خاقانی در شعر خود، «کعبه» را از یک مکان فیزیکی فراتر برده و آن را با مفاهیم عمیق درونی و فلسفی پیوند میدهد. این زنجیرهٔ واژگان، نشاندهندهٔ سیر و سلوک باطنی شاعر است.
در زیر، این زنجیره به صورت یک نمودار افقی ترسیم شده است:
حقیقت ← وحدت ← اسرار ← کعبه → جان → دل → عقل
توضیح زنجیره
حقیقت ← وحدت ← اسرار ← کعبه: این مسیر نشان میدهد که کعبه برای خاقانی، نماد مکانی است که به اسرار و رازهای وجودی ختم میشود و در نهایت به وحدت و حقیقت مطلق میرسد.
کعبه → جان → دل → عقل: این مسیر نشاندهندهٔ سفر درونی است. خاقانی میگوید که مقصد واقعی کعبه، نه یک بنای سنگی، بلکه جان انسان است. این حقیقت در دل او قرار دارد و از طریق عقل (خرد) میتوان به آن رسید.
این زنجیرهٔ افقی، نشان میدهد که در جهانبینی خاقانی، سفر به سوی کعبه، یک سفر معنوی به سوی خویشتن است و هدف نهایی آن، کشف حقیقت درونی است.