در قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ فخرالدین عراقی، مفهوم اثبات (Proof) به معنای تلاش عارف برای معین کردن و نشان دادن حقیقت مطلق به مخاطب، از طریق تجربیات شهودی و برهانهای عرفانی، مطرح میشود.
از آنجا که عراقی یک عارف وحدت وجودی است، اثبات او بر مبنای شواهد وجودی و تجربهٔ درونی استوار است، نه صرفاً منطق فلسفی.
۱. اثبات وجودی (برهان از طریق علیت و تجلی)
عراقی وجود و عظمت آن مقام مقدس (که استعاره از حق است) را با نشان دادن آثار و علیت آن در عالم اثبات میکند:
اثبات برتری مطلق: عراقی ثابت میکند که این مقام از لحاظ وجودی برترین است، زیرا تمام موجودات عالی (مانند آسمانها و سدرةالمنتهی) بهای خود را از او گرفتهاند یا در برابرش حقیرند. این یک اثبات قیاسی است که برتری وجودی علت را بر معلول نشان میدهد.
زین گرفته بها مدارج قدس یافته زان بهشت زیب جمال
اثبات حیاتبخشی: شاعر ثابت میکند که منشأ حیات آن مقام است، زیرا نفحات و نسیم آن، مرده را زنده میکند و به کل عالم (ملک) فیض میرساند. این اثبات، بر پایهٔ علیت فاعلی است.
نفحات ریاض جان بخشش / مرده را زنده کرده اندر حال
اثبات مرکزیت کیهانی: عراقی ثابت میکند که این مقام مرکز هستی است، زیرا حرکت و نظم فلک (چرخ گردون) از اطاعت و فرمان او سرچشمه میگیرد.
تا صریر درش شنید فلک / بر درش چرخ میزند همه سال
۲. اثبات معرفتی (رد ادله و اثبات شهود)
عراقی با نفی کارآمدی ابزارهای دیگر، تنها راه حقیقی اثبات را شهود معرفی میکند:
اثبات نارسایی عقل و خیال: عراقی با بیان محدودیت و عجز عقل و خیال در ورود به ساحت حقیقت، به صورت اثبات سلبی نشان میدهد که این ابزارها برای درک وصل ناتواناند. این خود اثباتی برای وجود حقیقتی فراسوی ادراک حسی و عقلی است.
عقل اگر چه ز خانه بیرون نیست / هم نیابد درون خانه مجال
اثبات لزوم فنا: شاعر عملیترین اثبات را ارائه میدهد: اگر حجاب نفس را برداری (شرط)، حقیقت را خواهی دید (نتیجه). این اثبات مبتنی بر تجربهٔ درونی و دستور سلوکی است.
خود تو از پیش چشم خود برخیز / تا ببینی عیان به دیدهٔ حال
۳. اثبات نهایی (وحدت وجود)
اثبات نهایی عراقی، در بیت تخلص او نهفته است و به صورت شهادت بیان میشود:
اثبات حضور وصال: شاعر حاضر بودن و جریان داشتن وصال در کل کائنات را اثبات میکند؛ این یک اثبات وجودی است که خلاف تصور عامه است.
چون عراقی همه جهان سرمست / از می وصل
اثبات غفلت: در مقابل، شاعر اثبات میکند که انسانها با وجود حضور وصال، در جهل و بیخبری به سر میبرند.
و بیخبر ز وصال
به طور خلاصه، اثبات در این قصیده بر دو پایهٔ اصلی استوار است: اثبات عظمت حق از طریق آثار آن در عالم (علیت) و اثبات کارآمدی تنها راه شناخت (شهود) از طریق نفی دیگر راهها (عقل و خیال).