در غزلیات خواجوی کرمانی، کعبه و می دو نماد کلیدی هستند که در تقابل با یکدیگر، دیدگاه عمیق عرفانی شاعر را نشان میدهند. این دو نماد، به ترتیب، نماینده شریعت و طریقت هستند.
کعبه: نماد شریعت و مقصد ظاهری
کعبه در شعر خواجو، نماد دین رسمی، مناسک مذهبی و مقصد ظاهری سفر روحانی است. این نماد نشاندهندهٔ راهی است که توسط علمای دین و پارسایان خشکاندیش پیموده میشود. خواجو اگرچه به جایگاه قدسی کعبه احترام میگذارد، اما در اشعارش بیان میکند که تنها با رسیدن به کعبه نمیتوان به حقیقت دست یافت. او میگوید که کعبه تنها یک مکان فیزیکی است و مقصد نهایی عارف در جایی فراتر از آن قرار دارد. این دیدگاه، شریعت را پلهای برای رسیدن به حقیقت میداند، نه خودِ حقیقت.
می: نماد عشق و معرفت
می (شراب) در عرفان فارسی، نمادی از عشق الهی و معرفت است. این نماد، حالت سرمستی و بیخودی عارف را نشان میدهد که در آن، مرزهای عقل و خودآگاهی از بین میرود و سالک به تجربهای مستقیم و بیواسطه از حقیقت دست مییابد. می در شعر خواجو، جایگزینی برای عبادتهای خشک و بیروح است. نوشیدن آن، نه یک عمل حرام، بلکه راهی برای دستیابی به حالتی روحانی است که در آن، عارف از تمام تعلقات دنیوی و قواعد ظاهری رها میشود.
تقابل و برتری می
خواجو با قرار دادن این دو نماد در برابر هم، می را بر کعبه برتری میدهد. او میگوید که برای رندان و عاشقان، می همانند آب حیاتبخش زمزم است که جان را سیراب میکند، در حالی که کعبه تنها یک نماد ظاهری است. این تقابل نشان میدهد که خواجو مسیر عشق و معرفت را برتر از مسیر خشک و خالی از شور شریعت میداند. در این نگاه، میخانه و بزم رندان، حرم و کعبهٔ حقیقی است، زیرا در آنجا قلب به حقیقت میرسد.
مثال:
زمزم رندان سبوکش میست بتکده و میکده بیت الحرام
این بیت نشان میدهد که برای رندان، شراب (می) همان آب مقدس زمزم است و بتکده و میخانه (محل عشقورزی و سرمستی)، همان بیتالحرام و حرم مقدس. این دیدگاه، نه یک کفرگویی، بلکه بازتعریفی عمیق از مفاهیم دینی در چارچوب جهانبینی عرفانی است.