"آستان کعبه" در شعر سعدی به معنای دربار، آستانه یا ورودی کعبه است. این عبارت نه تنها به یک مکان فیزیکی اشاره دارد، بلکه نمادی از محل کرنش، تواضع و نهایت بندگی است.
در نگاه عرفانی سعدی، "آستان کعبه" نمادی از موارد زیر است:
درگاه خداوند: آستان کعبه، درگاه خداوند است که بندگان برای طلب رحمت و بخشش، در برابر آن سر فرود میآورند.
نهایت ارادت و عشق: بوسیدن یا مالیدن پیشانی بر آستانهٔ کعبه، نمادی از نهایت ارادت و عشق به خداوند است.
محل فنا و تسلیم: عاشق برای رسیدن به معشوق، حاضر است در آستانهٔ او جان بدهد.
در غزل سعدی:
سعدیا زنده عاشقی باشد که بمیرد بر آستان کعبه
در این بیت، سعدی میگوید که عاشق واقعی کسی است که حاضر است در راه عشق، در آستانهٔ کعبه (که نمادی از معشوق و حقیقت است) جان خود را فدا کند. این بیان، اوج فداکاری و خلوص نیت عاشق را نشان میدهد.
به طور خلاصه، "آستان کعبه" نمادی از نهایت بندگی، تواضع و فداکاری در برابر خداوند است.