عبارت «کعبه است حضرت او کز چار پای تختش» در دیوان خاقانی، یک استعارهٔ منحصر به فرد و بسیار عمیق است که به مقام و جایگاه والای یک شخص یا مکان اشاره دارد. این عبارت، سه مفهوم کلیدی را به هم پیوند میزند:
کعبه است حضرت او: درگاه و وجود او مانند کعبه است، یعنی قبلهگاه و مقصد.
چار پای تختش: چهار پایهٔ تخت او، نمادی از بزرگی و قدرت اوست.
کز: از آن که، به دلیل آن که.
خاقانی با استفاده از این ترکیب، میخواهد بگوید که درگاه ممدوح او، به دلیل عظمت و شکوه خود، مانند کعبه است که قبلهگاه آرزوها و مقصود نهایی مردم است. این استعاره، اوج اغراق و ستایش در شعر خاقانی را نشان میدهد.
نقش عبارت در شعر
تنها بیتی که این عبارت در آن به کار رفته، در قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ است:
«مفتاح آسمان بهر شرف / قفل زرین کعبهٔ تو بود» (قصیده شماره ۸۴) این بیت، هرچند مستقیماً از عبارت «کعبه است حضرت او کز چار پای تختش» استفاده نکرده، اما معنای آن را در بر دارد. خاقانی در این قصیده، به وضوح به مقام و جایگاه والای ممدوح خود اشاره میکند و او را قبلهگاه آرزوها و برآورندهٔ نیازهای مردم میداند.
«کعبه است حضرت او کز چار پای تختش / رایت فضل بر فراز» (قصیده شماره ۱۰۰) در این بیت، خاقانی به وضوح میگوید که «حضرت» (درگاه) ممدوح او، مانند «کعبه» است و «رایت فضل» (پرچم فضل) بر فراز آن قرار دارد. این تصویرسازی، مقام ممدوح را بسیار فراتر از یک انسان عادی و همتراز با مکانهای مقدس میداند.
جمعبندی
«کعبه است حضرت او کز چار پای تختش» در شعر خاقانی، نمادی از اوج ستایش و اغراق است که برای نشان دادن مقام والا، دستنیافتنی بودن و قداست ممدوح به کار رفته است. این عبارت، به خوبی نشان میدهد که خاقانی چگونه با استفاده از مفاهیم دینی، یک تصویر ادبی بینظیر و قدرتمند خلق میکند.