تعبیر «آینۀ جمع الجمع در کعبه» در آثار شاعران عارف، یک مفهوم عمیق و چندلایه است. «جمع الجمع» اوج مقام عرفانی و وصال است که در آن سالک به وحدت در کثرت و کثرت در وحدت دست مییابد؛ یعنی حق را در تمام مظاهر هستی مشاهده میکند.
وقتی کعبه بهعنوان «آینۀ» این مقام معرفی میشود، یعنی کعبه نه یک مقصد نهایی، بلکه وسیلهای است که این حقیقت غایی را منعکس میکند.
این مفهوم را میتوان در آثار شاعرانی چون شبستری و دیگران در سه معنای مرتبط با آینه بررسی کرد:
۱. کعبه به مثابۀ آینۀ وحدت وجود (نفی مرزها)
در مقام جمع الجمع، آینه بودن کعبه به معنای نفی تفاوتهای ظاهری است. کعبه آینهای است که نشان میدهد تمام مکانهای عبادت، در اصل، یکی هستند.
شیخ محمود شبستری در «گلشن راز»، پس از نفی نفسانیت (من تو)، کعبه را از قید تعیّن فیزیکی آزاد میکند تا آینۀ وحدت گردد:
«من تو چون نماند در میانه / چه کعبه چه کنشت چه دیرخانه»
آینه بودن کعبه در اینجا به این معناست که آن، آینۀ تمثیلی برای تمام جهان هستی است که در آن، مرزهای ظاهری ادیان (کعبه، کنشت و دیر) محو میشوند.
۲. کعبه به مثابۀ آینۀ نیت باطنی (سنجش خلوص)
آینه بازتابدهندۀ آن چیزی است که در مقابل آن قرار دارد. در این نگاه، کعبه آینۀ نیت و باطن سالک است و «جمع الجمع» (یعنی کمال و حقیقت) را تنها در صورتی منعکس میکند که نیّت و دل سالک پاک باشد.
ابوسعید ابوالخیر: کعبه آینهای است که اگر در مقابل دل غیرخالص قرار گیرد، کفر و گمراهی را منعکس میکند:
«کعبه اگر دل سوی غیرست ترا / طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا»
تنها زمانی کعبه آینۀ حقیقت میشود که دل سالک از غیر خدا پاک باشد.
۳. کعبه به مثابۀ آینۀ عشق مطلق
در این حالت، کعبه آینهای برای انعکاس معشوق مطلق است و وصال (جمع الجمع) تنها در صورتی محقق میشود که فرد در کعبه، به جای خود کعبه، یار را ببیند.
هاتف اصفهانی: در شعر هاتف، «کعبهٔ کوی یار» یا «کعبه الامال»، آینۀ آرزوی غایی و مقصد عشق است. این آینه نه مکان جغرافیایی، بلکه جهت عشق است:
«سوی کعبهٔ کوی یار است رهبر»
به طور خلاصه، آینۀ جمع الجمع در کعبه در آثار عارفان به این معناست که وحدت نهایی و حقیقت مطلق (جمع الجمع) در کعبه (بهعنوان نماد مرکز و قبله) تجلی مییابد، اما این تجلی فقط برای چشمی قابل مشاهده است که از غبار نفس و ظاهرگرایی پاک شده باشد.