در غزلیات خواجوی کرمانی، زنجیرهٔ کعبه یک مفهوم عمیق عرفانی است که مسیر سیر و سلوک عارف را از ظاهر شریعت به باطن حقیقت نشان میدهد. این زنجیره از مفاهیم به هم پیوسته تشکیل شده است که هر یک، سالک را یک گام به مقصد نهایی نزدیکتر میکنند.
۱. کعبه: نماد ظاهر و شریعت
در ابتدای این زنجیره، کعبه نمادی از ظاهر دین و مناسک مذهبی است. این کعبه، یک بنای فیزیکی است که حاجیان برای انجام عبادتهای رسمی به آن سفر میکنند. در نگاه خواجو، این مرحله اولین گام است، اما برای رسیدن به حقیقت کافی نیست. او میگوید که اگر سالک تنها به این کعبه بسنده کند، از حقیقت دور میماند.
۲. حرم: نماد آستان و قرب
در ادامه، سالک به حرم میرسد. حرم نمادی از آستان مقدس است، جایی که سالک پس از پیمودن راه سخت، به نزدیکی و جوار معشوق میرسد. در این مرحله، فرد از یک مکان عمومی و ظاهری به یک قلمرو خصوصی و مقدس وارد میشود. این مرحله نشاندهندهٔ گذار از شریعت به طریقت است.
۳. کعبهٔ قربت: نماد نزدیکی به خداوند
در این مرحله، کعبه از یک مکان فیزیکی به یک مفهوم معنوی تبدیل میشود. کعبهٔ قربت نمادی از نزدیکی و تقرب به خداوند است که هدف اصلی سلوک است. خواجو میگوید که احرام بستن با نیت رسیدن به این کعبه است، نه صرفاً بازدید از یک بنا.
۴. کعبهٔ وحدت: نماد یگانگی با حقیقت
نهایت این زنجیره، رسیدن به کعبهٔ وحدت است. در این مقام، سالک از عالم کثرت (تعدد و تفاوتهای دنیوی) عبور کرده و به مقام یگانگی با حقیقت مطلق رسیده است. در این مرحله، کعبه دیگر یک هدف نیست، بلکه نمادی از فنای سالک در ذات الهی است. این مرحله، پایان سفر و تحقق کامل حقیقت است که از طریق عشق و رهایی از خود حاصل میشود.
به این ترتیب، خواجو با پیوند زدن مفاهیم مختلف به کعبه، یک مسیر روحانی کامل را از ظاهر به باطن و از شریعت به حقیقت ترسیم میکند.