بسیار خوب. در ادامه، شواهد شعری (ابیات) از دیوان خاقانی برای اثبات مفاهیمی که پیشتر بررسی کردیم، ارائه شده است. این ابیات نشاندهندهٔ توانایی خاقانی در استفادهٔ چندلایه از واژهٔ «کعبه» هستند.
۱. کعبه به عنوان نماد اغراق و ستایش
این بیت، اوج ستایش خاقانی را نشان میدهد؛ جایی که او ممدوح خود را از خود کعبه نیز والاتر میداند:
شاهد: رفت زی کعبه که آرد کعبه را زی تو شفیع چون شود قبلهٔ عالم سوی تو، عالم به چه کار؟
این بیت، یک اغراق بیسابقه است که نشان میدهد در نگاه شاعر، ممدوح چنان مقامی دارد که حتی کعبه نیز به درگاه او برای شفاعت میرود.
۲. کعبه به عنوان نماد عرفانی و درونی
خاقانی معتقد است که قبلهٔ حقیقی، در درون انسان نهفته است، نه در یک مکان فیزیکی. این بیت، به خوبی این مفهوم را بیان میکند:
شاهد: دلم کعبه است و تن حلقه چگونه حلقهای کانرا ز بس دندانه گر بینی دهان زمزمش خوانی
این بیت نشان میدهد که قلب شاعر، کعبهٔ واقعی و مقصد نهایی اوست.
۳. کعبه به عنوان ابزار نقد ریاکاری
خاقانی با تقابل قداست و پلیدی، به نقد ریاکاران میپردازد و میان جوهر دین و ظاهر آن تفاوت قائل میشود:
شاهد: کعبهپرستان خدائید، خاقانی را چه؟ کعبه پرستان، که خدا روی به ایشان دارند
در این بیت، خاقانی «کعبهپرستان» (کسانی که تنها به ظاهر زیارت میپردازند) را از «خدای کعبه» جدا میکند و به نقد آنها میپردازد.
۴. کعبه به عنوان نماد نوآوری زبانی
خاقانی با خلق ترکیبات بدیع، به واژهٔ کعبه معنای تازهای میبخشد که در شعر دیگر شاعران کمتر دیده میشود:
شاهد: منقل مربع کعبهسان، در میان خاک در کعبه را قرار و در اندرون اوست
در این بیت، خاقانی با یک تشبیه نوآورانه، یک منقل چهارگوش را به کعبه تشبیه میکند. این تشبیه نشان میدهد که او حتی در توصیف اشیای روزمره نیز از نمادهای مذهبی بهره میگیرد.