در اشعار اوحدی کرمانی، اصطلاحات مربوط به امامت ، بهویژه در ارتباط با کعبه، برای بیان مفاهیم عرفانی عمیق و جایگاه والای امامان شیعه به کار رفتهاند. اوحدی از این اصطلاحات برای نشان دادن پیوند میان مقام امامت و حقیقت الهی میبرد و این شخصیتهای مقدس را به عنوان راهنمایان سلوک و تجلیگاههای حق معرفی میکند.
امامان به مثابه قبله و کعبهٔ دل
اوحدی در قصیدهای که در منقبت امام حسین (ع) سروده است، از اصطلاحات مربوط به کعبه برای ستایش ایشان استفاده میکند. در این قصیده، مقام امام از یک شخصیت تاریخی فراتر رفته و به نمادی از حقیقت و قبله و کعبهی دل تبدیل میشود.
«سرها برین بساط، مگر کعبهٔ دلست؟ / رخها بر آستانه، مگر قبل از دعاست؟» : در این بیت، اوحدی کربلا و محل شهادت امام حسین (ع) را به کعبهٔ دل و آستانهٔ ایشان را به پیشهٔ دعای تشبیه میکند. این تشبیه نشان میدهد که برای او، به امامان و پیروی از مسیر آنها توجه میشود، از موارد ظاهری و مکانهای شناسایی ارزشمندتر است.
«ای بر کنار و دوش نبی بوده منزلت / قندیل قبهٔ...» : اوحدی با اشاره به جایگاه امام حسین (ع) در نزد پیامبر (ص)، مقام ایشان را تا آنجا که در بالا میبرد که به عنوان قندیل قبهٔ الهی (چراغ روشنگر گنبد حقیقت) معرفی می شود.
امامت و هدایت معنوی
در اندیشه اوحدی، امامان تجلیگاههای حق هستند که انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند. آنها واسطههای فیض الهی هستند و برای رسیدن به کعبهی وصال ، پیروی از مسیر آنها نیاز است. در این نگاه:
زیارت امامان نه فقط به معنای بازدید از آرامگاه علمی آنها، بلکه به معنای کسب معرفت و راهنمایی از روح پاک و نورانی ایشان است.
عشق به امامان، بخشی از عشق به خداوند میشود، زیرا آنها مظهر و آینهٔ صفات الهی هستند.
اوحدی با استفاده از اصطلاحات امامت در کنار مفاهیم مرتبط با کعبه، پیامی روشن را به مخاطب خود میرساند: کعبه و قبلهٔ واقعی، تنها بناهای سنگی، بلکه حقیقت وجودی امامان و پیروی از مسیر آنهاست که انسان را به مقصد نهایی سیر و سلوک میرساند.