عرفات
«عرفات» در شعر فخرالدین عراقی، همانند «کعبه»، یک نماد مذهبی است که با نگاهی عرفانی، معنایی عمیقتر پیدا میکند.
در ابیاتی که شما ارائه کردهاید، کلمهی عرفات تنها یک بار، در غزل شمارهٔ ۱۰۴، به کار رفته است:
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴
"سر کوشان عرفات است و سراشان کعبه / عاشقان همچو خلیلند و رقیبان نمرود"
تحلیل عرفات در این بیت:
در این غزل، عراقی به توصیف خرابات مغان (میکده) میپردازد و آن را مکانی میداند که در آن، سود ظاهری زیان است و زیان ظاهری سود؛ یعنی ارزشها کاملاً دگرگون شدهاند. در این فضا، او میگوید:
سر کوشان عرفات است:
عرفات در حج، محل وقوف، شناخت و معرفت است (از ریشهٔ ع ر ف). در این سرزمین است که حاجی به معرفت حقیقی دست مییابد و گناهانش بخشیده میشود.
در این بیت، «سر کوشان» (سر کوچه و گذرگاه رندان) به عرفات تشبیه شده است. این بدان معناست که محل زندگی و سیر و سلوک رندان و عاشقان، خود محل کسب معرفت حقیقی است.
سراشان کعبه:
کعبه نماد قبله، مقصود و خانهی وصال است.
خانهی عاشقان (که در خرابات است) به کعبه تشبیه شده است. این یعنی مقصد و خانهی نهایی عاشقان که برای طواف و رسیدن به وصال به آن روی میآورند، همین خانقاه یا خرابات است.
جمعبندی نمادین:
در این بیت، عراقی با مقایسهٔ مکانهای مقدس حج با فضای خرابات، بیان میکند که عاشقان واقعی به یک حج معنوی مشغولاند:
آنها برای کسب معرفت (عرفات) به سر کوی معشوق/پیر میروند.
خانه و سرایشان (که محل بندگی و پرستش است) همان کعبه (مقصود نهایی) است.
به عبارتی، عرفات نماد معرفت و شناخت و کعبه نماد وصل و قبله در مسیر عاشقی است که هر دو در خرابات و دل رند عاشق محقق میشوند، نه صرفاً در مکانهای ظاهری. این مضمون، بر حج باطنی و ارزش عشق بر اعمال ظاهری زهد تأکید دارد.