست. او خود به «کعبه» تبدیل میشود، چرا که وجود او تجلیگاه حقیقت الهی است. در این حالت، طواف و عبادت برای او بیمعناست، زیرا او خود قبله و مرکز عالم شده است.
تجلی حق در انسان: این بیت بیانگر این است که خداوند در دل انسانهای کامل تجلی میکند. بنابراین، برای رسیدن به خدا، لازم نیست به مکانهای دوردست رفت؛ کافی است که به درون خود نظر کنیم.
به عبارت دیگر، مولوی با جملهٔ «هم کعبه شمایید» به خواننده میگوید: شما خودتان خانهٔ خدا و قبلهٔ حقیقی هستید، پس سفر به درون را آغاز کنید تا به حقیقت برسید.