خاقانی با هوشمندی، «کعبه» را از یک مکان فیزیکی فراتر برده و آن را با اجزای معماری و ساختاری آن پیوند میدهد. این زنجیرهٔ واژگان، نشاندهندهٔ توجه شاعر به جزئیات فیزیکی و سپس استفادهٔ استعاری از آنهاست.
در زیر، این زنجیره به صورت یک نمودار افقی ترسیم شده است:
سنگ ← در ← بام ← قفل ← کعبه → معماری → رسن → دیوار
توضیح زنجیره
سنگ ← در ← بام ← قفل ← کعبه: این مسیر نشان میدهد که چگونه اجزای مختلف کعبه، مانند سنگ، در، بام و قفل به خود کعبه منتهی میشوند. خاقانی از این اجزا برای خلق استعارههای پیچیده استفاده میکند. برای مثال، «قفل زرین کعبه» نماد دستنیافتنی بودن و اهمیت آن است.
کعبه → معماری → رسن → دیوار: این مسیر نشان میدهد که کعبه به عنوان یک نماد کلی، با مفاهیم معماری، رسن (طناب) و دیوار پیوند میخورد. این ترکیبها، نوآوریهای خاقانی هستند که از یک واژهٔ آشنا، معنای تازهای خلق میکنند.
این زنجیرهٔ افقی نشان میدهد که در نگاه خاقانی، هر جزء از کعبه، میتواند نمادی از یک مفهوم عمیقتر باشد.