عبارت «کعبهٔ خلت» در شعر خاقانی، به معنای کعبهٔ دوستی و خلیلاللهی است. این عبارت، به حضرت ابراهیم (ع)، ملقب به «خلیلالله» (دوست خدا) اشاره دارد که بنای کعبه را از نو برافراشت. خاقانی با استفاده از این ترکیب، کعبه را نه فقط یک بنای مقدس، بلکه نمادی از دوستی و نزدیکی به خداوند میداند.
نقش عبارت در شعر
تنها بیتی که این عبارت در آن به کار رفته، در قصیدهٔ شماره ۶ است:
«آن شب که سوی کعبهٔ خلت نهاد روی / این غول خاک بادیه را کرد زیر پا» (قصیده شماره ۶)
این بیت در وصف معراج پیامبر اکرم (ص) سروده شده است. در اینجا، خاقانی میگوید که پیامبر در شب معراج، به سوی «کعبهٔ خلت» (خانهٔ دوست خدا، ابراهیم) حرکت کرد. این حرکت، نمادی از رسیدن پیامبر به مقام قرب الهی و نزدیکی به خداوند است.
نکات کلیدی این استعاره:
پیوند با ابراهیم (ع): خاقانی با به کار بردن «خلت»، کعبه را به ریشهٔ ابراهیمی آن پیوند میدهد. این کار، به کعبه یک بعد تاریخی و معنوی عمیقتر میبخشد و نشان میدهد که پیامبر (ص) در مسیر کمال، راه ابراهیم (ع) را ادامه میدهد.
سفر روحانی: «کعبهٔ خلت» در اینجا یک مکان فیزیکی نیست، بلکه یک مقصد روحانی است. سفر به سوی آن، نمادی از عبور از دنیا و رسیدن به مقام دوستی با خداست.
غلبه بر موانع: در مصرع دوم، عبارت «این غول خاک بادیه را کرد زیر پا» به موانع و نفسانیات اشاره دارد. پیامبر برای رسیدن به «کعبهٔ خلت»، تمام موانع دنیوی و نفسانی را پشت سر گذاشت.
جمعبندی
«کعبهٔ خلت» در شعر خاقانی، نمادی از مقصد نهایی روحانی، مقام دوستی با خدا و ادامهٔ راه ابراهیم (ع) توسط پیامبر اکرم (ص) است. این عبارت، به خوبی نشان میدهد که خاقانی چگونه مفاهیم دینی و تاریخی را در هم میآمیزد تا یک پیام عمیق و عرفانی را منتقل کند.