در قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ فخرالدین عراقی، عبارتهای "کارگاه خیال" و "العقول عقال" هر دو به موانع معرفتی اشاره دارند که سالک را از درک حقیقت مطلق (وحدت وجود) بازمیدارند. این دو عبارت، ناتوانی خیال و عقل را در برابر شهود نشان میدهند.
کارگاه خیال (The Workshop of Imagination)
"کارگاه خیال" استعارهای برای قوهٔ متخیلهٔ انسان است. در اینجا، "کارگاه" به مکانی برای صورتسازی و نقشبندی اشاره دارد.
نقش منفی: در عرفان، خیال، حقیقت بینقش و نامحدود را به صورتها و نقشهای محدود تقلیل میدهد. هر تصویری که خیال از حق میسازد، یک توهم است، زیرا حقیقت فراتر از صورت و نقش است.
نمود در قصیده:
در نیابند نقش این خانه نقشبندان کارگاه خیال
این بیت میگوید که آن حقیقت بینقش است و کسانی که با خیالپردازی (نقشبندان کارگاه خیال) کار میکنند، نمیتوانند آن را درک کنند.
العقول عقال (The Intellect Is a Fetters)
"العقول عقال" یک حکم عربی به معنی "عقلها، زنجیر هستند" است. این عبارت بر ناتوانی عقل جزئی و استدلالی در درک ساحت قدس و عشق تأکید دارد.
نقش منفی: عقل با منطق، تجزیه و تحلیل و استدلال کار میکند. این ابزارها برای جهان مادی مناسباند، اما در برابر وحدت مطلق که ورای دوگانگی و استدلال است، ناتوان هستند.
مانع: عقل مانند زنجیری است که روح را به جهان مادی و محدودیتها میبندد و از پرواز به سوی بینهایت بازمیدارد.
نمود در قصیده:
نام آن خانه می نیارم گفت از پی عقل و العقول عقال
این بیت نشان میدهد که شاعر حتی از آوردن نام آن حقیقت عاجز است، زیرا عقل در این راه، نه تنها کمککننده نیست، بلکه یک مانع بزرگ است.
نتیجه: برتری شهود
هر دو عبارت به یک نتیجه میرسند: رهایی از قیود عقل و خیال شرط لازم برای دستیابی به شهود است. برای دیدن حقیقت (به دیدهٔ حال)، سالک باید فنای نفس را بپذیرد و از این دو مانع عبور کند.