این عبارت، تصویری بسیار دقیق و شاعرانه از حاجی در نگاه محتشم کاشانی ارائه میدهد. در اشعار او، حاجیان، تشنگاناند و «کویر» نمادی از سختیها، گمراهیها و خشکیهای راه است که سالک برای رسیدن به مقصد، آن را طی میکند.
حاجیان، تشنگانی از دلِ کویر
در نگاه محتشم، سفر حاجی از «کویر» آغاز میشود تا در نهایت به چشمهٔ زلال حقیقت برسد. این سفر، سفرِ تشنگی و جستجو برای رسیدن به مقصدی است که تشنگیِ معنوی را سیراب کند.
کویر و بیابان، نمادِ راه پرمشقت: شاعر در جایی به صراحت از بیابان یاد میکند:
ای کعبهٔ مشتاقان دریاب که بر ناید مقصود من گم ره از طی بیابانها در این بیت، «بیابانها» همان «کویر» است که سالک در آن گم میشود و به تنهایی نمیتواند مقصد خود را پیدا کند. این «بیابان»، نمادی از سختیها، سرگردانیها و انزوای معنوی است.
تشنگی در قالب اشتیاق: حاجی کسی است که در این کویرِ معنوی، از شدت تشنگی، «مشتاق» و نیازمند شده است. او از کعبه میخواهد که «دریابد» و به او یاری رساند. این اشتیاق، همان عطش عمیق وجود برای رسیدن به وصل و حقیقت است که با طی بیابانها به اوج خود میرسد.
کعبه، واحه و مقصد: در این تصویر، کعبه نقش یک «واحه» و سرچشمهٔ حیات را بازی میکند. حاجیان که تشنگانِ از کویر آمدهاند، برای سیراب شدن به آنجا روی میآورند. در نتیجه، کعبه «کعبهٔ حاجات» است که نیازهای تشنهترین سالکان را پاسخ میگوید.
بنابراین، محتشم، حاجی را همچون یک تشنهٔ از کویر آمده میبیند که در راه رسیدن به حقیقت، سختیهای فراوانی را تحمل کرده است و کعبه، تنها امید او برای رهایی از این تشنگی و بیابانگردی است.