در شعر فارسی و آثار سعدی، کعبه و آفاق دو نماد مهم و متضاد هستند که برای بیان مفهوم مرکز و محیط به کار میروند.
کعبه
کعبه نمادی از نقطهٔ مرکزی، وحدت، و مقصد نهایی است. کعبه، قبله و نقطهٔ اصلی است که تمام جهان به سوی آن روی میآورند. کعبه به عنوان نمادی از موارد زیر استفاده میشود:
حقیقت مطلق و خداوند: کعبه خانهٔ خدا و مرکز حقیقت است.
مقصد نهایی و کمال: کعبه، اوج آرزوها و غایت سفر معنوی است.
پایداری و ثبات: کعبه یک نقطهٔ ثابت در جهان است که همه به آن توجه میکنند.
آفاق
آفاق به معنای آسمانها، جهانها، و کرانههای عالم است. این واژه نمادی از موارد زیر است:
تنوع و پراکندگی: آفاق نشاندهندهٔ جهانهای گسترده و متنوع است که همه به سوی یک مرکز (کعبه) گرایش دارند.
دوری و فاصله: آفاق نمادی از فاصلهٔ زائران و عاشقان از مقصد نهایی است.
محیط و اطراف: آفاق در مقابل کعبه که مرکز است، قرار میگیرد.
ارتباط کعبه و آفاق
سعدی با قرار دادن این دو نماد در کنار هم، رابطهٔ میان مرکز و محیط را به تصویر میکشد. در این نگاه، همهٔ چیزهای پراکنده در آفاق (جهان) به سوی یک نقطهٔ مرکزی (کعبه) گرایش دارند. این تمثیل، وحدت در کثرت را نشان میدهد.
در یکی از قصاید سعدی:
چه کعبه در همه آفاق نقطهای باید که اهل فضل طوافش کنند چون پرگار
سعدی در این بیت، یک فرد نیکوکار و بافضل را به کعبه تشبیه میکند و میگوید که چنین شخصی باید مانند یک نقطهٔ مرکزی (کعبه) در میان تمام آفاق باشد تا اهل فضل مانند پرگار به دور او طواف کنند.
این تمثیل نشان میدهد که کعبه، تنها یک نقطهٔ فیزیکی نیست، بلکه هر فرد یا ایدهای که نماد کمال و فضیلت باشد، میتواند کعبهٔ آفاق باشد. این دیدگاه، ابعاد عرفانی و انسانی آثار سعدی را عمیقتر میکند.