ریاکار، به کسی گفته میشود که ظاهر و باطن او با یکدیگر همخوانی ندارند. این فرد در ظاهر خود را متدین، مقدس و پاک نشان میدهد، اما در درون، نیتی ناپاک یا اهدافی دنیوی دارد.
خاقانی یکی از شاعرانی است که به شدت ریاکاری، به ویژه ریاکاری دینی، را مورد نقد قرار میدهد. او برای نشان دادن این تضاد، از نمادهای قدرتمند استفاده میکند.
تقابل خدای کعبه و کعبهپرستان: خاقانی «خدای کعبه» را که نماد حقیقت مطلق و قداست درونی است، در برابر «کعبهپرستان» قرار میدهد. این افراد همان ریاکارانی هستند که تنها به ظاهر زیارت و مناسک توجه دارند و از جوهر اصلی ایمان (یعنی پاکی نیت و تقرب به خدا) غافلاند.
باطن ناپاک: از دیدگاه خاقانی، ریاکاری باعث میشود که حتی یک عمل مقدس نیز پلید شود. او با ترکیباتی چون «کعبه-مستراح» نشان میدهد که چگونه پلیدی درونی یک فرد ریاکار، میتواند قداست یک عمل یا مکان مقدس را زیر سؤال ببرد.
در نتیجه، ریاکار در شعر خاقانی کسی است که نتوانسته است میان «کعبهٔ ظاهر» (اعمال عبادی) و «کعبهٔ باطن» (دل پاک و نیت خالص) هماهنگی ایجاد کند و به همین دلیل، مورد نکوهش و نقد قرار میگیرد.