کعبه و وقوف
در غزل شماره ۲۶۰ حافظ، مفهوم کعبه و وقوف به هم پیوند خوردهاند تا معنای عمیق عرفانی را منتقل کنند. این ارتباط در بیت زیر به زیبایی نشان داده شده است:
"دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت / از شوق آن حریم ندارد سر حجاز"
وقوف: از توقف تا آگاهی
وقوف در لغت به معنای توقف کردن، ایستادن و آگاهی یافتن است. در مراسم حج، وقوف در عرفات یکی از ارکان اصلی است. اما در شعر حافظ، این واژه بار معنایی عمیقتری پیدا میکند:
وقوف ظاهری: توقف کردن و ایستادن در مکانی خاص.
وقوف عرفانی: آگاهی و معرفت یافتن به حقیقت یک چیز.
ارتباط وقوف و کعبه
حافظ با عبارت "وقوف یافت"، بر این نکته تأکید میکند که دل عاشق نه تنها به صورت فیزیکی به دور کعبه نمیگردد، بلکه به حقیقت آن (که همان کوی معشوق است) آگاه میشود.
"طواف کعبه کویت وقوف یافت": یعنی دلی که از طریق طواف در کوی معشوق، به حقیقت و ماهیت کعبه (به معنای حقیقت الهی) آگاه شده است. این آگاهی، بالاتر از هر عمل ظاهری است.
نتیجهگیری
حافظ با پیوند زدن کعبه و وقوف، بر این حقیقت تأکید میکند که هدف نهایی از هر عملی، رسیدن به آگاهی و معرفت است. دلی که به این آگاهی رسیده، دیگر میلی به اعمال ظاهری ندارد. از این رو، وقوف بر حقیقت عشق (طواف در کوی معشوق)، از وقوف ظاهری در مکانهای مقدس مانند حجاز، ارزشمندتر و بینیازکننده است.