در آثار محتشم کاشانی، واژۀ «کعبه» در چندین مورد به معنای حقیقی و مکان مقدس در مکه به کار رفته است. در این ابیات، کعبه به عنوان مقصد زیارت، محل طواف، یا یک مکان جغرافیایی و مذهبی مورد اشاره قرار گرفته است.
نمونههایی از کاربرد حقیقی «کعبه»
در غزل شمارهٔ ۲۱۶:
میشوم با همه پس ماندگی آخر حاجی / که به پیش آمدن کعبه نشانم دادند در این بیت، شاعر به سفر حج و رسیدن به کعبه اشاره دارد و کعبه را به عنوان مقصد نهایی حاجی ذکر میکند.
در غزل شمارهٔ ۱۷۱:
اگر به کعبه روی آن قدر ثواب ندارد این مصرع به صورت شرطی بیان شده و به ثواب رفتن به کعبه اشاره دارد، که یک عمل مذهبی مشخص است.
در غزل شمارهٔ ۲۵۳:
خانهپرست از ریا رفت و به کعبه کرد جا در اینجا، کعبه به عنوان مکانی که ریاکاران برای تظاهر به زهد به آنجا میروند، به کار رفته است.
در قصیدۀ شمارهٔ ۳:
بلابه لب لبیک گوی کعبه روان / به کعبه و عرفات و به مشعر و به منا این بیت به وضوح به مناسک حج اشاره دارد و کعبه را در کنار مکانهای مقدس دیگر حج مانند عرفات و منا ذکر میکند که نشاندهنده استفاده از معنای حقیقی آن است.
در رباعی شمارهٔ ۶۸:
کعبه قدم نهادهام وای به من / دور از ره دین فتادهام وای به من شاعر در این رباعی به قدم گذاشتن در کعبه اشاره میکند و آن را با حالِ دوری از راه دین مقایسه میکند، که نشاندهندهٔ ماهیت فیزیکی کعبه است.