عبارت «کعبهٔ مشک تتا» در دیوان خاقانی، یک استعارهٔ منحصر به فرد است که به زیبایی، عطرآگینی و اصالت معشوق اشاره دارد. این عبارت، دو مفهوم کلیدی را به هم پیوند میزند:
کعبه: نماد قبلهگاه، مقصد نهایی و حقیقت.
مشک تتا: اشاره به مشک تاتار که به دلیل عطر و بوی بسیار خوش، مشهور است.
خاقانی با استفاده از این ترکیب، معشوق خود را به کعبهای تشبیه میکند که نه از سنگ، بلکه از مشک ساخته شده است. این استعاره، اوج زیبایی و ارزش معشوق را نشان میدهد.
نقش عبارت در شعر
تنها بیتی که این عبارت در آن به کار رفته، در قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۴ است:
«از غالیه کعبهٔ مشک تتا را / هم کعبه به زر هم حجر به گوهر» (قصیده شماره ۲۷۴) در این بیت، خاقانی به وضوح میگوید که معشوق او مانند «کعبهٔ مشک تتا» است. این کعبه چنان ارزشمند است که:
بنای آن با «غالیه» (عطر خوش) پوشیده شده است.
خود کعبه از «زر» ساخته شده است.
«حجر» (سنگ) آن از «گوهر» است.
این تصویرسازی، نشان میدهد که در نظر خاقانی، معشوق چنان والایی دارد که حتی از کعبهٔ واقعی نیز ارزشمندتر و زیباتر است.
نکات کلیدی این استعاره:
تقدس زیبایی: خاقانی با این استعاره، زیبایی و بوی خوش معشوق را تا مرتبهٔ قداست بالا میبرد. اوج زیبایی در این بیت با اوج قداست (کعبه) ترکیب شده است.
تقابل میان کعبهٔ واقعی و کعبهٔ استعاری: این عبارت، به خوبی تفاوت میان کعبهٔ سنگی و کعبهٔ معشوق را نشان میدهد و برتری دومی را بر اولی تأکید میکند.
اغراق در توصیف: خاقانی با استفاده از «مشک تتا»، «زر» و «گوهر»، در توصیف زیبایی و ارزش معشوق به اوج اغراق میرسد.
جمعبندی
«کعبهٔ مشک تتا» در شعر خاقانی، نمادی از زیبایی، ارزش، و قداست معشوق است. این عبارت، به خوبی نشان میدهد که خاقانی چگونه با استفاده از مفاهیم دینی، یک تصویر ادبی بینظیر و قدرتمند برای ستایش معشوق خود خلق میکند.