در اشعار اوحدی کرمانی، اصطلاحات مربوط به نبوت و پیامبران در ارتباط با کعبه، برای بیان مفاهیم عرفانی به کار میروند. اوحدی این شخصیتهای مقدس را به عنوان نمونههایی از انسان کامل و راهنمای سلوک معرفی میکند و از آنها برای کشف حقیقت باطنی و مبارزه با نفس استفاده میکند.
۱. خلیل خدایی (حضرت ابراهیم)
اصطلاح خلیل خدایی برای حضرت ابراهیم (ع) در شعر اوحدی، نقشی کلیدی دارد. ابراهیم در قرآن به عنوان بتشکن شناخته میشود و اوحدی از این مفهوم برای ایجاد تشبیه عرفانی استفاده میکند:
کعبهٔ تن: اوحدی جسم انسان را به کعبهٔ تن تشبیه میکند که در آن، بت جای کند است.
بتشکن: او انسان را احساس میکند که مانند خلیل خدایی ، بت خود را در این کعبهٔ تن بشکند. این عمل، نمادی از مبارزه با درونی با هوای نفس و رسیدن به پاکی و حقیقت است.
هدف: این تشبیه نشان می دهد که برای رسیدن به قداست و پاکی، باید از درون آغاز کرد و با بتهای نفسانی مبارزه کرد، همانگونه که ابراهیم با بتهای ظاهری جنگید.
۲. مرقد رسول و شفاعت
اوحدی در اشعار خود، به مرقد رسول (پیامبر اسلام) اشاره می کند. این اشاره نه تنها به دلیل قداست این مکان، بلکه به دلیل جایگاه پیامبر (ص) به عنوان راهنمای کامل سلوک است.
زیارت: زیارت مرقد رسول در نگاه اوحدی، به معنای جستجوی شفاعت و هدایت از سوی ایشان است. این عمل، نمادی از طلب کمک و راهنمایی برای رسیدن به حقیقت است.
۳. جبرئیل امین
جبرئیل امین در شعر اوحدی، نمادی از وحی الهی و عقل فعال است. او واسطه بین خداوند و پیامبران بوده و نور حقیقت را به آنها میرساند.
وحی و هدایت: اوحدی با اشاره به جبرئیل امین در کنار اجزای کعبه، به سیر هدایت الهی و وحی و سلوک اشاره می کند. او معتقد است که انسان برای رسیدن به حقیقت، نیاز بههای الهی دارد که از طریق وحی و عقل فعال به او میرسد.
به طور کلی، اوحدی با بهرهگیری از اصطلاحات نبوت و شخصیتهای مقدس، این پیام را منتقل میکند که سلوک عرفانی مسیری را که انسان در آن است، با الگوی قرار دادن پیامبران، با نفس خود مبارزه میکند و در نهایت به حقیقت دست مییابد.