عبارت «کعبهٔ شش جهت» در شعر خاقانی، یک استعارهٔ منحصر به فرد و عمیق است که به عشق اشاره دارد. در این عبارت، خاقانی مفهوم کعبه را از یک قبلهگاه چهارگوشه به یک مفهوم بیحد و مرز گسترش میدهد و آن را «کعبهٔ شش جهت» مینامد. این شش جهت شامل چهار جهت اصلی (شمال، جنوب، شرق، غرب) به علاوهٔ بالا و پایین است. این استعاره، نشاندهندهٔ فراگیری و حضور عشق در تمام ابعاد هستی است.
۱. «کعبهٔ شش جهت» به عنوان نماد عشق فراگیر
خاقانی عشق را به کعبهای تشبیه میکند که در تمام جهات وجود دارد و هیچ مکانی از آن تهی نیست. این نگاه، عشق را به یک اصل کیهانی و همهشمول تبدیل میکند که تمام هستی را در بر گرفته است:
«در کعبهٔ شش جهت که عشق است / خاقانی را مجاور...» (غزل شماره ۲۷۰) در این بیت، شاعر عشق را «کعبهٔ شش جهت» میخواند و خود را «مجاور» آن میداند. مجاور کسی است که در کنار کعبه ساکن میشود و به عبادت میپردازد. این تشبیه، نشان میدهد که خاقانی تمام زندگی خود را وقف عشق کرده و در تمام لحظات و در هر مکان، عشق قبلهگاه و معبد اوست.
۲. تفاوت «کعبهٔ شش جهت» با کعبهٔ مذهبی
تفاوت کلیدی این عبارت با کعبهٔ مذهبی در این است که کعبهٔ مذهبی یک مکان فیزیکی با چهار جهت مشخص است، در حالی که «کعبهٔ شش جهت» هیچ مکان فیزیکی ندارد و در تمام ابعاد هستی حضور دارد. این استعاره نشاندهندهٔ نگاهی فراتر از دین ظاهری است که حقیقت را نه در یک مکان خاص، بلکه در تمام جهان و به طور خاص، در مفهوم عشق میبیند.
جمعبندی
«کعبهٔ شش جهت» در شعر خاقانی، نمادی از عشق مطلق و فراگیر است. خاقانی با این استعاره، عشق را به عنوان اصل بنیادین و قبلهگاه اصلی زندگی خود معرفی میکند و نشان میدهد که برای او، تمام هستی، معبدی برای پرستش عشق است. این نگاه عمیق و عرفانی، یکی از زیباترین و پیچیدهترین مفاهیم در دیوان خاقانی است.