کعبه، نمادی از قداست و قبلهگاه مسلمانان است. در شعر خاقانی، این نماد از چارچوب مذهبی خود فراتر رفته و به ابزاری قدرتمند برای بیان اوج ستایش و اغراق تبدیل شده است. خاقانی با تشبیه ممدوحان خود به کعبه، به آنها مقامی فراتر از انسانهای عادی میبخشد و درگاه آنها را همردهٔ یک مکان مقدس میداند. این کاربرد، ویژگی اصلی سبک او در قصیدهسرایی است.
۱. کعبه به عنوان نماد مقام والا و قداست ممدوح
خاقانی با هوشمندی، درگاه ممدوحان خود را با کعبه مقایسه میکند تا به جایگاه آنها تقدس ببخشد.
«کعبه است حضرت او کز چار پای تختش / رایت فضل بر فراز» در این بیت، خاقانی میگوید که درگاه ممدوح او، مانند کعبه است و پرچم فضل بر فراز آن قرار دارد. این تشبیه، مقام ممدوح را چنان والا میداند که قبلهگاه آرزوها و مقصود نهایی مردم است.
«در حرمت نشان کعبه / درگاه تو را نشان کعبه / ای کمتر خادمان بزمت / بهتر ز مجاوران کعبه» در اینجا، درگاه ممدوح به دلیل «حرمت» و قداستش، نشانی از کعبه دارد و حتی خادمان کماهمیت در این درگاه، از مجاوران (اقامتکنندگان) کعبه نیز باارزشتر هستند.
۲. کعبه به عنوان نماد مرکزیت و مرجعیت
با توجه به اینکه کعبه قبلهٔ همهٔ مسلمانان است، خاقانی از آن برای بیان مرکزیت و مرجعیت ممدوح خود استفاده میکند.
«صدر کعبه، کز دو رخ بر در تو / قبلهٔ هر دو جهانست» در این بیت، خاقانی به وضوح میگوید که «صدر» (جایگاه والا) ممدوح، مانند کعبه است و دو رخ او، قبلهٔ هر دو جهان است. این تصویرسازی، مقام ممدوح را بسیار فراتر از یک انسان عادی و همتراز با مکانهای مقدس میداند.
«رفت زی کعبه که آرد کعبه را زی تو شفیع» در این بیت، اوج اغراق به نمایش گذاشته میشود. خاقانی میگوید که مقام ممدوح او چنان والاست که حتی کعبه نیز برای شفاعت به درگاه او میآید.
جمعبندی
«کعبه» در شعر خاقانی، یک استعارهٔ قدرتمند برای بیان اوج ستایش و اغراق است. خاقانی با استفاده از این نماد، مقام ممدوح را چنان والا میداند که او را با مفاهیمی مانند قداست، مرکزیت، و دستنیافتنی بودن پیوند میزند. این کاربرد، به خوبی نشان میدهد که خاقانی چگونه با استفاده از مفاهیم دینی، یک تصویر ادبی بینظیر و قدرتمند خلق میکند.