در اشعار منتسب به حافظ، پیوند میان حضرت دوست و کعبه یکی از زیباترین و عمیقترین مفاهیم عرفانی را به نمایش میگذارد. در این دیدگاه، کعبه نمادی از هدف نهایی و مقصد عاشقان است، اما این مقصد نهایی در نهایت همان حضرت دوست (حقیقت الهی) است.
کعبه: نمادی از حضرت دوست
در بیت:
"به هیچ در نروم بعد از این ز حضرت دوست / چو کعبه یافتم آیم ز بتپرستی باز"
حضرت دوست به معنای خداوند یا معشوق ازلی است. حافظ در این بیت میگوید که از زمانی که کعبه را یافته است، از بتپرستی (تعلقات باطل و دنیوی) دست کشیده است. با توجه به مصرع اول، این کعبه در واقع همان حضرت دوست است.
این پیوند نشان میدهد که:
کعبه، تمثیلی از حضرت دوست است: کعبه یک مقصد فیزیکی نیست، بلکه نمادی از رسیدن به خدا و حقیقت الهی است.
یافتن حقیقت، رهایی از تعلقات است: وقتی انسان به حضرت دوست (کعبه حقیقی) میرسد، دیگر نیازی به بتپرستی و تعلق به چیزهای فانی ندارد.
مقایسه کعبه و حضرت دوست
حافظ با این نگاه، مرزهای بین مفاهیم را درمینوردد و میگوید که هدف نهایی از هر عبادت و سفری، رسیدن به حضرت دوست است. این سفر میتواند در قالب رفتن به کعبه باشد، اما کعبه تنها یک نماد است. حقیقت در نهایت در پیوند قلبی با حضرت دوست است.
به طور خلاصه، کعبه در اینجا نه تنها یک مکان مقدس، بلکه نمادی از حقیقت مطلق و ذات الهی (حضرت دوست) است که یافتن آن، رهایی از تمامی تعلقات دنیوی را به دنبال دارد.