تاثیر جامعهٔ زمان اوحدی بر ابیات کعبهٔ او، یک پیوند عمیق میان شرایط تاریخی و اندیشهٔ عرفانی او را نشان میدهد. اوحدی در قرن هفتم و هشتم هجری میزیست، یعنی در دورهای که ایران تازه از شوک حملهٔ مغول و ویرانیهای گستردهٔ آن رها شده بود. این دوره، با آشوب، فساد و فروپاشی نهادهای اجتماعی و مذهبی همراه بود. اوحدی به عنوان یک شاعر و عارف، با دیدن این شرایط، به درونگرایی روی آورد و مفاهیم عرفانی را به ابزاری برای نقد و اعتراض تبدیل کرد.
۱. سرخوردگی از جهان مادی
جامعهٔ زمان اوحدی، شاهد بیثباتی سیاسی و ویرانی شهرها بود. در چنین فضایی، هر چیز فیزیکی و مادی، آسیبپذیر و فانی به نظر میرسید. این سرخوردگی، دیدگاه اوحدی را نسبت به کعبهٔ ظاهری شکل داد. او برخلاف برخی که کعبه را نهایت آرزوی خود میدانستند، آن را یک نماد میدید که ممکن بود مانند هر بنای دیگری ویران شود. این دیدگاه، او را به جستجوی یک پناهگاه ابدی و شکستناپذیر سوق داد.
۲. تأکید بر روحانیت درونی
در جهانی که امنیت بیرونی وجود نداشت، اوحدی و دیگر عارفان به دنبال امنیت درونی بودند. این جستجو، به تأکید بر کعبهٔ دل انجامید. در اندیشهٔ اوحدی، کعبهٔ دل مکانی مقدس و غیرقابل تخریب بود که هیچ مهاجمی نمیتوانست آن را ویران کند. این مفهوم، پاسخی مستقیم به ناامنی و ویرانیهای جامعهٔ او بود.
هر خسته را که کعبهٔ دل خاک کوی تست گو: سعی کن، که حاجت راه حجاز نیست
این بیت، نشان میدهد که برای اوحدی، تنها راه نجات، حج دل و پناه بردن به درون بود، نه طی کردن راهی که ممکن بود پر از خطر و بیثباتی باشد.
۳. نقد فساد و ریاکاری اجتماعی
پس از حملهٔ مغول، برخی از نهادهای مذهبی نیز دچار فساد و ریاکاری شدند. اوحدی با مشاهدهٔ این ریاکاریها، به نقد آن پرداخت و از مفاهیم مرتبط با کعبه برای این کار بهره گرفت.
داری دلی چو کعبه و ز جهل و از ضلالت در کعبه میگذاری بوجهل و بولهب را
این بیت، نقد تندی بر کسانی است که ظاهر مذهبی دارند، اما باطنشان آلوده است. اوحدی به مخاطب خود هشدار میدهد که فساد درونی، از فساد بیرونی خطرناکتر است و حتی در مقدسترین مکانها نیز ممکن است بوجهل و بولَهَب (نماد فساد و کفر) را با خود به همراه داشته باشند. این نقد، انعکاس مستقیم ریاکاری و فسادی است که او در جامعهٔ خود مشاهده میکرد.