بر اساس بیتی از غزل شماره ۵۲ حافظ:
"یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست که مغیلان طریقش گل و نسرین من است"
حافظ با بیان "یا رب این کعبه..."، یک نیایش و پرسش عمیق را مطرح میکند. این بیت در ادامهٔ غزل آمده و نشاندهندهٔ نگاه عرفانی او به مفهوم کعبه است.
کعبه: از مکان تا مقصد
در این بیت، حافظ کعبه را از یک بنای صرفاً فیزیکی فراتر میبرد و آن را با مقصود (هدف نهایی) و تماشاگه (محل مشاهده) پیوند میدهد. در اینجا:
کعبه: نماد حقیقت، ذات الهی و مقصد نهایی عارف.
مقصود: تأکید بر این که این کعبه، صرفاً یک مکان نیست، بلکه غایت و آرزوی وجودی سالک است.
تماشاگه: نشان میدهد که این کعبه تنها برای طواف و عبادت نیست، بلکه مکانی برای مشاهدهٔ جمال و جلال معشوق است.
پرسش حافظ از خداوند
عبارت "یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست" به معنی این است: «خدایا! این کعبه که مقصد و محل تماشای حقیقت است، مال کیست؟ چه کسی به چنین مقامی رسیده است؟» این پرسش نشان میدهد که حافظ به خوبی از عظمت این مقام آگاه است و آن را نه متعلق به هر کسی، بلکه مختص به انسانهای خاصی میداند که راه عشق را با سختی طی کردهاند.
این بیت یک نگاه متواضعانه و در عین حال عاشقانه از حافظ را نشان میدهد که آرزوی رسیدن به چنین مقصدی را دارد و برایش در این راه، حتی رنج و سختیها نیز شیرین است: "که مغیلان طریقش گل و نسرین من است."
به طور کلی، عبارت "یا رب این کعبه" در شعر حافظ، دروازهای است به سوی درک عمیقتر از مفاهیم دینی که با عشق و عرفان درآمیخته شدهاند.