که اینست ای اخی سر عبادت
نمازی کز سر صدق و صفا نیست
اگر در کعبه بگذاری روا نیست
مکن سهو نمازت در ره دین
بخوان یک راه ویل للمصلین
نمازی کان به سهو …
----------------------------
شیخ محمود شبستری
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » در تحقیق حج و ارکان آن گوید
.......آن امری که فرمودت به جای آر
به کعبه روی خود سوی خدا آر
چو کردی نیت از اول نکو کن
از آن پس اعتماد خود بر او کن
بدان نیت …
----------------------------
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب
.......من توست
که این بربستهٔ جان و تن توست
من تو چون نماند در میانه
چه کعبه چه کنشت چه دیرخانه
تعین نقطهٔ وهمی است بر عین
چو صافی گشت غین تو شود عین
دو خطوه …
----------------------------
شیخ محمود شبستری
تعبیر «کعبه» در آثار شیخ محمود شبستری، بهویژه در متون «کنز الحقایق» و «گلشن راز»، نشاندهندۀ یک سیر عرفانی از ظاهرگرایی (شریعت) به باطنگرایی (حقیقت) است.
۱. کعبه به مثابه مکان ظاهر (شریعت)
در این معنا، کعبه به خانهٔ مشهور و جهت قبله اشاره دارد که نماد اعمال ظاهری و مناسک دینی است.
قبلهٔ نماز و حج: در «کنز الحقایق در تحقیق حج»، کعبه نقطۀ فیزیکی توجه و مقصد حج است:
"به کعبه روی خود سوی خدا آر"
بیاهمیت شدن مکان در برابر کیفیت عمل: در «کنز الحقایق در تحقیق نماز»، شیخ شبستری اهمیت صدق و صفا (کیفیت باطنی عمل) را بر مکان ظاهری (کعبه) ترجیح میدهد. یعنی عمل اگر فاقد روح باشد، در مقدسترین مکان نیز بیارزش است:
"نمازی کز سر صدق و صفا نیست / اگر در کعبه بگذاری روا نیست"
۲. کعبه به مثابه مکان باطن (حقیقت)
در این معنا، کعبه نمادی از تعینها، کثرتها و تقسیمبندیهای ذهنی است که سالک برای رسیدن به وحدت باید از آنها بگذرد.
نفی تفاوتها در وحدت: در «گلشن راز»، پس از طرح از میان رفتن "من تو" (یعنی خودی و نفسانیت)، تمام تمایزات ظاهری (مانند فرق بین مکانهای عبادت) از بین میرود و همه یکی میشوند:
"من تو چون نماند در میانه / چه کعبه چه کنشت چه دیرخانه"
در این مقام، کعبه (نماد اسلام و ظاهر) و کنشت/دیر (نماد مسیحیت و ظاهر سایر ادیان) همگی یکسان میشوند، زیرا حقیقت مطلق (عین) فراتر از همۀ این تعیینها و مکانهای وهمی است.
خلاصه:
شبستری با این تعابیر میگوید که کعبه ابتدا جهت درست برای آغاز سلوک است (رو کردن به سوی خدا)، اما در نهایت، فرد باید از ظاهرگرایی عبور کند و به مقام وحدت برسد؛ مقامی که در آن، دل و باطن پاک برتر از هر مکان مادی، حتی کعبه، است و تمام تقسیمبندیهای ظاهری محو میشوند.