در شعر خاقانی، «کعبه» مانند یک مرکز است که زنجیرهای از واژگان مذهبی و مرتبط با مناسک حج را به خود جذب میکند. این شبکهٔ واژگانی، فضای مقدس و روحانی ابیات او را میسازد.
در زیر، رسم این زنجیرهٔ واژگان به صورت یک شبکهٔ مفهومی ارائه شده است:
کعبه
مناسک و اعمال:
← حج (قصد، سفر)
← طواف (گردیدن به دور کعبه)
← بوس و دعا (بوسیدن حجرالاسود و دعا)
← سجود (نماز و بندگی)
← اعتکاف (خلوتگزینی در حرم)
مکانها و اجزای مقدس:
← حرم (محیط امن و مقدس کعبه)
← زمزم (چشمهٔ مقدس)
← حجر الاسود (سنگ سیاه مقدس)
← مقام (مقام ابراهیم)
← در و قفل (در و قفل کعبه)
انسانها و شخصیتها:
← حاجیان و زائران (حجگزاران)
← مجاوران (کسانی که در کنار کعبه زندگی میکنند)
← کعبهبان (نگهبان کعبه)
← محرمان (کسانی که محرم اسرار کعبهاند)
تضاد و تقابل:
← کافر (مخالف ایمان)
← دیر و بتخانه (مکانهای غیرمسلمان)
← لوث (ناپاکی در برابر پاکی کعبه)
این زنجیرهٔ واژگانی نشان میدهد که خاقانی، با استفاده از مفاهیم آشنای مذهبی، یک دنیای شعری پیچیده و پر از نماد خلق میکند. او با اتصال کعبه به این واژگان، به شعر خود عمق و قداست میبخشد و آن را از یک توصیف ساده فراتر میبرد.