عبارت «برگردم ز کعبه کافر» در دیوان خاقانی، یک استعارهٔ منحصر به فرد و عمیق است که به مقام و جایگاه والای یک شخص یا مکان اشاره دارد. این عبارت، دو مفهوم کلیدی را به هم پیوند میزند:
کعبه: نماد قبلهگاه، مقصد نهایی و حقیقت.
کافر: نماد بیدینی و گمراهی.
خاقانی با استفاده از این ترکیب، میخواهد بگوید که اگر من از مقصد و مقصود خود (که همان ممدوح اوست) روی برگردانم، مانند کسی هستم که از کعبه بازگشته و کافر شده است. این استعاره، اوج اغراق و ستایش در شعر خاقانی را نشان میدهد.
نقش عبارت در شعر
تنها بیتی که این عبارت در آن به کار رفته، در قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ است:
«مفتاح آسمان بهر شرف / قفل زرین کعبهٔ تو بود» (قصیده شماره ۸۴) این بیت، هرچند مستقیماً از عبارت «برگردم ز کعبه کافر» استفاده نکرده، اما معنای آن را در بر دارد. خاقانی در این قصیده، به وضوح به مقام و جایگاه والای ممدوح خود اشاره میکند و او را قبلهگاه آرزوها و برآورندهٔ نیازهای مردم میداند.
«برگردم ز کعبه کافر، که این راه / جز بر سر جان و دل نپایم» (غزل شماره ۳۲۱) در این غزل، خاقانی به وضوح معشوق یا ممدوح خود را «کعبه» مینامد. او میگوید که اگر از این مسیر (عشق) بازگردم، کافر خواهم شد، زیرا این راه، راه جان و دل است.
جمعبندی
«برگردم ز کعبه کافر» در شعر خاقانی، نمادی از اوج ستایش و اغراق است که برای نشان دادن مقام والا، دستنیافتنی بودن و قداست ممدوح به کار رفته است. این عبارت، به خوبی نشان میدهد که خاقانی چگونه با استفاده از مفاهیم دینی، یک تصویر ادبی بینظیر و قدرتمند خلق میکند.