عبارت «میقات حج و طوف کعبه» در شعر خاقانی به مراسم و مناسک حج اشاره دارد. میقات به معنای مکانی مشخص است که حجاج از آنجا احرام میبندند و برای ورود به حرم مکه آماده میشوند. طواف کعبه نیز یکی از مهمترین اعمال حج است که به معنای هفت بار چرخیدن به دور کعبه است. خاقانی با استفاده از این دو مفهوم، به یک عمل عبادی و مقدس اشاره میکند، اما در اشعار خود از این مفاهیم برای بیان مقاصد دیگری نیز بهره میبرد.
۱. «میقات حج و طوف کعبه» در تقابل با مفاهیم دیگر
خاقانی با هوشمندی، مفاهیم مذهبی را در برابر مفاهیم عرفانی یا دنیوی قرار میدهد تا تضادها و نگاه متفاوت خود را نشان دهد. این تقابل نشان میدهد که برای او، اعمال ظاهری به تنهایی کافی نیستند.
«پس از میقات حج و طوف کعبه / جمار و سعی و لبیک و مصلی» (قصیده شماره ۸) در این بیت، خاقانی به تمام جزئیات مناسک حج اشاره میکند. اما در ادامه، این اعمال را با تجربههای زندگی خود مقایسه میکند. او پس از این همه عبادت و سختی، خود را همچنان درگیر مشکلات و سختیهای دنیوی میبیند. این مقایسه نشان میدهد که حتی پس از انجام مناسک مذهبی، زندگی همچنان با چالشها همراه است.
۲. استفادهٔ استعاری از «میقات» و «طواف»
خاقانی از این دو مفهوم برای توصیف اعمال و رویدادهای غیرمذهبی نیز استفاده میکند. او این واژگان را در بافتی متفاوت به کار میبرد تا به یک عمل یا شخص، قداست ببخشد.
«ما و سه پنج کعبتین، داو به هفده آوری» (قصیده شماره ۲۱۱) در این بیت، خاقانی به بازی نرد اشاره میکند. او هفت طواف کعبه را با بازی نرد مقایسه میکند. این مقایسه نشان میدهد که در نظر او، زندگی میتواند مانند یک بازی باشد که قوانین و قواعد خود را دارد.
۳. نگاه باطنی به «طواف کعبه»
در نگاه عرفانی خاقانی، «طواف کعبه» میتواند نمادی از طواف بر گرد معشوق یا حقیقت درونی باشد.
«ور به طواف کعبهاند از سر پای سر زنان / ما و تو و طواق دیر از سر دل، نه سرسری» (قصیده شماره ۲۱۵) در این بیت، خاقانی طواف برگرد کعبه را با طواف برگرد دیر (مکان بادهگساری و عشق) مقایسه میکند. او تأکید میکند که طواف آنها «از سر دل» و باطنی است، در حالی که طواف دیگران ممکن است فقط یک عمل ظاهری باشد.
جمعبندی
عبارت «میقات حج و طوف کعبه» در شعر خاقانی، نه تنها به مناسک مذهبی اشاره دارد، بلکه ابزاری است برای بیان مفاهیم عمیقتری مانند تقابل میان ظاهر و باطن، ارزشگذاری بر اعمال درونی، و ستایش ممدوحان. این کاربرد نشاندهندهٔ تسلط خاقانی بر زبان و توانایی او در استفاده از مفاهیم دینی برای اهداف ادبی و عرفانی است.