کعبه در اشعار هاتف و جامی
مقایسۀ تعبیر «کعبه» در اشعار هاتف اصفهانی و جامی نشان میدهد که هر دو شاعر از این نماد برای بیان برتری حقیقت بر شریعت و وحدت مقصد استفاده کردهاند، اما هر یک با تمرکز بر بُعد خاصی از آن.
۱. کعبه در شعر هاتف اصفهانی: وحدت ادیان و سلوک
تمرکز اصلی هاتف در به کارگیری نماد کعبه، بر یکسانسازی و برابری مقام سلوک است.
کعبه در برابر دیر مغان: هاتف، کعبه (نماد اسلام و شریعت) را در تقابل با دیر مغان (نماد عالم عشق و خرابات) قرار میدهد تا اثبات کند که سیر باطنی از راه عشق، به همان اندازهٔ عبادت ظاهری در مقدسترین مکانها، انسان را به مقصد نهایی میرساند.
«از مقیم حرم کعبه نباشد کمتر آنکه گاهی ز در دیر مغان میگذرد»
کعبهٔ آمال: هاتف در اشعار خود، کعبه را به استعارهای برای مقصد نهایی و آرمانهای قلبی تبدیل میکند، که نشاندهندهٔ فراتر رفتن از معنای صرفاً مکانی است.
«الی کعبه الامال دار الامانیا» (به سوی کعبهٔ آرزوها و سرای امن و امان)
خلاصه: هاتف «کعبه» را به عنوان نماد برابری عشق با عبادت ظاهری و وحدت مقصد تمام سالکان، چه از راه شریعت و چه از راه خرابات، به کار میبرد.
۲. کعبه در شعر جامی: اخلاق، حقیقت و عشق
جامی، که شاعری جامعالاطراف و مسلط بر شریعت و عرفان است، از کعبه برای تبیین برتری باطن و نیت بر ظاهر و همچنین در بستر روایتهای عاشقانه استفاده میکند.
کعبهٔ مراد حقیقی: جامی «کعبه» را استعارهای برای هدف غایی سلوک یعنی وصال حق قرار میدهد و آن را «کعبهٔ مراد حقیقی» مینامد. او بر این تأکید دارد که رسیدن به این کعبهٔ باطنی تنها با ترک تعلقات مجازی میسر است.
«بر باد پای جهد به کعبه مراد حقیقی شتافتن»
برتری حقّ النّاس و اخلاق: جامی در حکایات خود، کعبه را نماد عمل ظاهری میداند که اگر با حقّ النّاس در تعارض باشد، بیارزش است. در داستانهایی چون برتری خدمت به مادر بر زیارت کعبه، او اخلاق را کعبهٔ حقیقی میشمارد.
«کعبهاش بود بلی مادر او / طوف میکرد به گرد سر او»
کعبه و عشق زمینی (در لیلی و مجنون): جامی از کعبه به عنوان مکان ملموس حج استفاده میکند تا تقابل عشق مجنون با اعمال صوری حج را نشان دهد. در مناسک، مجنون بهجای توجه به خانهٔ خدا، دلش متوجه لیلی است؛ این تضاد، برتری عشق و باطن مجنون بر ظاهر اعمال زائران دیگر را نشان میدهد.
خلاصه: جامی «کعبه» را به عنوان نقطهای برای سنجش نیتها، اخلاق و صدق ارادت به کار میبرد و نشان میدهد که بدون حقیقت باطنی، حتی زیارت مقدسترین مکانها نیز سودی ندارد.