در نگاه محتشم کاشانی، عبارت «حاجی تنها، مرغ بال و پر شکسته با حضور جمع رفتن به عنقا» چکیدهای از یک سفر عرفانی عمیق است. این عبارت نشان میدهد که حاجی، در حالت تنهایی و درماندگی، تنها با پیوستن به جمع و کانونِ مقدس، توانایی پرواز به سوی حقیقت مطلق را پیدا میکند.
حاجیِ بال و پر شکسته
محتشم، حاجی را نه یک سالک کامل، بلکه انسانی میداند که از راه مانده و نیازمند یاری است. «بال و پر شکسته» نمادی از ضعف و ناتوانی روحی است که مانع پرواز و عروج میشود. این حالت در ابیاتی چون:
میشوم با همه پس ماندگی آخر حاجی یا مقصود من گم ره از طی بیابانها به خوبی به تصویر کشیده شده است. حاجی به دلیل پسماندگی یا گمشدگی، به تنهایی قادر به رسیدن به مقصد نیست.
حضور جمع، بالهای پرواز
اینجاست که نقش «حضور جمع» نمایان میشود. کعبه، مکان اجتماع و «ازدحام عباد» است. این جمعیت، به حاجیِ بال و پر شکسته نیرویی تازه میبخشد. در این نگاه، طواف و زیارت، عملی فردی نیست، بلکه یک حرکت جمعی است که انرژی معنویِ آن، باعث ارتقای حال فرد میشود. حضور در این جمع، نوعی «وصل» و پیوستن به یک وجود بزرگتر است که ضعف فردی را جبران میکند.
رفتن به سوی عنقا
«عنقا» در ادبیات عرفانی، نماد حقیقت مطلق و خداوند است. رفتن به سوی عنقا، نهایتِ پرواز و عروج روح است. در آثار محتشم، «مرغ روح» که به سوی عنقا پر میکشد، نشان از همین عروج دارد:
مرغ روحت از شرف عنقای قاف احترام حاجیِ بال و پر شکسته به تنهایی نمیتوانست این پرواز را آغاز کند، اما با حضور در جمعِ کعبه، بالهایش ترمیم میشوند و پرواز به سوی عنقا برایش ممکن میشود.
به طور خلاصه، در نگاه محتشم کاشانی، کعبه مکانی است که در آن، ضعف فردی با قدرت جمع پیوند میخورد و حاجیِ تنها به بخشی از یک کل بزرگ تبدیل میشود تا بتواند به سوی حقیقت نهایی (عنقا) پرواز کند.