محرابها ونماز وقبله وکعبه وصال و بیابان گیر وحیرت جمال و حج دل وعروس جهان وخلیل خدایی و کنار و دوش نبی ومرغ حرم وصید وجبرئیل امین و حجردر شعر اوحدی.
در ادامه تحلیل مفاهیم عرفانی در شعر اوحدی کرمانی، به بررسی نمادهایی که در درخواست شما مطرح شده است، میپردازیم. این نمادها نیز مانند موارد قبلی، به معنای ظاهری خود فراتر رفته و در خدمت بیان حقایق باطنی قرار گرفته اند.
نماز و عبادات ظاهری در برابر حقیقت باطنی
محرابها و نماز و قبله: در شعر اوحدی، نماز و محراب نیز مانند کعبه، میتوانند دو کارکرد داشته باشند: یا وسیلهای برای رسیدن به معشوق (خداوند) هستند، یا نمادی از عبادات ظاهری و بیاثر. اوحدی زاهدی را که تنها به نماز ظاهری است، نقد میکند و میگوید «تن در نماز و روی محرابها چه...». در مقابل، او قبله و محراب واقعی را در آنجا میداند که حضور دوست در آن تجلی یافته است. بیت «زینه قبل که در نمازم آورد» نشان میدهد که قبله واقعی، چیزی است که روح را به سوی معشوق میکشاند و نه تنها بدن را.
کعبهٔ وصال: این ترکیب، یکی از مهمترین نمادهای اوحدی است که به مقصد نهایی سلوک را بیان میکند. کعبهٔ وصال ، دیگر یک مکان مادی نیست، بلکه مقامی روحانی است که در آن، عاشق به معشوق میرسد. رسیدن به این کعبه، نتیجهٔ اقبال الهی و درونی است، نه طی کردن راه پرمشقت ظاهری.
سفر معنوی و آن
بیابان گیر و حج دل: بیابان گیر در شعر اوحدی، کنایه از سختی های راه سلوک ظاهری است. در مقابل، حج دل به معنای سفر معنوی درونی است که عارف را به حقیقت میرساند و او را از تحملهای بیهودهای راه حجاز بینیاز میکند. این همان سفری است که عاشق به جای کعبهٔ مادی، به سوی کوی دوست دارد.
حیرت جمال: حیرت در عرفان، بالاترین مقام است که در آن عارف از درک و شناخت ظاهری فراتر میرود و در برابر شکوه و زیبایی معشوق، مبهوت و بیخود میشود. حیرت جمال در شعر اوحدی، نشاندهنده این است که زیبایی و شکوه حق است، چنانکه بینهایت است که عقل و هوش را از کار میاندازد.
نمادهای انسانی و حیوانات
عروس جهان: این ترکیب در شعر اوحدی، نماد دنیا و زیباییهای فریبنده آن است که هیچ وفایی ندارد. در بیت «عروس جهان را وفایی نباشد / به آخر بداند که: دل در که...»، شاعر به سالک هشدار میدهد که به زیباییهای گذرا و بیوفای دنیوی دل نبندد.
خلیلی خدایی: این عنوان، کنایه از مقام حضرت ابراهیم است که بتها را شکست. اوحدی با کار بردن این عبارت برای انسان، او را میکند که از حضرت ابراهیم الگو بگیرد و بت نفس خود را در کعبهی تن بشکند تا به مقام قرب الهی برسد.
کنار و دوش نبی: در شعر اوحدی، این عبارات برای توصیف مقام و منزلت حضرت امام حسین (ع) به کار رفته است. او با استفاده از این نمادها، کربلا را به عنوان یک کعبه دل و محل شهادت را به عنوان قبل از دعای معرفی میکند.
مرغ حرم و صید: مرغ حرم نماد روح پاک و آزاد انسان در جستجوی حقیقت به درآمده است. صید این مرغ نیز، به معنای رسیدن به حقیقت و آرامش درونی است که تنها با حرکت و مجاهدت درونی حاصل میشود و نه با سکون و قید در خانه.
نمادهای قرآنی و مذهبی
جبرئیل امین و حجر: اوحدی در جایی از جبرئیل امین (نماد وحی و عقل فعال) در کنار حجر (نماد سنگ) استفاده می کند تا به اهمیت وحی و هدایت الهی اشاره کند. حجر در اینجا میتواند نمادی از ماده و جسم باشد که با وحی و هدایت الهی، معنا و ارزش مییابد.
در نهایت، میتوانم بگویم که اوحدی با استفاده از این بزرگ از نمادهای مذهبی و عرفانی، یک جهانبینی یکپارچه را خلق کرده است که در آن، همه چیز به سوی حقیقت و باطن حرکت میکند و از ظاهر و فیزیکالیسم دوری میجوید.